✋
اقدام بی شرمانه سفرای روسیه و انگلیس
🔹سفیر جدید انگلیس با سفیر روسیه در سفارت روسیه در همان محلی که روزولت، چرچیل و استالین در سال 1322(1320)کنفرانس تهران را بدون اطلاع ایران برگزار کردند، عکس یادگاری گرفتند و صندلی آمریکا را هم خالی گذاشتند.
🔹چه پیامی را می خواهند منتقل کنند؟
🔴 خشم قالیباف رئیس مجلس، از اقدام بی شرمانه سفرای روسیه و انگلیس در تهران
🔺رییس مجلس در واکنش به عکس مشترک سفیر روسیه و انگلیس برای یادآوری کنفرانس تهران در سال ١٣٢٢ گفت:
🔹 هر دو سفیر باید فوراً به طور رسمی بابت اقدام انجام شده عذرخواهی کنند در غیر اینصورت واکنش قاطع دیپلماتیک ضروری خواهد بود.
🔴 انتقاد شدید ظریف از عکس توهینآمیز سفیران روسیه و انگلیس علیه مردم ایران
توییت دکتر ظریف: امروز عکسی فوقالعاده نامناسب مشاهده کردم. لازم است یادآور شوم که اوت ۲۰۲۱، نه اوت ۱۹۴۱ است و نه دسامبر ۱۹۴۳.
مردم ایران نشان دادهاند - از جمله در طول مذاکرات برجام - که سرنوشت آنها هرگز نمیتواند برآمده از تصمیمات سفارتهای خارجی یا قدرتهای خارجی باشد. ظریف به تاریخ اشغال کشورمان توسط نیروهای شوروی و انگلیس و همچنین مذاکرات مخفیانه سران آمریکا و آن دو کشور در تهران اشاره کرده است.
@fatemi_ar
🔴صهیونیسم لرزید و ترسید
واکنش صفحه توییتر وزارت خارجه رژیم جعلی اسرائیل به فارسی علیه معرفی دکتر احمد وحیدی فرمانده سابق سپاه قدس بعنوان وزیر کشور در دولت رئیسی
وقتی دشمنان از انتخاب ایشان میترسند حتما بهترین گزینه برای خدمت به مردم است.....
# کابینه _کارامد
@fatemi_ar
تاریخ به افق کربلا
🏴 روز سوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟
▪️ از وقایعی که در روز سوم محرمالحرام ذکر شده اینه که امام قسمتی از زمین کربلا رو که بارگاه شریفشون در اون واقع هست از اهل نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم رو برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او رو تا سه روز میهمانی کنند.
#حسینیه
@fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷💐
💐
✅ لبیک بسیج به دستور فرمانده کل قوا برای مقابله با کرونا
🍃🌻🍃
🔻 بیماریابی سریع در طرح شهید سلیمانی
🔸رئیس سازمان بسیج مستضعفین: وزارت بهداشت در مسئله فراهم شدن افزایش تستها تدبیر کند تا در همه جغرافیای کشور بیماریابی کنیم.
🔺 ۱۳۰ نقطه بهعنوان مراکز تجمیعی واکسیناسیون در سپاههای استانی تشکیل شده، این مراکز غیر از مراکز سایر نیروهای مسلح است. در ۲۴۰ نقطه هم بهصورت مشترک حضور داریم.
#روشنگری
#ثامن
#طرح_شهید_سلیمانی
🆔 https://splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
💐
🇮🇷💐
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هزار و ۳۲ پرواز به مشهد در ۸ روز!
🔹وزیر بهداشت: متاسفانه طی ۸ روز، هزار و ۳۲ پرواز به مشهد داشتیم، کوچکترین رعایت پروتکلها در هتلها، بازارها و حرم امام رضا نبوده است.
🔹بسیج و نظام سلامت در کنار هم شبانهروز تلاش کردند اما عدهای کار را رها کردند و ما انتهای این رودخانه زخمی و جنازه جمع میکنیم.
@Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرلشکر سلامی: بسیج با تمام قوت برای مقابله با کرونا وارد شود
🔹نباید اجازه بدهیم بیماریای که امکان کنترل دارد، عزیزان ما را بگیرد. باید شروع مجددی برای مقابله با کرونا داشته باشیم و فراخوان ملی بدهیم تا همه مردم وارد شوند.
🔹فرماندهان سپاههای استانی، قرارگاههای امام رضا را در استانها تشکیل دهید و به خانهها رجوع کنید و اجازه ندهید مردم تا حد امکان جابجا شوند.
@Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در پی اعلام ممنوعیت برگزاری مجالس عزاداری زیر سقف، میثم مطیعی مراسم امامزاده قاضیالصابر را لغو کرد.
@Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
توضیحات سفارت روسیه بابت انتشار تصویر حاشیهساز
🔹با توجه به واکنشهای انجامشده به تصویر منتشرشده از سوی ما، میخواهیم دقت کنیم که این تصویر زمینه ضد ایرانی ندارد و قرار نبود احساسات مردم کشور دوست، ایران را آزرده کنیم.
🔹تنها معنای این عکس یادآوری و ادای احترام به تلاشهای مشترک دولتهای متحد علیه نازیسم در جنگ جهانی دوم بود.
🔹ایران دوست و همسایه ماست و به تقویت روابط مبتنی بر احترام متقابل ادامه میدهیم.
@Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
بازدید اژهای از بیمارستان امامخمینی کرج
🔹بیمارستان فوق تخصصی امام خمینی کرج از امروز و همزمان با حضور رئیس دستگاه قضا ارائه خدمات درمانی به ویژه به بیماران کرونایی را آغاز کرد.
🔸این بیمارستان از سال ۹۵ بهدلیل مشکلات مالی و مالکیتی تعطیل شده بود، اما با تلاشهای قوهقضاییه، اکنون و در حساسترین شرایط کرونایی به چرخه درمان کشور بازگشت.
@Farsna
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹 #قِسمَت_دهم 🌺
صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونههای من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به خوبی حس میکردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید. انگار همه تلخیهای این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت میخندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر
جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. زنعمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و
همچنان نه با لبهایش که با چشمانش میخندید. واقعاً نمیفهمیدم چهخبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه میخوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمیکنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک میگیرم و این روزهای خوب ماه رجب و تولد امیرالمؤمنین
(علیهالسلام )رو از دست نمیدم!» حرفهای عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاهمان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم. هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خندههای امشبش را یکجا فهمیدم که دلم لرزید. دیگر صحبتهای عمو و شیرین زبانیهای زنعمو را در هالهای از هیجان میشنیدم که تصویر نگاه عاشقانه حیدر لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرفت.
حالا میفهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانهای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت. خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتیتر از همیشه همچنان سرش پایین است. انگار با بر ملا شدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید. موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت. خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و عاشق شده است. اصالً نمیدانستم این تحول عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» سرم را بالا آوردم و در برابر
چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.» از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبالً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه
بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» پس آن پست فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» کلمات آخرش به قدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد. سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
#ادامه_دارد...🌸
@fatemi_ar