ای سایه ی سرم به سرم باش یاحسین
هردم فروغ چشم ترم باش یاحسین
من روی ناقه گریه کنم از برای تو
تو روی نیزه نوحه گرم باش یاحسین
قرآن بخوان که دل شده تنگ صدای تو
آرامش دل و جگرم باش یاحسین
ای از مدینه همسفرم ای برادرم
مثل همیشه دوروبرم باش یاحسین
همچون هلال گاه عیانی و گه نهان
قدری مقابل نظرم باش یاحسین
من که نشد به پیکر تو سایبان شوم
اما تو سایبان سرم باش یاحسین
اطراف من ببین، به علمدار خود بگو
همواره پاسدار حرم باش یاحسین
با دیدن سر علی اصغر، رباب گفت:
خیلی مراقب پسرم باش یاحسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
کاش میشد که لباسی برسانم به تنت
آبروی همه عریان روی صحرا مانده
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر، تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد #رقیه رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هسته ی خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش، چه چراغان شده بود
دورِ دروازه ی ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانه ی شام
چشم ِ گریان شده ی تا به سحر بیدارش
#نـوكـــر_نـوشـت:
#یا_امام_سجاد💔
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست
باران شد و قطره قطره افتاد، گریست
تا کرببلا زنده بماند، هر روز
در سوگ پدر حضرت سجاد گریست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
@fatemi_ar
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین
پای کارت ایستادم، چون بدون فوتِ وقت
آمدی، تا که گره افتاد در کارم حسین
دستهایت را رها کردم، زمین خوردم، ببخش
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین
جا نمانم، این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین، مشتاقِ دیدارم حسین
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازه ی ساعات و بازارم حسین
سنگباران بود و نامحرم، خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
از سر نیزه بخوان آیهای از کهف که هست
خواهر خستهات از ره به صدایت دلخوش
دست من را بگیرو به مقصدبرسان
ای همه مقصد ومقصودمن درمانده
سالهاست چشم به ره کرب وبلات
منتظر مانده به راه هم حسین
صلی الله علیک یا ابا عبدلله
السلام علیک وعلی الباکین لک
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد
با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد
کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست
جمعه ها عمر مرا دارد به سر میآورد
بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها
باد از پیراهنت وقتی خبر میآورد
بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند
بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد
در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم
هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد
العجل هایم چه بی تأثیر شد، رویم سیاه
قلب آلـوده دعـای بی اثر میآورد
تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است
تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد
تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن
یک پسر را سوی دامان پدر می آورد
وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر
تشنگی دارد مـرا از پای در می آورد
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه میکنند
میآید او که منتقم و دادخواهِ ماست
میاید منتقم ناله های پشت در
میاید گریه کننده برتن بی سر
منتطربم پسر خون خدابیا
قسم به حنجر اضغر زهرا بیا
صلی الله علیک یا ابا عبدلله
صلی الله علی یا شیب الخضیب
السلام علی المهدی
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است
با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین
این وقار و عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که عشّاق حسین بن علی
تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است
آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین
حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است
از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم
عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان
بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است
حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد
در سرای قلبمان نوکریت آیین است
این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد
آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است
ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب
پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است
خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار
دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد
عمرحساب نمی شود به عشقت حسین
جانی خوش است که باتو نفس بگذرد
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو
اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر، فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم
#نـوكــر_نـوشت:
#حـسین_جـان💔
سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود
او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد
نوکرت جان به فدای تو واصحاب تو
خواهشا قسمت اودور حرم گردانی کن
سلام ای سر خونین، سر برادر من
سرت چهها که نیامد عزیز مادر من
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزید میزندش چوب، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای واابتا، نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباسمن نبود اینجا
ندید وضع سر تو، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقی شرابش را
نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای
رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
بر باد مده "زلف" که #زینب جگرش سوخت
بس کن که دگر حوصلهی "صبر" سر امد
السلام علیک یا ثارالله
السلام علیک یا قتیل العبرات
السلام علیک ام المصائب زینب کبری
با اشک بیزوال خودم گریه میکنم
بر روز و ماه و سال خودم گریه میکنم
این پلک ها به روضهی تو زخم شد حسین
پس با زبان حال خودم گریه میکنم
حالا دگر بدون عصا میخورم زمین
گاهی خودم به حال خودم گریه میکنم
میپرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟
بر پاسخ سوال خودم گریه میکنم
گاهی که یاد عصر دهم میکند دلم
بر غارت جلال خودم گریه میکنم
من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز
هر شب ز درد بال خودم گریه میکنم
ای بهترین برادر دنیا برای تو
تا وقت ارتحال خودم گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام بماند بقیه اش...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
ای خورشیدبالای نیزه نگاهی به ماه کن
کز داغ حسن هنوزه چون کمانم
گاهی گریه بر حسن گاهی آه کنم
ازداغ عباس قاسم اکبر چها کنم
السلام علیک یا حسن ابن علی
السلام علیک یا حسین ابن علی
السلام علیک با اهل بیت النبوه
بابامی و حرفی ز تو پنهان ندارم
خسته شدم دیگرپدرجان،جان ندارم
مثل تمام پیرزن های مدینه
من هم ببین بابا دگر دندان ندارم
دندان فقط نه،کل موهایم سفید است
البته مویی هم دگر چندان ندارم
درشعله های خیمه موهای سرم سوخت
آن گیسوی پر پشت را الان ندارم
از خستگی نای جویدن هم نمانده
بس احتیاجی به غذا ونان ندارم
نان وغذاکه چه بگویم، نان خشک است
نانی که خیرات است و میل آن ندارم
خشکیده اشکم تاببارم روی لبهات
ابری کبودم من ولی باران ندارم
بابا؟کنیزی،این کنیزی کارسختیست؟
آخر که من سررشته ای از آن،ندارم
اینجابه من مردی کنیزوخارجی گفت
من را ببر من طاقت بهتان ندارم
#نـوكــر_نـوشـت:
#بابا_حسین
بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم
ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد😭
صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین(ع)
هدایت شده از انتشارات تبصیر
باید که شرح داد خرابات طور را
پای تو ریخت زمزم اشک طهور را
باید که شست زلف تو را با گلاب ناب
چون راهبی که درک نموده حضور را
از بس که باد پنجه زده بین زلف تو
باید که باز کرد گره های کور را
پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟
باید عمو ادب بکند راه دور را
انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی
سهم خرابه کرده ای آیات نور را
همراه اشک، سوره ی کوثر بخوان پدر
بابا بخوان برای همه، این سطور را
حوریه را کنیزی منزل نمی برند
در بین طشت زمزمه کن #یا_غیور را
از روی نیزه زمزمه کن #ان_یکاد را
دیدی به دور قافله چشمان شور را؟
بخشیده ام به یمن حضور تو زجر را
اما نخواه تا که ببخشم تنور را
اما نخواه تا که ببخشم شراب را
طشت طلا و بوسه ی چوب جسور را
جان میدهم بیا و مرا تا نجف ببر
تا که دوباره حس بکنم آن غرور را
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
پسر حضرت زهرا، به رقیه العفو
التفاتی بکن ای یار، بهم ریخته ام
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسین
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
در این زمانه که عادی شده است نامردی
همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی
شبانه روز مرا بین معصیت دیدی
دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی
سرم نرفته به زیر علامت احدی
که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی
حرام باد به من دلخوشی این دنیا
غریب ماندی و دنبال یار می گردی
مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن
تباه گشته ام از دست درد بی دردی
نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال
قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی
فقط تو گریه کن زینبی و با گریه...
دل مرا به بکا بر عقیله پروردی
صدای گریه ی زینب هنوز می آید
میان خنده ی اوباش مست و ولگردی
کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم
عقیله مانده بدون کفیل و همدردی
#نـوكــر_نـوشــت:
#یابنالحسن
مارا فراق یار به آتش کشیده است
زین داغ جانگداز به لب جان رسیده است
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
دلم گرفته، کسی حرفی از حرم نزند
دِگر کسی، رویِ احساسِ من، قدم نزند
به خَلق گفتهام این اربعین، کنارِ توام
فقط کسی به روی نامِ منِ، قلم نزند
درختِ پر ثمرم را، خزانِ هجر، برید
خدا کند که مرا این بلا، به هم نزند
چه کرد باید اگر دوست، سرنوشتِ مرا
فدا شدن، به هوایِ خودش، رقم نزند؟
شکسته باد قلم، گر نگوید از دلبر
بریده باد زبان، گر زِ یار، دم نزند
دوباره باز، من و اشک و داغ و دلتنگی
دلم گرفته، کسی حرفی از حرم نزند
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
هرکه را میبینم از رفتن حکایت میکند
جان #زینب اشک ما جاماندگانت رابخر
🏴🏴🏴🏴🏴
جا مانده ام وروزگارم زار شده
زین ماتم و هجران غمم یار شده
جانان من ببخش عفو نما بنده راه
هرچند گنهکارم وبی اعتبار شده