eitaa logo
فانوس
880 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
104 فایل
ڂڋايا💔 فانـۅسٺ را ڪمے پاییـن ٺر بگـیر جـادہ اے ڪہ در آن قـدم نـهاده ام تـاریڪ اسـت. إنتهایـش را نمے دانـم چـیست¿¿¡¡ مےترسـم انـتـهایش بــن بســت باشـد😔 سـخت بــہ نــور فــانوست محتاجـــم...🙏 اے مهربانــــترینـــــم...❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃همه می‌گویند سخت است و رسیدن به این مقام اراده می‌خواهد. همیشه در این فکر بودم زندگی الان ما در این کثافت دنیا که از زمین و زمان بدی بالا و پایین می‌رود سخت تر است یا اینکه در شهادت منتظر بمانی و فقط روی خودت کار کنی؟! 🍃زندگی بر مدار شرافت در زمانی که از عمر‌مان دارد سپری می‌شود واقعا سخت است، لحظه به لحظه‌ای که نفس دم و بازدم می‌شود در مبارزه با اغلب مغلوبیم حتی اگر ظاهر بر کنترل نفس داشته باشیم، به قول معروف آدم شدن چه مشکل.... 🍃روزهایی از زندگی که یک سومش را همیشه خوابیم و وقت‌هایی که به هدر می‌رود. 🍃همیشه در این گیر و دار اگر به نتیجه نرسیم نیاز داریم و این تلنگر برای من بود نگاه که به چشمانش کردم همه جواب‌ها رسوخ کرد در ذهنم. 🍃سال‌ها نیز از و همه شهدا می‌گذرد اما ما در این سال‌ها کجا خواهیم بود. زمان که ما را با خود می‌برد کجا ما را سکنی خواهد داد؟! 🍃آقا محسن دنیا مانند غربال شده دائم بالا و پایین می‌شویم از دین گرفته تا دنیا دائم نوسان دارند و و اعتقاد را همه و همه به یغما می‌برند می ترسم از گذر عمر که من را غرق تحویل دهد کاش مثل تو که امروز به دنیا هدیه می‌شوی من نیز شوم. 🍃آقا محسن فرقی نمانده میان و با هم مخلوط شده‌اند و تشخیص بشدت سخت دستم را بگیر تا جوهر سیاه باطل رو سیاهم نکند..... ✍نویسنده: . 🌺به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶.منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق 🌹مزار شهید: نجف اباد اصفهان @FANOOS_313
🥀🥀 🍃آوینی نصوح انقلاب ماست . 🍃احتیاج به یک بارقه‌ی و مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد به سمت شهر. . 🍃همه ما ادعای درستی پیمایش را در غب‌غب خود داریم و زور می‌زنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر طریق اعلی هستم، شاید بخاطر این می‌کنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم، چون از راهی که آمده‌ایم و که کشیده‌ایم می‌ترسیم که بیهوده بوده باشد. . 🍃اما آنگاه که دم و اتمسفر و را دید و صوت ربنای را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد و بردارد. تا نه دلش لرزان باشد نه گام هایش. . 🍃رسید به دیدگاهی که گفت شاید امام زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد.😣 مچاله کرد و تعلقش را، و پرتاب... . 🍃شد صوت شناخت ما از بوی باروت و خون و خاک و . و نگاشت آنچه را که در مکاشفه‌های ذهنش کرد. . . ✍نویسنده: . 📆تاریخ تولد: ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ شهرری تهران . 📆تاریخ شهادت: ۲۰ فروردین ۷۲ فکه خوزستان بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🍃 است و موسِم . به سمتِ تو در پرواز و من خموده تر از همیشه در حاشیه مسیر لَنگ می‌زنم!! ‌. 🍃قربانی من سنگین تر از همه است! نَفسَم را به دوش می‌کشم تا در پیشگاهت قربانی کنم! سرکشی که از تو دورم کرده است😔 . 🍃، را پیشکشِ تو کرد که به پاسِ بی‌چون و چرایش، جوانِ رشیدش را به او بخشیدی🌹 . 