eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
551 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ 🥀 چند روزی گذشت و کم کم محدثه به من عادت کرد.یک شب که یک لباس قشنگ پوشیده بودم و با دخترم ست کرده بودم، کارن اومد خونه با دست پر. _بیا خانم برات سورپرایز دارم. با ذوق رفتم سمتش و گفتم:چی؟چی؟ _اول چایی.. با ناز، محدثه رو دادم بغلش و گفتم:چشم آقا. رفتم دو تا فنجون چای ریختم با بیسکوییت و آب نبات گل محمدی بردم برای آقامون. _بفرمایین همسری. نشستم کنارش که دستش دور کمرم حلقه شد. _ممنون خانمم. خب خدمتت عرض شود که چمدون ببند میخوایم بریم مسافرت. با ذوق از جا پریدم و گفتم:وای آخ جون کجاااا؟ لبخندی گوشه لبش نشست و گفت:زیارت آقا. میریم مشهد من قول دادم اگه خوب شب نذرمو ادا کنم خانمی. شوکه شده بودم. من همیشه آرزوی دیدن صحن و سرای حرم آقا رو داشتم حالا قراره با همسرم و دخترم عازم مشهد بشیم. پریدم بغلش و گونشو بوسیدم. _وای ممنون آقایی. خیلی خوشحالم کردی نمیدونم چجوری تشکر کنم. _لازم به تشکر نیست عزیزم همینکه تو زندگیمی کافیه. بودنت برام یه دنیا ارزش داره. خیلی خوشحال بودم. زندگیم طبق روالم بود و این خوشحالم میکرد. محدثه رو بغل کردم و با خوشحالی چرخوندمش دور خودم. _عاشقتونم عشقای من. کارن هم گفت:ما هم عاشقتیم خانومی. شب خیلی خوبی بود. با خوشحالی و خنده و شوخی گذشت و صبح روز بعدش، بعد از رفتن کارن شروع کردم به جمع کردن چمدون. پروازمون فردا صبح ساعت۸بود. به مامان و مادرجون زنگ زدم خبر دادم. کلی خوشحال شدن. اما عمه مثل همیشه خودشو پنهون کرد و باهام حرف نزد. منم با خودم گفتم عیب نداره شب میریم دیدنشون. شب کارن اومد و راهیش کردم بریم به مامانش سر بزنیم. خودش اصلا دوست نداشت اما راضیش کردم بالاخره. عمه برخورد خوبی باهامون نداشت اما اومد پیشمون نشست و از اول تا آخر جز چند تا کلمه معمولی حرفی نزد. آخرم موقع رفتن فقط گفت سفرتون بی خطر. ما هم تشکر کردیم و رفتیم. شب زود خوابیدیم تا صبح موقع رفتن کسل نباشیم. میدونستم کارن هنوز مسلمون نشده برای همین واسه نماز بیدارش نکردم و خودم به تنهایی نماز خوندم. تو نماز کلی از خدا تشکر کردم بخاطر اینکه سلامتیم رو دوباره به دست آوردم و دعا کردم تا کارن هم به زودی زود به راه راست برگرده. ‼️ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa