✋
خبرهای تازه
🔴 رئیسی: صندوق ملی مسکن هرچه سریعتر فعال شود
رئیسجمهور در جلسه شورای عالی مسکن: صندوق ملی مسکن به عنوان زیرساخت تامین مالی نهضت ملی ساخت مسکن باید هر چه سریعتر فعال شود. استانداران نیز باید شورای مسکن استان را به طور منظم و دو هفته یکبار تشکیل دهند تا آثار این نهضت پدیدار شود. استانداران پیگیر تسهیل مجوزهای صدور ساخت مسکن باشند.
🔴 ۹۰ درصد دانشآموزان ۱۲ تا ۱۸ ساله واکسینه شدند
اعظم گودرزی، سرپرست دفتر سلامت و تندرستی وزارت آموزش و پرورش: تا ۱۵ آبان، ۹۰.۱۹ درصد دانشآموزان ۱۲ تا ۱۸ ساله دُز اول و ۳۵.۲۹ درصد این دانشآموزان دُز دوم واکسن واکسن کرونا را دریافت کردهاند.
برای حدود ۱۰ درصد دانشآموزان باقیمانده که تاکنون برای تزریق واکسن کرونا اقدام نکردهاند، همچنان تعدادی از پایگاههای واکسیناسیون فعال است.
🔴 فیاضی از مجلس رای اعتماد نگرفت
نمایندگان مجلس شواری اسلامی به مسعود فیاضی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رای اعتماد ندادند.
🔴 سرپرست بعدی وزارت آموزش و پرورش با اذن رهبری انتخاب میشود
طبق قانون درصورت رای نیاوردن وزیر پیشنهادی در انتخاب دوم رئیس جمهور طی 3 ماه سرپرست بعدی وزارت آموزش و پرورش باید با اذن رهبری انتخاب شود.
🔴 فرصت یک هفتهای برای معرفی وزیر جدید آموزش و پرورش
«حاجیدلیگانی» عضو هیئت رئیسه مجلس: طبق قانون رئیسجمهور تنها یک بار میتواند برای یک وزارتخانه سرپرست تعیین کند. یعنی آقای رئیسجمهور تنها یک هفته زمان دارد تا فردی دیگر را برای تصدی وزارت آموزش و پرورش به مجلس معرفی کند.
🔴 اعتراف صهیونیستها به شکست در سوریه؛ برکناری بشار اسد دیگر مطرح نیست
منابع بلندپایه امنیتی رژیم صهیونیستی با اعتراف به بازگشت «بشار اسد» به قدرت با وجود تمام تلاشهای موجود برای سقوط دمشق، مانند واشنگتن و سایر همپیمانان عرب خود در منطقه، دیگر پذیرفتهاند که گزینه براندازی نظام سوریه بیهوده بوده است.
روزنامه «رأی الیوم» با انتشار گزارش منتشر شده در روزنامه عبری «اسرائیل هیوم» نوشت: اسرائیل رسما به شکست خود اعتراف میکند و میداند که برکناری اسد، دیگر یک گزینه نیست و وی پس از گذشته نزدیک به ده سال، در حال گسترش نفوذش در سراسر سوریه است
🔴 بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون روی تخت بیمارستان
محمد کاسبی این روزها به دلیل تبعاتِ ابتلا به کرونا و دردِ قفسه سینه، مشکل ریه و قلب هنوز در بیمارستان بستری است.
🔴 ارمنستان: اوضاع در خطوط مرزیِ باکو وخیم است
سفیر ارمنستان در روسیه گفته وضعیت در مرز با جمهوری آذربایجان بسیار وخیم است. دیروز ارمنستان اعلام کرد که نیروهای مسلح این کشور تلفات قابل توجهی به باکو وارد کردهاند. پارلمان ارمنستان هم از کشتهشدنِ ۱۵ سرباز ارمنی در درگیریهای مرزی خبر داده است.
🔴 یخبندان در راه ۱۸ استان/ هوای شهرهای بزرگ آلوده میشود
مدیرکل پیشبینی هواشناسی: در دو روز آینده در شمالشرق کشور دمای هوا ۷ تا ۱۴ درجه کاهش مییابد. فردا در ۱۸ استان کمینه دما صفر و زیر صفر درجه خواهد بود. از ۲۷ تا ۲۹ آبان در اغلب مناطق کشور جوی آرام داریم، این موضوع موجب افزایش غلظت و انباشت آلایندههای جوی در شهرهای صنعتی و پرجمعیت خواهد شد.
🔴 ۲۵ کشته نتیجه درگیری های امروز ارمنستان و جمهوری آذربایجان
خبرگزاری آرم تایمز ارمنستان:خبرگزاری ارمنستان از کشته شدن ده نظامی این کشور خبر داد. ۴ نفر دیگر از نیروهای ارمنستان زخمی شده اند.براساس این گزارش ۱۵ نفر از نیروهای جمهوری آذربایجان نیز طی این نبردها کشته شده اند.
fatemi_ar
🏴 معصومهی بهشت
رهبرانقلاب:
🔹ما باید از حضرت معصومه علیهاالسلام، بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت نامه ایشان آمده: «ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی.»۱۳۷۱/۰۴/۲۸
@fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
400 نجومیبگیر
🔺 نام ۴۰۰ نجومی بگیر محرز شده که باید نامشان را افشا کنیم تا مردم هم آنها را بشناسند
#شفافیت
@fatemi_ar
من همینم که هستم!