🍃این بار من آمده ام.خسته از همه ، با کوله باری سنگین که کمر اطاعت و بندگی‌ام را خم کرده است!😥 . 🍃آمده ام محض تو باشم بنده تو باشم برای تو از خود بگذرم... برای تویی که همه چیزِ مَنی و من کورکورانه در پستوی جهانم تو را گم کرده ام😔 . 🍃آخرین نفر به سمتت قدم برمیدارم. می‌خواهم رضایتت را حس کنم.ببینم که می‌بینی برای تو، از خودم گذشته ام. دست و پای نَفسَم را بسته ام و چون بی‌زبان پیشکش تو می‌کنم🙂 نمی‌خواهم دیگر بندگی نفس را کنم! آمده ام به سمت تو که در آغوشت بگیری مرا... آمده ام به دور از هر چه غیر تو، در ساحلِ آرامشت کنم❤️ . 🍃تو هوایم را داری.من ایمان دارم وعده های تو است❣ پس یک قدم که نه، قدمها به سمتت آمدم و در مقابلت زانو می‌زنم. نَفسَم‌ را می‌کنم تا زین پس فقط تو باشی و محض من🙃 . 🍃بسم الله الرحمن الرحیم... ذبح می‌کنم نَفسَم را برای ، 🙂" "اللهم تَقَبَل منی هذا القربی" . 🍃تمام شد...اینک فقط تو هستی و تو... و از منِ منت گذارِ پر هیاهو، بنده ای شده است ،در خدمت تو☺️ . 🍃خُنَکایِ نسیمِ لبخندت، قلب ملتهبم را آرام می‌کند. تعلق به تو، زیباترین احساس عالم است. هرچه جز تو، قربانی رضایت و لبخندت😉 . 😍 . ✍نویسنده : . بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🍃بسم رب الزهرا . 🍃 و این است رسم جهان:  روز به شب می‌رسد و شب به روز.  آه از سرخی شفقی که روز را به شب می‌رساند! اما مارا به تو نه ! نه این که راهی نباشد نه انتخاب ما غافلان هزار تو بود آن هم  تاختن در هزارتوی   و نتیجه یکه تازی هایمان شد چاله . چاله هایی از جنس نفس در وجودمان . . 🍃حاج عمار!  این روز ها یکی مانند تو را نیاز داریم در زندگی فانی مان .حاج عماری که چاله های وجودمان را پر کند و انتهای راه را ختم کند به همان راهی که نزدیک ترین راه به است و نزدیک ترین راه به امام حسین بود و ما تمام امیدمان به محرم. اما آن هم دیگر امیدی بهش نیست و یادآوری اش خاری است به قلبمان چرا که ،  همین ها بود! . 🍃اما ملالی نیست چرا که " بانی روضه همین جاست شک نکن"و تلاش می کند برای شناختن امام حسین  به عالم،  همانطور که در زمان بودنش در این جهان همه ی دنیا را  می نشاند پای سفره . . 🍃هنوز هم که هنوز است  ما آدمیان منتظر یک معجزه ایم برای زنده شدن محافلی بهر مان   جان خودتان پای درمیانی کنید شاید شد! پ.ن : گذری بر کتاب  ( شهید اوینی) پ.ن : گذری بر کتاب "شعر های "  . . ✍نویسنده: . 💔به مناسبت هایمان برای . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ . بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🥀🥀 ◇نون والقلم◇ . 🍃عزیزی میگفت: در ، عالی ترین محک ایمان، است. . 🍃جهاد در مسلک ما، چه معنا می شود؟ چه وجهی را در بر می گیرد؟ جهاد با هیاهوی آمال بی پایان یا جهاد با و حفظ خاک؟ شاید هم جهادی دیگر که برایمان ترسیمش کرد. . 🍃جهادی که مسبب است. جهادی که ترسیم گر شکوه و است ، جهادی که مزدش طعم خوش لبخند کودکانی خسته و تماشای برقِ شیرین در نگاه خشت خرابه هاست. . 🍃جهادی که عطر خوش دارد و مگر نه اینکه ، خریدار خلوص است! و چه زیباست اینگونه مدح کردن و را چشم در چشم یار گفتن. چه زیباست چون اینان بودن. همچون ! . ✍نویسنده : . . 📅تاریخ تولد : ۳۱ مرداد ۱۳۷۲ . 📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۹۷ . 