شانه ات را دیرآوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن شعله ورم را باد برد
با همین نیمه ، همین معمولیِ ساده بساز
دیر کردی نیمه ی عاشق ترم را باد برد