خطرناکترین جمله...
🔸اگه من و شما هم به طور غیرمستقیم و یا ناخواسته این جمله تو ذهنمون نقشی داره، باید خیلی مراقب باشیم که از دام رکود، سکون و فسیل شدن نجات پیدا کنیم.
یادتون باشه
🍃 انسانهای بزرگ حتی از کودکان هم درس میگیرن.
🍃 اساتید باتجربه بیشتر از واژه «نمی دونم» استفاده میکنن.
🍃 دانشمندان توانمند تو خیلی از موارد میگن: «در تخصص من نیست»
🍃 و انسانهای وارسته بیشتر اوقات سکوت میکنن و میگن «نظر شما چیه؟»
🔸اگه همیشه اطراف ما کسانی باشن که با «به به» و «چه چه» ما رو همراهی کنن، به تدریج سقوط میکنیم.
#سبک_زندگی
@fatemi_ar
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_سوم
💠 مرد میانسالی از کارمندان دفتر، گوشی را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد :«یا اینجا همهمون رو سر میبرن یا #اسیر میکنن! یه کاری کنید!»
دستم در دست مادر مصطفی لرزید و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد و حال مصطفی را بههم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد :«نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟ چرا بیشتر تنشون رو میلرزونی؟»
💠 ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش با کسی تماس بگیرد و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید :«فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۴۸ تا زائر #ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟ هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره!»
ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد و بیتوجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند :«بچهها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن.»
💠 مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت :«بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.»
و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد :«اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم!»
💠 انگار مچ دستان #مردانهاش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد و تنها یک جمله گفت :«من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.»
روحانی دفتر محو مصطفی مانده و دل من و مادرش از نفس افتاد که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد :«در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه!»
💠 و ابوالفضل موافق رفتن بود که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد :«شما کلتت رو بده من پوشش میدم!»
تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجرهها و دیوار ساختمان میخورد و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد.
💠 مصطفی با گامهای بلندش تا پشت در رفت و طنین طپش قلب عاشقم را میشنید که به سمتم چرخید، آسمان چشمان روشنش از #عشق ستاره باران شده بود و با همان ستارهها به رویم چشمک میزد.
تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد و ندید نفسم برایش به شماره افتاده که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد. یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود که به سمت نفر بعدی رفت و او بیآنکه تقاضا کند، کلتش را تحویل داد.
💠 دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نمانده بود برای ابوالفضل بال بال میزدم که او هم از دست چشمانم رفت.
پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم و نمیخواستم مقابل اینهمه غریبه گریه کنم که اشکهایم همه #خون میشد و در گلو میریخت، چند دقیقه بیشتر از مَحرم شدنمان نگذشته و دامادم به #قتلگاه رفته بود.
💠 کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی میکرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند.
ندیده تصور میکردم مصطفی از ساختمان خارج شده و نمیدانستم چند نفر او را هدف گرفتهاند که کاسه #صبرم شکست و همه خون دلم از چشمم فواره زد.
💠 مادرش سرم را در آغوشش گرفته و حساب گلولهها از دستم رفته بود که میان گریه به #حضرت_زینب (علیهاالسلام) التماس میکردم برادر و همسرم را به من برگرداند.
صدای بعضی گلولهها تک تک شنیده میشد که یکی از کارمندان دفتر از گوشه پنجره سرک کشید و از هنرنمایی ابوالفضل با دو اسلحه به وجد آمد :«ماشاءالله! کورشون کرده!»
💠 با گریه نگاهش میکردم بلکه خبری از مصطفی بگوید و ظاهراً مصطفی در میدان دیدش نبود که بهسرعت زیر پنجره نشست و وحشتزده زمزمه کرد :«خونه نیس، لونه زنبوره!»
خط گلولهها دوباره دیوار و پنجره ساختمان را هدف گرفته و حس میکردم کار مصطفی را ساختهاند که باز به جان دفتر #رهبری افتادهاند و هنوز جانم به گلو نرسیده، مصطفی از در وارد شد.
💠 هوا گرم نبود و از گرمای جنگ، از میان مو تا روی پیشانیاش عرق میرفت، گوشهای از پیراهن سفیدش از کمربند بیرون آمده و سراسیمه نفسنفس میزد.
یک دستش آرپیجی بود و یک سمت لباسش همه غرق خاک که خمیده به سمت پنجره رفت. باورم نمیشد دوباره قامت بلندش را میبینم، اشکم از هیجان در چشمانم بند آمده و او بیتوجه به حیرت ما، با چند متر فاصله از پنجره روی زمین زانو زد.
💠 آرپیجی روی شانهاش بود، با دقت هدفگیری میکرد و فعلاً نمیخواست ماشه را بکشد که رو به پنجره صدا بلند کرد :«برید بیرون!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@fatemi_ar
تهِ تهِ همهی
ناامیدیها
نداشتنها
بنبستها
نرسیدنها
بد آوردنها
شكستها
«خدا» رو داری❤️
که آغوشش رو برات باز کرده
ناامیدی چرا؟
🌙 شبتون بخیر
@fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_نگار
ما نجاتت میدهیم ❤️
@fatemi_ar
♥️امیرالمومنین علی علیه السلام
🌸 دیروز که گذشت و به فردا هم اطمینان نیست، امروزت را با اعمال صالحه غنیمت شمار...
📚 @fatemi_ar