eitaa logo
جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
1.2هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
33 فایل
کانال رسمی جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران کانالی 🌸 با حضور جمعی از دختران و بانوان فعال فرهنگی استان مازندران 🦋جهت انس بهتر و معرفی شهدا و انقلاب اسلامی 🌺اینجا متبرک به حضور خانواده های معظم شهدا است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک نکته از بیکران
┅┅❅⊰🌼⊱⊰⊱⊰🌸⊱⊰𖣔⊱⊰🌼⊱⊰⊱⊰🌸⊱❅┅┅ «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم » 🌷قسمت ششم 🔹️خانه ما دو اتاق داشت که در یکی من و برادران و خواهرانم می خوابیدیم و پدر و مادرم نیز در اتاق دیگر.شب وقتی می خوابیدم، در خواب آتش و جهنم را می دیدم و این که مرا در جهنم می انداختند. در این موقع آشفته و با ترس از خواب می پریدم و خیلی هم می ترسیدم از شدت ترس به اتاق پدر و مادرم پناه می بردم و میان آن دو می خوابیدم و آنها مرا وسط جای می دادند.این جریان، هر شب تکرار می شد و من خواب آتش و جهنم را می دیدم و این که مرا در جهنم می سوزانند. این خواب ها و آن حالتهای معنوی بهتر از روزگار امروزی من است. 🔸️بعدها از میان کتابهای یک کتاب فروش دوره گرد، کتابی را یافتم که اسمش «ارشاد القلوب» بود. در آن زمان من هشت نه ساله بودم کتاب را از او خریدم. ارشاد القلوب، همه اش مواعظ و قصص است که بر روی من و زندگی ام تاثیر بسیار گذاشت. از آن زمان شروع به جست وجوی کتابهای اسلامی کردم. در حالی که کتابخانه های اسلامی را نمی شناختم .در بساط یک دست فروش، کتاب قضاوتهای امیرالمؤمنین (ع) را پیدا کردم و خواندم کتاب کوچکی بود. هر کتابی را که تمام می کردم دوباره از اول شروع می کردم به خواندن. علاقه و عطش بسیاری به خواندن و دانستن داشتم .چند سالی همین گونه گذشت. 🔹️در محله ما هیچ فرد متدیّنی نبود و من با هیچ روحانی یا آدم متدیّنی آشنا نشدم. در محله مان حاجی مسنّی بود که ریش داشت و در مغازه خود نماز می خواند.من با این نظر که او فرد متدیّنی است، می رفتم تا فقط ریشش و چگونگی نماز خواندنش را تماشا کنم خیلی دوستش داشتم. 🔸️پدرم که سید موسی صدر را دوست می داشت، عکس هایی از او را به خانه آورد. من می نشستم و زمانی طولانی به عکس سید موسی خیره می شدم. به دنبال هر فرد روحانی یا متدیّن، یا هر کسی بودم که از او استفاده ببرم و با او مرتبط شوم. 🔹️تحصیلات ابتدایی را که تمام کردم، تقریباً ده یازده سالم بود که برای ادامه تحصیلات در مقطع راهنمایی به منطقه دیگری رفتم که نزدیک مسجدی بود و سید فضل الله در آن نماز می خواند .در آنجا با گروهی از جوانان با ایمان آشنا شدم و شروع به رفت و آمد به مسجد کردم؛ اما در سال های اول، یعنی قبل از این که به ده سالگی برسم توفیقی الهی نصیبم شد و با تکیه بر توانایی ها و دانسته های اندک و ناچیز شخصی، راه خودم را پیدا کردم. 🔸️من بر نماز شب مداومت داشتم البته از وقتی که مسئول شدم معنویتم کمتر شد( با خنده و مزاح) آن روزها وقتی قرآن تلاوت می کردم یا نماز می خواندم بسیار توجه و حضور قلب داشتم .صفحه نفسم پاک بود و به این دنیا، محکم بسته و گرفتار نشده بودم. ┅❅⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱❅┅ 📚 کتاب «سید عزیز» زندگی نامه خود گفته حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله به کوشش حمید داودآبادی ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ ✅️ در کانال «یک نکته از بیکران» عضو شوید👇 ✴️ https://eitaa.com/yek_nokte_az_bikaran
هدایت شده از یک نکته از بیکران
┅┅❅⊰🌼⊱⊰⊱⊰🌸⊱⊰𖣔⊱⊰🌼⊱⊰⊱⊰🌸⊱❅┅┅ «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم » 🌷قسمت هفتم 🔹️چهارده ساله بودم که در روستای مان،بازوریه برای اولین بار منبر رفتم.عالمی به نام شیخ علی شمس الدین در روستای ما بود که سخنرانی بلد نبود،اما سخنرانی را به صورت نظری به من آموخت و خیلی هم تشویقم کرد. خدا بیامرزدش! شیخ متدین و خوبی بود. در لبنان برای هر کسی که فوت می کند تا هفتم مراسم می گیریم که در این مراسم مرثیه می خوانیم و یک نفر هم سخنرانی می کند. 🔸️علی شمس الدین، تشویقم کرد و گفت: تو منبر برو و سخنرانی کن.او گفت: هنگام سخنرانی در چشم مردم نگاه نکن و فقط از بالا به موها و یا سرشان نگاه کن تا مضطرب نشوی .