🥀مزار شهید : امامزاده علی اکبر چیذر بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌿 ♡مِنَ المومِنینَ رِجالُ صَدَقوا ما عهَدُواللهُ عَلَیه فَمِنهُم مَّن قَضی نَحبَه وَ مِنهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبدِیلا♡ . 🌿 حکایت مردانیست چون ...⚘ آفریده می‌شوند برای پایبندی به . 🌿 هزار و اندی سال پیش؛آن هنگام که تیرِ دشمن ؛قامتِ خونِ خدا را نشانه می‌گرفت، سعید نامی ؛ با جان از امامش حفاظت کرد. 🌿 سعید بن عبدالله، روی دستان امامِ زمانش جان سپرد در حالی که بدنش آماجِ تیرهای دشمن شده بود.😔 . 🌿 هزار و اندی سال بعد؛ پسری زاده شد؛ تا بعدها سپر امام زمانش باشد... 🕊 . 🌿 شاید الگوی او نیز در فداکاری و ایثار؛ باشد...! که واپسین لحظات اخر از سَروَرش پرسید: "آیا من وفا کردم؟" . 🌿 هدفش،رضای خدا بود...به طوری که حقوق تدریسش را برمی‌گرداند تا فقط برای رضای خدا کار کرده باشد🙂 . محاسبه می‌کرد...شاید برای آنکه دست و پایِ نفسِ سرکش؛ بال و پرِ پریدنش را نبندد!! . بود و رُک! 🌿 هیچ گاه بالابودن درجه نظامی‌اش باعث نشد احترام به رفیق بزرگتر را فراموش کند🙂 نه او را به نام کوچک می‌خواند و نه جلوتر از او حرکت می‌کرد🙃 . چشمانش را حفظ می‌کرد 🌿 می‌خواست با آنها؛صورت آسمانی امامش را ببیند. . 🌿 نقطه وصلش را کنار یافته بود❤ روز درگیری داوطلبانه به قلبِ میدان زد...او از همه چیز دل بریده بود. سعید راه که نه؛ گویی پرواز می‌کرد به سمت ملکوت🕊 . 🌿 کسی چه می‌داند! شاید آن زمان که به بالینش آمده بود، مثل سعیدبن‌عبدالله ،از وفاداری اش پرسیده و پاسخ ارباب،لبانش را به لبخند آذین بسته باشد😍 . سعید را کربلای آسمانی کرد🕊 . 🌿 آری؛ "از مومنان مردانی هستند که به آنچه با خدا پیمان بستند صادقانه کردند. برخی از آنان پیمانشان را به سرانجام رساندند [به شهادت نائل آمدند] و برخی از آنان [شهادت را ] انتظار می‌برند و هیچ و تبدیلی در پیمانشان نداده اند." . میلادت مبارک؛وفادار به عهد🎂 . ✍نویسنده : . به مناسبت تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ . مزار : ساری . بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🍂ماشین منفجر شد. بوی می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای بود.جلوتر که رفت فهمید و شهید شده اند 😔 . 🍂مداح بود. در دلش روضه ی می خواند. پتو را پهن کرد.بدن و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود .روضه ها به کمکش آمدند. ...کمرش شکست😞 . 🍂چه شد آن روز. اشک و مرهم دل داغدار ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع پیوست🕊 . 🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.ودرون قبر ارام خوابیده بود . حسین بر روی سینه کشیده بود، بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد... از تا زینب صدا می زد حسین دست و پا می زد ، زینب صدا می زد حسین... عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد.آرام، آرام 😭 . .... در این پر از غریبی خسته ام از خودم، دستم را بگیر، کم آورده ام😞 . ✍نویسنده : . 💔به مناسبت سالروز شهادت قمری . 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ . 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ . بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 ‌ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🥀🥀 اصغر پاشاپور . 🍃دانه دانه رسیده می شوندو وقت چیدنشان می رسدو دست چین شده تحویل می گیرد هرکدام زخمی تر ارج و قربش بیشتر. . 🍃همه برای رسیدن و پخته شدن سر و دست می شکنند ، نوکری،غلامی، کارگری رزمنده ها و مردم را می کنند تا شان له شود و شروع کند روحشان به پخته شدن. آنقدر خود را خاکی می کنند تا دست آخر در خاک دست و پا بزنند و بال پریدن در بیاورند🕊 . 🍃آنها که پیرو مکتب حاج قاسم بوده اند اما محاسبه شان فرق دارد، راه شناخته اند وسیله مسیر را شناخته اند فقط با کمی توسل می پرند، دل بریده اند یعنی دلی ندارند که به چیزی گره بخورد یا ‌شاید دلشان فقط به این گره خورده: ❤️ . 🍃اصغر از کاروان بغداد و و و و جاماند اما از نه.... . 🍃 اصغر گفت:حاج آقا من نوکرتم.... من می گویم:حاج اصغر نوکرتم فقط راه نشان بده ..همین😔 . ✍️نویسنده : . . 📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ . 📅تاریخ شهادت : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸.حلب سوریه . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه ۴۰ بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🥀🥀 🍃روز به روز غرق می شویم در و تعلقاتش ، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن، دل کندن است... . 🍂پویا ایزدی ، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت... برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند.شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از و دخترش.... . 🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از وداع ریحانه با پدرش .از دل برای بی تابی فرزندش .اما خداراشکر اگر بابا شد ، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه هست که پاهایش را زخم کند و نه که در آن بخورد.اما امان از که لالاییِ هرشب دختران شهداست و ، تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود. . 🍂به قول : « عصر بود، موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل (ع)، از روی مرکب.....» . 🍃عشاق دارند یکی یکی به ملحق می شوند. ، سردار دل ها ... ایم در دنیا. زمین گیر شده، کم آورده ایم از این همه . کاش را یاد بگیریم.... . ✍نویسنده: . 🕊 . 📅تاریخ تولد  : ۱ شهریور ۱۳۶۲ . 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه . 🥀مزار :  اصفهان بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🍃کم آورده‌ام برای نوشتن چون حس میکنم که قطره‌ام و باید توصیف دریا کنم. 🍃سال به سال و لحظه در لحظه دورتر می‌شویم از آنچه باید می‌بودیم از آنچه برای ما رسم کرده‌اید و ما در طول زندگی داریم خط خطی می‌کنیم و از رسم چیزی نمی‌دانیم. 🍃رسیده‌ایم به درس هفتم، درس و فرو بردن خشم درس و بندگی، درس و تاریکی، درس و غل و زنجیر، درس زندان‌بان و تازیانه و 15 سال سیاه‌چال😔 🍃امام گیر کرده‌ام میان باید‌هایی که نکرده‌ام میان رسم‌هایی که حل نکرده‌ام و فقط سر کلاس درس خواب بوده‌ام و ؛ عمر کلاس دارد تمام می‌شود و ترس مردود شدن دارم کمک کن تا بگذرم از این سیاه‌چال دنیا، از غل و زنجیر ، از زندان‌بانی چشم، از لرزیدن دست و دل😞 یاعزیزُ یا عزیزُ یا عزیز ✍🏻نویسنده: 🖤به مناسبت سالروز شهادت بہ خوش امدید🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
💥 اگࢪ یڪ مذهبـے مباࢪزھ با نڪند، ممڪن است جنایت‌هایـے بڪند ڪھ از ڪفاࢪ هم بࢪ نمےآید...! ... 🌱