eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
535 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 🌻 در عملیات فتح المبین، ابراهیم و گردان همراه با او،قصد داشتند از روبرو به مقر توپخانه عراق حمله کنند. اما آن شب در بیابان گم شدند! 🌻شاید ابراهیم(شهید جاویدالاثر )خیلی از این ماجرا ناراحت شد. او مسئول اطلاعات بود و دوست داشت راه را سریع پیدا کند و از همان مسیر به دشمن هجوم برد، اما خدا تقدیر دیگری داشت! 🌻آنها در بیابان گم شدند و پس از توسل، راه را پیدا کردند و از پشت، به مقر دشمن حمله کردند و به کمترین تلفات، توپخانه دشمن را گرفتند. 🌻آنجا فهمیدند که اگر از مسیر اصلی آمده بودند، با سنگرها و صدها نیروی آماده دشمن روبرو می‌شدند و تلفات سنگین می‌دادند و معلوم نبود چه سرنوشتی خواهند داشت. 🌻اما این آیه، امید بخش مسیر زندگی است. اهل قرآن هیچکدام ناملایمات زندگی برایشان سخت نیست. زیرا می‌دانند که شاید خیرشان در همان مشکلات است. 🌻🌿 •بࢪگࢪفتھ‌از‌کتاب
🌿👇 شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد ✏️تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد ✏️ او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت. ✏️روه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد. ✏️کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. ✏️شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد. ✏️اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. ✏️شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. ✏️شهید آوینی با چند نفر از همراهان به سمت فکه(قتلگاه)حرکت کردند تا مستند ⭕️شهری در اسمان⭕️بپردازند،اما..... دیگر بازگشتی برای مرتضی و دو تن از همراهان وجود نداشت. ✏️در روز ۲۰فروردین سال ۱۳۷۲در حال تهیه کردن مستند بودند ،در محل فکه.... ناگهان،دعوت حق را لبیک میگویند! شهید آوینی با اصابت ترکش مین به شهادت می رسند. ✏️شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند...... | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
💌 فرماندهے اززیرپتو👇 اوایل سال۱۳۷۰،نیروهای گروهڪ منافقین درجبل مروارید،پشت ارتفاعات آق داغ شہرقصرشیرین،مستقرشده وامنیت منطقه رابرهم زده بودند. حسین همدانی،درمقام فرمانده وهماهنگ کننده یگان های موجود درمنطقہ،که عبارت بودند ازتیپ³²انصارالحسین وتیپ نبی اکرم وتیپ۷۱روح الله،داخل شهر کلاره مستقر میشودتا عملایت کلاره را،جہت ازبیت بردن مقرمنافقین،در۲۲فروردین ماه فرماندهے کند. شب قبل ازعملیات،من وحاج حسین وتعدادی ازدوستان دریکی لزاتاق های یکی لزساختمان های قدیمی وآثارباستانے سهر،به نام قلعہ شیروانه،خواب بودیم.حدود ساعت²بامداد،یکی ازبچه های اطلاعات منطقه داخل اتاق شد وسراسیمہ گفت:{ستون نظامے منافقین واردشہرشدند.}ازجاپریدم از پنجره بیرون رانگاه کردم. ستون نظامی بزرگی،باچراغ های روشن،درحال واردشدن بہ شهربودند. دلشوره گرفتن ومترصد فرمان حاج حسین بودم.آقای همدانب سرش رااززیر پتو بیرون آورد وگفت:(چه خبراست شلوغش کرده اید!چندتا آرپی جی زن بفرستید سراغشان.)بعدسرش رابرد زیر پتو وخوابید. بیشتر دلواپس شدم.باچندجاتناس گرفتم؛ولۍ موفق نشدم کاری پیش ببرم.بچه های اطلاعات خبرآوردند کہ ستون تقریبا به طورکانل واردسهرشده است. دوباره حاج حسین سرش را اززیرپتو بیرون آورد واین بار باصداے بلندترگفت:(چه خبراست؟گفتن که چکارکنید.)وسرش را زیرپتو برد. ڪلافہ شده بودم.دنبال راه فراری برای بیرون رفتن ازشہربودم.دوتا ازبچه هارافرستادم تاوضعیت را خوب ارزیابی کنند.ولی بعداز مدتے کوتاه برگشتند.داشتند میخندیدند. گفتن:{چه شده؟چرامیخندید؟} گفتند:آن ستون نظامی ستونی ازنیروهای تیپ³²انصارالحسین بودند کہ راه را گم کرده واشتباهۍ واردشهرشدند. صرف نظر ازآنچہ رخ داد،خونسردی حاج حسین برایم خیلۍ جالب بود.همہ مادستپاجه شده وبه شدت ترسیده بودیم.ولی حاج حسین باخیال راحټ وبدون نگرانی اززیر پتو فرماندهی می کرد. راوی:بهرام دوست پرست📌 برگرفته از کتاب:ساعت۱۶به وقت حلب📚 🌸
