eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
531 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
🧡 . . •\• رفتہ‌بودیم‌مشهد... میخواست‌رضایت‌مادرش‌رو‌براے‌سوریہ‌ بگیره... یڪ‌بار‌ڪہ‌از‌حرم‌برگشت، همان‌طور‌ڪہ‌علے‌در‌بغلش‌بود، موبایل‌رو‌برداشتم‌و‌شروع‌ڪردم‌بہ‌فیلم‌ گرفتن...:) از‌او‌پرسیدم: _ چہ‌آرزویے‌دارے‌؟ +یہ‌آرزوۍخیلے‌خیلے‌خوب‌بر‌اۍخودم‌ ڪردم؛ان‌شا‌اللھ ڪہ‌برآورده‌بشہ...♥ _چہ‌آرزویے؟ +حالا‌دیگہ...😉 -حالا‌بگو +حالا‌دیگہ...نمیشہ! _یہ‌ڪمشو‌بگو با‌ ادا و‌اصول‌گفت +شِ‌داره،شِ...🙈 _ بعدش‌چے؟ +شِ‌داره...هِ‌ داره...الف‌داره...تِ‌داره... _ شهادت؟ (🦋) 🌸🍃 📿| 🕊| . 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸
🕊🍃 [• 📨 •] . . •\• روزهاے‌اول‌ازدواج‌ یہ‌روز‌دستمو‌گرفت‌ و گفت: "خانوم…🌸 بیا‌پیشم‌بشین‌ڪارت‌دارم..." گفتم "بفرما‌آقاے‌گلم‌من‌سراپا‌گوشم‌.." گفت "ببین‌خانومے... همین‌اول‌بہت‌گفتہ‌باشمااا... ڪار‌خونہ‌رو‌تقسیم‌مےڪنیم هر‌وقت‌نیاز‌بہ‌ڪمڪ‌داشتے‌باید‌بہم‌بگے...🌹 گفتم‌آخہ‌شما‌از‌سر‌ڪار‌برمیگرے‌خستہ میشے گفت‌"حرف‌نباشہ🤫 حرف‌آخر‌با‌منہ اونم‌هر‌چے‌تو‌بگے من‌باید‌بگم‌چشم...!😅 واقعاً‌هم‌بہ‌قولش‌عمل‌ڪرد‌از‌سرڪار‌ڪہ برمیگشت‌با‌وجود‌خستڰے‌شروع‌مےڪرد ڪمڪ‌ڪردن😇 مہمون‌ڪہ‌میومد‌بہم‌میگفت "شما‌بشین‌خانوم... من‌از‌مہمون‌ پذیرایے‌مےڪنم..."😉 فامیلا‌ڪہ‌ميومدن‌خونمون‌بہم‌مےگفتن "خوش‌بہ‌حالت‌طاهرھ‌خانوم آقا‌مهدے، واقعاً‌یہ‌مرد‌واقعیہ😍 منم‌تو‌دلم‌صدها‌بار‌ خدا‌رو‌شڪر مےڪردم...😌😇 واسہ‌زندگے‌اومدھ‌بودیم‌تہران با‌وجود‌اینڪہ‌از‌سختیاش‌برام‌گفتہ‌بود ولے‌با‌حضورش‌طعم‌تلخ‌غربت‌واسم شیرین‌بود🥰 سر‌ڪار‌ڪہ‌مےرفت دلتنگ‌میشدم😢 وقتے‌برمیگشت، با‌وجود‌خستگے‌مےگفت... "نبینم‌خانوم‌من... دلش‌گرفتہ‌باشہ‌هااا... پاشو‌حاضر‌شو‌بریم‌بیرون😇 مےرفتیم‌و‌یہ‌حال‌و‌هوایے‌عوض مےڪردیم... اونقدر‌شوخے‌و‌بگو‌و‌بخند‌راهـ‌ مےنداخت... ڪہ‌همہ‌اون‌ساعتایےڪہ‌ڪنارم‌نبود‌و‌هم جبران‌مےڪرد...🤗 و‌من‌بیشتر‌عاشقش‌میشدم❤️ و البتہ‌وابستہ‌تر‌از‌قبل... (🦋) 🌸🍃 📿| 🕊| . . 🌷سربازِ آقا نمےمـــونھ‌ تــــــــا ظهور رو ببینھ‌! بلڪھ‌|شهید| مے‌شھ‌ تـ⇜ـا ظهور نزدیڪ شھ‌🕊 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@Fatemy_Alavi⃟🌸