برای این که اگر در چشمان یا صورتهایشان نگاه کنی، ممکن است اضطراب در تو به وجود بیاید 🔹️اولین سخنرانی ام از روی نوشته بود و در هفت دقیقه تمامش کردم.این سخنرانی تحسین حاضران را برانگیخت و از من تعریف و تمجید کردند.هیچ کس انتقاد نکرد یا اشکال نگرفت.سخنرانی دومم هم یک هفته بعد بود،که این دفعه بدون نوشته و به صورت ایستاده حدوداً بیست دقیقه سخنرانی کردم.چون در میان اهالی روستای ما هیچ فرد فرهنگی ای وجود نداشت و در سطح اسلامی نیز افراد مسنّی داشتیم که فقط به طور عامی و تقلیدی مذهبی بودند این سخنرانی تحسین آنها را برانگیخت. 🔸️ از آن روز به بعد هر وقت کسی در روستای ما از دنیا می رفت، من با آن که سن کمی داشتم منبر می رفتم و سخنرانی می کردم .این موضوع به روستاهای دیگر هم رسید و من می رفتم آن جاها هم سخنرانی می کردم. اینها همه قبل از رفتنم به نجف و طلبه شدنم بود.برای بار دوم بعد از این که دبیر کل شدم از روی نوشته سخنرانی کردم. 🔹️آرزوی من برای طلبه شدن زمانی محقق شد که با «سید محمد غروی » آشنا شدم. او ایرانی الاصل بود اما در نجف زندگی کرده و در نزد امام شهید سید محمد باقر صدر درس خوانده بود.طی یک سال ونیم که به شهر صور می رفتم با او آشنا شدم و او مرا بسیار تشویق کرد. من در جست وجوی راه ورود به حوزه علمیه نجف بودم و دنبال کسی بودم که مرا به نجف بفرستد و من به یک معرفت و شناخت دست پیدا کنم. 🔸️می توانم آن دوره را از توفیقات الهی به شمار بیاورم؛ چرا که با برخی از علما آشنا شدم و آنان به من گفتند که مرا با خودشان به نجف خواهند برد؛اما با وجود تلاش بیشتر در این جهت، با شکست مواجه می شدم؛ یا مشکل در گذرنامه سفر بود یا در تأمین هزینه های مالی یا در مشکلات گوناگون دیگر که در نتیجه موفق به این کار نمی شدم. تا این که به واسطه سید غروی توانستم و به نجف رفتم. 🔹️بعدها دریافتم اگر برایم این امکان فراهم می شد که از طریق آن مشایخ و در حالی که نوجوان بودم به نجف می رفتم به دست دوستان آنها در نجف که از هواداران رژیم بعثی بودند،می افتادم و امکان داشت که مرا به گمراهی بکشانند و خداوند سبحانه و تعالی، این راه را بست و اجازه نداد؛ ولی راه سید محمد غروی، راه مناسبی بود و ایشان در همان موقع مرا با چند نامه خطاب به شهید سید صدر و آیة الله سید محمود هاشمی و سید محمد باقر حکیم راهی نجف کرد. ┅❅⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱❅┅ 📚 کتاب «سید عزیز» زندگی نامه خود گفته حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله به کوشش حمید داودآبادی ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ ✅️ در کانال «یک نکته از بیکران» عضو شوید👇 ✴️ https://eitaa.com/yek_nokte_az_bikaran
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا کجا بودی؟ 🔺آخه با خودت نگفتی یه چشم به راه داری که از غصه پیر شده؟!! @fatimioun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🎥 📌گزارشی از هزینه ها وکمک های مالی شما ۲دی ماه یک شنبه حتما ببینید 💳‌ شماره کارت کمک به جبهه مقاومت
۵۰۴۱ ۷۲۱۲ ۰۴۷۰ ۹۱۸۳
سید محمد یحیی غیاث علوی Ir 220700001000115159969002 @Artnon
2.92M
🤳•• 🔹جای خالی جهاد تبیین بین نازحین 🔸مهمان جانباز پیجری سه شنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۳ ‌🔰@artnon
تو از ام الرصاص آخرچه میدانی؟ تو از درد دل آن مالک اشتر چه میدانی؟ تو از گردان به گردان همره با آب جلوتر از رفیقانش به وقت حمله دشمن چه میدانی...؟ . @sangareshohadababol
🌊 شب و روز سختی بود... چهارم دی ماه ۱۳۶۵ را می‌گویم... منافقین کار خودشون رو کردند عملیات لو رفته بود ، خیلی ها رفقاشون جا موندند ، ۱۷۵ غواص رو زنده به گور کردند ، اصلا کربلایی بود کربلای چهار .... . ▫️ رفقا ۳۴۸ نفر از عزیزان لشکر ویژه ۲۵ کربلا در این عملیات بشهادت رسیدند.نمیدونم امروز از کدوم عزیز بگیم 😔🥀🕊 .
🌸🌸 دعای پر فیض کمیل 🌸🌸 ◀️ بانوای : ............................................... حــــــاج رضـــــــا دادپــــــــــور زمان : ........................................................... پنج‌شنبه 6 دی ساعت ۱۹ همراه با پذیرایی مکان: ............................................................ چهارراه شهدا هیئت انصارالحسین(ع)مسجد قهاریه پخش برخط به آدرس ذیل : https://eitaa.com/ansaralhoseein313