🍃 از مناطق محروم تا پاوه👇 موج انقلاب كه بالا گرفت ، تاب غربت نياورد و به شهرضا بازگشت و سازمان دهي تظاهرات مردمي را بر عهده گرفت . در پايان يكي از راهپيمايي ها ، قطعنامة آن را قرائت كرد و شايع شد كه حكم اعدامش را صادر كرده اند و همين مسأله ، او را تا روز پيروزي انقلاب در مخفي گاه ها نگه داشت . او پس از پيروزي انقلاب ، كميتة انقلاب اسلامي شهرضا را تشكيل داد . در سال 1358 با كمك دوستانش سپاه شهرضا را پايه گذاري كرد . در اواخر همين سال به عنوان معلم ، در مناطق محروم كشورحضور يافت . به جهت سوابق فرهنگي به مسئوليت روابط عمومي و تبليغات سپاه در پاوه منصوب شد و به كمك بسيجي هاي كُرد ، نشريه اي به نام « پيام پاوه » را راه انداخت . چندي بعد مسئوليت سپاه پاوه به او سپرده شد . | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
🌹 ✏️مصطفی چمران در سال ۱۳۱١ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. ✏️شخصیتی عارفانه داشت و به اشعار مولوی علاقه داشت ✏️ در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه ابراهیم یزدی، علی شریعتی وصادق قطب‌زاده، شاخه خارج از کشوری نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا را تأسیس کرد. ✏️پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدتی وزارت دفاع را برعهده داشت. او به عنوان یکی از اعضای نهضت آزادی، دردوره نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. ✏️در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌گذاری کرد.  ✏️ از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. ⭕️مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴٩ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.⭕️ ✏️ در قتلگاه او در دهلاویه نیز بنای یادبودی ساخته‌اند. ✏️ابراهیم حاتمی کیا، کارگردان ایرانی، فیلمی را به نام( چِ )دربارهٔ مصطفی چمران ساخت که پیشنهاد آن را مهدی چمران ۱۵ سال پیش به وی داده بود.  🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
🌿 ✏️ شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد . در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و... اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد. انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و ... ✏️پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده! زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. ضرغام آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد . بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره) ✏️وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد. همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی. ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و... هنوز در خاطره ها باقی است. ✏️وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. ✏️همرزم شهید ضرغام می گوید:آخر شب بود. شاهرخ مرا صدا کرد وگفت: امشب برای شناسائی می ریم جاده ابوشانک. در میان نیروهای دشمن به یکی از روستاها رسیدیم. دو افسر عراقی داخل سنگر نشسته بودند. یکدفعه دیدم سرنیزه اش را برداشت و رفت سمت آنها، با تعجب گفتم: شاهرخ چیکار می کنی!! گفت: هیچی، فقط نگاه کن! مطمئن شد کسی آن اطراف نیست. خوب به آنها نزدیک شد. هر دوی آنها را به اسارت درآورد. کمی از روستا دور شدیم. شاهرخ گفت: اسیر گرفتن بی فایده است. باید اینها رو بترسونیم. بعد چاقوئی برداشت. لاله گوش آنها را برید و گذاشت کف دستشان و گفت: برید خونتون!! مات و مبهوت به شاهرخ نگاه می کردم. برگشت به سمت من و گفت: اینها افسرای بعثی بودند. کار دیگه ای به ذهنم نرسید! شبهای بعد هم این کار را تکرار کرد. اگر می دید اسیر، فرمانده یا افسر بعثی است قسمت نرم گوشش را می برید و رهایشان می کرد. این کار او دشمن را عجیب به وحشت انداخته بود تا اینکه از فرماندهی اعلام شد: نیروهای دشمن از یکی از روستاها عقب نشینی کردن ✏️در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. در هفدهم آذر پنجاه و نه دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. می گویند مفقود الاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. اما یاد او زنده است. نه فقط در دل دوستان، بلکه در قلوب تمام ایرانیان. او سرباز ولایت بود. مرید امام بود. مرد میدان عمل بود و اینها تا ابد زنده اند. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است برجریده عالم دوام ما 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa