کانون طه آبپخش
🖋 #جواد_کلاته_عربی از مستندنگاران توانمند #انقلاب در کتاب «#ماجرای_عجیب_یک_جشن_تولد» به سراغ زندگی #
🌹 «#ماجرای_عجیب_یک_جشن_تولد» مصداق عینی همان جمله #حاج_قاسم است که شرط #شهید شدن شهیدانه زیستن است.
📖 مطالعه زندگی #مهدی_ثامنی_راد نشان میدهد او ناظر تمام اعمال و رفتار خود بوده و در دوراهیهای دشوار چگونه راهی را انتخاب میکرده که رضایت خدا و دینش بر آن بوده است.
📗 همچنین این کتاب حاوی اطلاعات تازه و دست اولی در مورد شرایط #جنگ در #سوریه نیز هست و نشان می دهد جنگ شهری و مبارزه با نیروهای تکفیری به مراتب دشوارتر از عملیاتهایی بوده که در سال های #دفاع_مقدس انجام گرفته است.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
⭕️ ۲۳ بهمن سال ۱۳۹۴ مردم #ایران در امنیت و آرامش از خانههای خود بیرون آمدند و مثل هر سال در دفاع از آرمانهای #انقلاب و #اسلام شعار دادند؛
🌷در حالیکه درست همان موقع در جنوب #حلب جوانی مومن و مخلص به نام #مهدی_ثامنی_راد غریبانه بر خاک و خون تپید تا نشان دهد طنین #اسلام_محمدی پیش خواهد رفت تا آنجا که ظالمی باقی مانده و ندای مظلومی در جهان بلند است. پیکر پاک این #شهید چهار سال بعد به #ایران بازگشت.
— — — — — — — — — — — —
نویسنده: جواد کلاتهعربی
ناشر: روایت ۲۷ بعثت
تعداد صفحات: ۳۳۶ صفحه
نوع جلد: شومیز
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
☘️ #سندی_بن_شاهک 👤 یکی از معروفترین زندانبان های #تاریخ یه فرد یهودی به اسم #سندی_بن_شاهک. 🩸 #سن
⚔️ #زندان_سندی زیرزمینی عمیق مثل چاه، تاریک، نمور و خیلی سرد بود که سندی #امام(ع) رو اونجا زندانی کرد و تا تونست امام رو شکنجه کرد. شکنجه هایی که حتی بیانش هم سخته ...
⛓ یکی از این ها بستن غل و زنجیر آهنین به پای مبارک #امام_کاظم(ع) بود.
💢 اینقدر شکنجه ها سخت و زیاد بود که #امام در دعاهایش مرگ خودش رو از خدا میخواست:
🔸 #امام در یکی از این مناجات ها میفرماید:
🤲🏻 ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و رگ نجات می دهی! ای خداوندی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی میبخشی! ای خداوندی که شیر را از بین غذاهای هضم شده و خون خلاص میکنی! ای خداوندی که بچه را از میان پرده رحم نجات میدهی! ای خداوندی که روح را از میان و درون حجاب ها خلاص میکنی!
🔹 مرا از دست #هارون_الرشید خلاص کن!!
⁉️ #امام شب و روز مشغول عبادت بود، نقل میکنند که یک روز #هارون با ربیع دربان،به بالای زندان امام(ع) آمد، #هارون از بالا زندان به داخل زندان نگاه کرد و گفت: «این جامه چیست که هر روز در اینجا مینگرم؟»
✅ ربیع جواب داد: این جامه نیست، بلکه #موسی_بن_جعفر(ع) است که هر روز از هنگام طلوع خورشید تا ظهر در حال #سجده است.
🥀✨ با این حال #هارون_الرشید نتوانست وجود #امام رو تحمل کند و به سندی ملعون دستور داد که #امام_کاظم(ع) را به #شهادت برساند. سندی هم با خرمای مسموم حضرت رو #شهید کرد...
🔴 #سندی حقه باز برای اینکه نشون بده #امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته، به غلامش دستور داد جامه رو از بدن مبارک #امام_کاظم(ع) کنار بزنن. به جمعیتی که دور پیکر مبارک امام جمع شده بودن گفت: بدن #موسی_بن_جعفر(ع) را ببینید، آیا در بدن او آثاری از زخم و تازیانه میبینید؟
🔎 عده ای از همدستانش گفتند: «نه، چیزی نمیبینیم، جز اینکه او وفات یافته است!»
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
#معرفی_کتاب
📙 لبخندی به رنگ شهادت
“لبخندی به رنگ شهادت” کتابی است که “زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار #شهید_عباس_دانشگر” را در بردارد. این اثر که به همت “مومن دانشگر” و “محسن حسن زاده” تالیف شده، در بیست و هفت فصل، حیات گهربار این شهید مومن و دلیر را روایت می کند و می تواند به عنوان #اسوهای_حسنه، برای تمام نوجوانان و جوانان انقلابی مورد استفاده قرار گیرد. فرازهای مختلف زندگی این #شهید بزرگوار در کتاب “#لبخندی_به_رنگ_شهادت” در اختیار خوانندگان قرار گرفته و در پایان کتاب نیز، تصاویری از برهه های مختلف زندگی وی، قرار داده شده است.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب
📙 کتاب «زندگی در مه» زندگینامه جانباز شهید عبدالصمد رجبی دهکردی منتشر شد
کتاب «زندگی در مه» شرح رنجها و دردهای تکاندهنده و صبوریهای عبرتآموزی است.
- این کتاب به زندگینامه شهید «عبدالصمد رجبی دهکردی» به قلم خانم افسانه حیدری پرداخته است. این کتاب شرح رنجها و دردهای تکاندهنده و صبوریهای عبرتآموزی است که خانوادۀ این جانباز، همچون بسیاری از جانبازان یادگار هشت سال دفاع مقدس و خانوادههایشان، در سایۀ توکل به خداوند و توسل به اهلبیت(علیهمالسلام) به جان خریدهاند تا ایران و ایرانی، عزتمند و سرافراز بماند. هرچند قلم قادر نیست از تمام زوایای زندگی این زوج باوفا پرده بردارد، بهویژه آنکه شهید رجبی در آخرین روزهای نگارش این کتاب به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد و به دیدار همسنگران شهیدش شتافت، اما امید است بتوان بخشی از محنتها و زیباییهای استقامت در راه خدا را به تصویر کشید؛ گرچه به اذعان خودشان، آنها هم همانند بانو زینب کبری(سلام الله علیها) جز زیبایی ندیدهاند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«برای آنکه ریهی مجروح آقاصمد خونریزی نکند، زمستان و تابستان، در اتاق، سماور روشن و آبش در حال قلقل کردن بود و نسرینخانم نیز مرتب، از بیرون، با کتری آب میآورد و میریخت توی سماور تا اتاق همواره مرطوب باشد.
اتاق مهآلود و پر از بخار شده بود، طوری که هرکس داخل میشد فکر میکرد وارد سونا شده است. دیوارها کپکزده و خیس و پر از جلبک بود و دائم از سقف اتاق آب میچکید. در چوبی اتاق هم بهخاطر رطوبت زیاد باد کرده بود و با زور لگد باز میشد.»
نویسنده تمامی بخشهای این کتاب را در مصاحبه حضوری با شهید و همسر مهربان و فداکار او و خاطرههای خود نگاشت شهید، با احساسی عمیق و اثرگذار نگاشته است.
این کتاب در قطع رقعی و در ۱۵۲ صفحه با قیمت ۳۵ هزار تومان توسط مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت منتشر گردیده است.
#شنبههای_کتاب #زندگی_در_مه
#شهید #عبدالصمد_رجبی_دهکردی
#افسانه_حیدری
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید!!
💥 طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد...
💥به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد... در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیر خواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.
روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحتنظر قرار میگیرد...
💥طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است... صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی میشود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست... طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند و به خانه آنها میروند
💥فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید.
وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود:
🌷 مرا بکشید ولی چادرم را برندارید...
💥طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند... روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند... محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
🌺....صاحب خانه اش گفته بود:
طیبه که به خانه ما آمد ما سربرهنه و بی حجاب بودیم...😇 این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا برایمان گفت تا دیگه نگذاشتیم یک تار موی مان پیدا شود...👌
🌺... #ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دستانش گفته بود...
"مرا بکشید اما #چادرم را برندارید..."😰
برشی از زندگی شهیده انقلاب اسلامی:👇
"طیبه واعظی"
#چفیه ...
#پرچم ...
#چادر ...
💬 دختران هم #شهید میشوند
🔻جهیزیه👈 قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد، یا برای دخترای فقیر جهیزیه می خرید و یا برای بچه ها قلم و دفتر.
🔅 حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من.
یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🔅ازش پرسیدم: «چرا شب عیدی لباس نوت رو در آوردی؟» گفت: «وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!»
کتاب زندگی به سبک شهدا
ناصرکاوه
🌷 شهیده طیبه واعظی
➖علت شهادت به دست ساواک، برگرفته از کتاب «کفش های جامانده در ساحل»
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
💠 بخشدار آبپخش: اخذ مجوز ۳ دهیاری برای روستاهای چم تنگ، بصری و مکابری حمزه امینی نژاد اظهار کرد: ب
امروز صبح که داشتم متن خبر رو میخوندم چشمم به اسم شهیدی افتاد....منطقه ما چنین شهیدی نداشته بعد از پرس و جو در مورد این شهید، تا فامیل این شهید رو اشتباه نوشته بودن...#شهید #اسدالله_اَعمی است
خدا توفیق داده که این شهید رو امروز به شما معرفی کنیم...و انشاءالله یکی از برنامه های سال آینده معرفی شهداست بخصوص شهدای منطقه آبپخش
عزیزان هم میتونن شهدای منطقه خودشون رو به ما معرفی کنم که ما با افتخار در کانالمون معرفیش کنیم...
شهدا مایه فخر و مباهات ماست...
عزت امروز ما مدیون شهداست...
کانون طه آبپخش
🌹 #شهید_اسدالله_اَعمی فرزند مراد تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ محل تولد: بنار آزادگان محل شهادت: زبيدات تار
📜 پیام سردار حسین اشتری (فرمانده سابق نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) به خانواده محترم #شهید #اسدالله_اَعمی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
⁉️توییت اکانت سایبری نزدیک به سپاه❗
🔹 توییت های معنادار اکانت ایران به عبری ضد اسرائیل به فارسی و زیر نظر سپاه سایبری پاسداران 🔹
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
⚠️به يقين ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت
#شهید
#میلاد_حیدری
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
این عکس معروفه به
نردبان شهادت...
تمام افراد حاضر در عکس #شهید شدند ....
شادی روح شهدا صلوات
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
🔴 شهادت روی پیادهرو روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید غیرت سبزواری 📌شهادت روی پی
🔴 خاطرهای جالب از شهید حمیدرضا الداغی
به نقل از همدانشگاهی او
مهدی عرفاتی:
🔸#شهید #حمیدرضا_الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم.
🔸ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
🔸رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
🔸شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰ هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰ هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
🔸پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که #حمید_الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه #شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
💠 لبخندی به رنگ شهادت 💠
“لبخندی به رنگ شهادت” کتابی است که “زندگی نامه و خاطرات جوان مومن انقلابی مدافع حرم، پاسدار #شهید_عباس_دانشگر” را در بردارد. این اثر که به همت “مومن دانشگر” و “محسن حسن زاده” تالیف شده، در بیست و هفت فصل، حیات گهربار این شهید مومن و دلیر را روایت می کند و می تواند به عنوان #اسوهای_حسنه، برای تمام نوجوانان و جوانان انقلابی مورد استفاده قرار گیرد. فرازهای مختلف زندگی این #شهید بزرگوار در کتاب “#لبخندی_به_رنگ_شهادت” در اختیار خوانندگان قرار گرفته و در پایان کتاب نیز، تصاویری از برهه های مختلف زندگی وی، قرار داده شده است.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e