#خوراک_روح📚
🔹عنوان: #گفتم_اعتماد_نکنید
🔹پدیدآورنده: #دفتر_مطالعات_انقلاب_اسلامی
🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
.
📚درباره کتاب
گفتم اعتماد نکنید؛ سرانجام 6 سال اعتماد به امریکا «گفتم اعتماد نکنید؛ بازخوانی مستند و جامع تدابیر، بیانات و نقدهای مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هستهای دولت اعتدال» همزمان با هفته دولت توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
این کتاب تنها گردآوری ساده بیانات مقام معظم رهبری نیست، بلکه کوشیده شده که در آن منطق مواجهه رهبری با مسئله هستهای را به تصویر بکشد. علاوه بر این بیانات معظم له بر اساس رویدادهای تاریخی در سیر پرونده هستهای، مستندسازی شده است. با گردآوری برخی مستندات، به نوعی شرح و تبیین بیانات صورت گرفته است. این بخشها با عنوان «درنگ» از نظر خوانندگان خواهد گذشت که در واقع نوعی زمینه شناسی و بسترهای تاریخی – سیاسی ایراد بیانات مقام معظم رهبری به شمار میآیند. مستندسازی بیانات رهبری در طول مذاکرات هستهای، به نوعی تاریخنگاری پرونده مذاکرات هستهای در دولت یازدهم است..
کتاب " گفتم اعتماد نکنید" همزمان با هفته دولت در 400 صفحه و به همت دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی و انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
.
#داستان_های_سپید
.
📚روایت انسان های معاصر عصر ما و لحظات پر تلاطم زندگی شان که جز آرامش چیزی به لحظه های مخاطب نمی دهد. انسانی که در میانه زندگی امروز و دیروز ایستاده است؛ انسان ناگزیر از انتخاب. انتخاب میان هویتی که عمری با آن زیسته است و هویتی که دنیای امروز آن گونه می خواهد. داستان های سپید روایت سرگشتگی و ناتوانی در تصمیم است! این کتاب پرداخت های درونی زنانی است که از دریچه ی نویسندگان در معرکه های کار، خانواده، همسر، پوشش و دوستان خود را به رنج می کاوند و در بزنگاه انتخاب به کمال می یابند.
.
✂برشی از کتاب
همه آدم ها، لحظه هایی توی زندگی شان هست که هیچ وقت فراموش نخواهند کرد، لحظاتی که مثل خون در رگ های پیکره انسانی جریان دارد و حیات را هدیه می دهد. نبودنشان، از زندگی، یک روزمرگی تلخ می سازد که امید در آن مرده است. امروز قرار است شیرین ترین روز زندگیم باشد. شارگ زندگیم می بالد و من تا آخر عمر با نبض های کوچک و پی در پی اش، جان می گیرم. به آینده ای مبهم قدم می گذارم. لبخند می زنم. لبریز از سر خوشی...
.
🔹#داستان_های_سپید
🔹#جمعی_از_نویسندگان
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#سکوت_شکسته
.
📚روایتی است جذاب و خواندنی از خاطرات محمود پاک نژاد، فرمانده اطلاعات عملیات لشکر17 علی بن ابی طالب(ع) در 8 سال دفاع مقدس که تنها دلیلیش برای شکسن این سکوت لبیک به فرمان رهبرمعظم انقلاب میباشد که فرمودند:
"رزمنده ای که خاطراتش را ثبت نکرده، ماموریتش پایان نیافته است..."
سالیان دفاع مقدس سرشار از خاطراتی است که هنوز در سینه ها مانده و ثبت و حتی نقل آن میسر نشده است. و شمار زیادی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس هستند که هنوز لب به سخن نگشوده اند و خاطراتشان را در صندوقچه دل نگه داشته اند که اگر گوشه ای از آن خاطرات بیان شود کتاب های زیادی را در توصیف لحظات سلحشوری این دلاوران و قهرمانان ملی می توان به نگارش درآورد.
.
