#شهیدانه🥀🥀
.
دل توی دلش نبود.
۵۴ روز بود که روحالله را ندیده بود.
دلش پر میکشید برای اینکه یک بار دیگر چهره معصوم او را ببیند.
اصلا قیافه اش را از یاد برده بود.
.
آرام و قرار نداشت تا به او برسد.
دیگرانی که خبر داشتند، دوست داشتند این وصال به تاخیر بیفتد.
نگران حال زینب بودند!
میترسیدند طاقت نیاورد!!!
.
بلاخره زمان وصال رسید.
چشمان زینب به اشک نشست.
این چهرهی روحاللهی نبود که ۵۴ روز پیش به سوریه فرستاده بود.
دست به سمت صورتش برد که صدای مسئول معراج درآمد:
«خانم لطفا به صورتش دست نزنید»
.
بر اثر انفجار انگار صورتش پخته شده بود!😭
.
دلش گرفت.
بغض گلویش را میآزرد.
سرش را نزدیک صورتش برد و گفت:
« بخدا قسم که منم جز #زیبایی نمیبینم، چقدر #قشنگ شدی #روحالله. درسته من تو رو اینجوری نفرستادم، #انتظارم نداشتم که اینجوری برگردی، اما به نظرم خیلی #قشنگ شدی. »
#شهید_روحالله_قربانی ❤️
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#شهیدانه🥀🥀
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم
🍃 پیش برو. برو و گام بنه در این مسیر منور که سرشار از #شجاعت و استقامت است.
مسیری که چیزی جز #زیبایی و شکوه ندارد. ✨
🍃 در این مسیر، پیر و #جوان و بزرگ و کوچک، راوی #عشق اند.
در این مسیر، جوانی ۱۸ ساله به تو لبخند میزند که گرچه آمدنش و ابدی شدنش، در دل بلورهای برف بود، اما حیاتش #گرم و گیراست.
و چه زیباست این تقارن ۱۸ سالگی. 🍂
میدانی که چه میگویم؟
#مادر هم ۱۸ ساله بود... 😔
🍃 جوانی که از همان ابتدا و در سال های کودکی، #ظلم را شناخت و در توان خود، جنگید. ❤️
🍃 جوانی که دریافته بود، جور و جفا، استبداد و #استکبار، باید بروند.
دریافته بود که دست #حق، یاریگر این مسیر است. 👊
🍃 او روح خویشتن را به جامهی سعادت مزیّن ساخت و #جاودان شد، اما تو چه کرده ای؟
چند ساله ای؟
کجای زندگی ایستاده ای؟
میدانی در چه برههی حساسی از زمان #تنفس میکنی؟
اکنون هنگامهی غفلت و بی تفاوتی نیست. 😓
اکنون هنگامهی #نبرد است.
باید جنگید.
تو چه سهمی از این نبرد داری؟
👈 #تو_چه_کرده_ای؟
♡ #شهید_محمدعلی_قلی_زاده ♡
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۴ ابان ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۴
🥀مزار : گلزار شهدای بروجن
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•