🔹#سکوت_شکسته
🔹#سید_هادی_سعادتمند
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#عهدکمیل
📚خاطرات مریم یوسفی همسر شهید مصطفی(کمیل) صفری تبار
✂برشی از کتاب
چشمم افتاد به گوشه حیاط. دیدم کسی پدرم را در آغوش گرفته و داردگریه می کند. آنجا پا کوبیدم به زمین. با صدایی که پر از بغض و گریه و ناله بود،
گفتم: شما مگه نمی گید کتفش تیر خورده؟ مگه نمیگید بیهوش داره میاد؟ پس واسه چی شما دارید گریه می کنید؟
یکی گفت: ما فقط به خاطر این که کمیل حالش خوب نیس، داریم گریه می کنیم.
خواهر کمیل تماس گرفت با همسر همکار کمیل. با این اوضاع و احوال ، خواهرش شک کرد. تازه اینجا بود که فهمیدم اینها هم از قضیه بی خبرند.
گوشم را تیز کردم تا بفهمم او پشت گوشی چه می شنود و چه می گوید؛ اما از اتاق رفت بیرون.
بعد از چند دقیقه، آمد داخل اتاق و همین طور که گریه می کرد، گفت: داداشم به آرزوش رسید.
🔹#عهد_کمیل
🔹#مصیب_معصومیان
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#آرام_جان
📚داستان زندگی شهید حریم امنیت محمد حسین حدادیان به روایت مادر
محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی علوم سیاسی، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در مسجد به مردم خدمت می کرد.
در آشوب های محدوده خیابان پاسداران که در سال 1396توسط دراویش و با انگیزه ایجاد ناامنی صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به شهادت رساندند.
✂برشی از کتاب
نگار زخم پای محمد حسین ذره ذره روحم را می خورد. نمی توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دوتا توت خشک گذاشتم در دهانم.
تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت.
بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدی...
🔹#آرام_جان
🔹#محمدعلی_جعفری
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#خط_تماس
.
📚«خط تماس»، روایت دو روز پایانی زندگی پرافتخار سردار شهید حاج احمد کاظمی است که بایرامی با ظرافتی قابل تامل از این دو روز که شاید اتفاق ویژهای در آن رخ نداده باشد داستانی 251 صفحهای ساخته که نه تنها خواننده را خسته نمیکند بلکه برای رسیدن به آخرین صفحه و حادثهای که وی از آن با خبر است مشتاقتر میشود.
شخصیتهایی که در این اثر به خواننده معرفی میشود و شاید وی را مشتاق کند تا در ارتباط با آنها مطالعه داشته باشد از دیگر نقاط قوت «خط تماس» است. شهید خرازی، شهیدان مهدی و حمید باکری و … از جمله این شهدا است.
نحوه بیان و لحنی که برای روایت خاطرات و موقعیتها استفاده شده دلنشین است و موجب خستگی خواننده نمیشود. استفاده از رفت و برگشتهای زمانی به قدری خوب از آب درآمده که خواننده متوجه آن نخواهد شد. این مسئله حتی در نمایان کردن شخصیت اصلی یعنی شهید کاظمی نیز لحاظ شده و خواننده کمتر نامی از شهید کاظمی را خواهید دید و جرعه جرعه پی به شخصیت اصلی میبرد.
🔹️#خط_تماس
🔹️#محمدرضا_بایرامی
🔹️#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#من_هیچ_کاره_بودم
.
📚این کتاب قصه خود نوشت مردی هشتاد ساله است که در زندگی اش هر لحظه که خواسته بایستد و نفسی تازه کند ، چشمش به کمبودها و رنج های دیگران افتاده و همین او را به ادامه دویدن واداشته است .کسی که برای شناختن دنیای بهتر، منتظر هیچ دولت و ارگانی نمانده و با دست خالی معجزه کرده و پیش رفته. معلولان را سر و سامان داده، صدها مدرسه ساخت، مسجدهای زیادی را بنا کرده و یا بهبود داده، نمازخانه و ورزشگاه و خانه برای محرومان ساخته و بیشتر از همه اینها، "دل" ها را آباد کرده است. با این همه، هر وقت کسی از او تشکر کرده، بالا را نگاه کرده و از ته قلبش گفته : به خدا که ((من هیچ کاره بودم!)) هذا من فضل ربی...
.
🔹#من_هیچ_کاره_بودم
🔹#حسن_روحانی_نژاد
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
🔹 #حاج_احمد
.
🔸 روایت زندگی و خاطرات ناگفته همرزم و یار دیرینه حاج قاسم سلیمانی منتشر شد...
.
📍 خاطرات کودکی و مبارزات زمان انقلاب، خاطرات دوران آموزشهای چریکی در سوریه و لبنان، حضور پرماجرا در کردستان، چگونگی عزیمت به جنوب و تشکیل تیپ 8نجف اشرف، حضور در عملیات های مختلف و رشادت های این شهید بزرگوار از ویژگی های این اثر است.
.
به کوشش: محمدحسین علیجان زاده
#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#عاشقانه_ای_برای_۱۶سالهها
📚عاشقانه ای برای 16 ساله ها؛ داستان زندگی دختری نوجوان که تمام تلاشش را به کار میبندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثهای رخ میدهد و او را در رسیدن به خواستهاش کمک میکند. انفجاری که در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد.
شهیده راضیه کشاورز 11 شهریور 1371 در ظهر گرم تابستانی همزمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری میشدند. راضیه بزرگتر میشد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه میبخشید. راضیه تا قبل از بهار 16 سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد.
🔹#عاشقانه_ای_برای_۱۶سالهها
🔹#سعیده_سادات_اکبری
🔹️#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#سربلند
📚سربلند؛ روایت زندگیِ زمینیِ یک جوانِ 27 ساله است که در ابتدای جوانی بر ترس و غفلت چیره شد؛ او که راهی به روزنههای غیب عالم یافت تا خود را به آسمان رساند.
محسن را شاید دیده باشی و شاید هم با او زیسته باشی! شاید در مدرسه و کوچه و مسجد کنارت نشسته باشد و لحظاتی را با او سر کرده باشی. محسن در زندگی زمینیاش آدم خاصی نبود؛ بچهای بود شرّ و شور. از آنها که میخواهند همه چیز را تجربه کنند؛ از آنها که میخواهند همه چیز را بدانند. آنچه محسن را خاص میکند، تجربۀ آخر زندگیاش در این دنیاست!
او برگزیده است که برگزیده باشد؛ او برگزیده است که انتخاب شود. و همهی زندگی دنیا در این انتخاب خلاصه میشود؛ انتخابی که سرنوشت تو را نیز رقم میزند.
ما آنگونه میمیریم که انتخاب و زیسته باشیم و محسن آنگونه رفت که برگزید و زیست.
🔹#محمد_علی_جعفری
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#خوراک_روح📚
#آخرین_نماز_در_حلب
📚خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر به روایت پدر
✂برشی از کتاب
بعد از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم. در نیمههای شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم. ساعت را نگاه کردم. دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است؛ وقتی خوب دقیق شدم؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است. سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس در ساک بود؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد... روی صفحه نوشته بود: «اذان به وقت حلب»
🔹#آخرین_نماز_در_حلب
🔹#مومن_دانشگر
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
.
#سرمشق
.
✂دغدغه ی کار جهادی
بعد از آنکه محسن وارد سپاه شد، عصر ها به کتابفروشی می آمد و پولی را که از این کار به دست می آورد برای اردوهای جهادی کنار می گذاشت.
رشته ی تحصیلی محسن برق ساختمان بود
و کار برق کشی هم انجام می داد، پول دست مزدش
را در قُلَّکی که برای این کار کنار گذاشته بود، جمع می کرد و هر دفعه که به اردوی جهادی می رفتیم، سه، چهار میلیونی که جمع کرده
بود را خرج اردو می کرد.
🍀برشی از کتاب
.
🔹#سرمشق
🔹#موسسه_شهید_کاظمی
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
بہ #فانوس خوش امدید🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
『 @fanoos_313 』 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•