eitaa logo
جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
1.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
36 فایل
کانال رسمی جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران کانالی 🌸 با حضور جمعی از دختران و بانوان فعال فرهنگی استان مازندران 🦋جهت انس بهتر و معرفی شهدا و انقلاب اسلامی 🌺اینجا متبرک به حضور خانواده های معظم شهدا است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب زیبای ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ مادرانه به آن نیاز داشت. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 افتتاحیه پویش کتاب تنها گریه کن با حضور استاد نیک عهد زمان: چهارشنبه ۱۹مردادماه ساعت: ۱۷:۳۰ مکان:بابل جبهه فرهنگی فاطمیون 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 لینک پخش آنلاین این افتتاحیه https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroomtwo/joinroom.php?id=15772 🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹 @fatimioun
🍃🪶🍃🪶🍃🪶🍃🪶🍃🪶🍃🪶 به دنیا آمدن محمد خودش معجزه بود عین نه ماه بارداری هر ماه ،سه روز عذر ماهانه داشتم؛ می‌ترسیدم . سابقه سقط داشتم و دکتر گفته بود اگر جان بچه عزیز است .استراحت مطلق! ننه آقا دلداری هم می‌داد و می‌گفت «ننه برای چی این همه میری دکتر این بچه‌ات می‌خواد مومن بشه خون نجس رو پس می‌زنه و نمی‌خوره.» محمد که شهید شد این حرف ننه آقا مدام توی گوشم زنگ می‌خورد. 💠💠💠💠💠💠 🌴 اولین همایش نساءالمقاومة همراه با اختتامیه پویش کتاب «تنها گریه کن» در استان مازندران باروایتگری راوی کتاب: ✧⁩ مادرشهیدمحمدمعماریان ✧⁩ °°اشرف السادات منتظری°° 🔺**ویژه خواهران**🔺 زمان: پنجشنبه ۹ آذر ماه ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۱ مکان: بابل، سالن همایش مخابرات استان مازندران 🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹 🌷@Fatimioun
🌴 اولین همایش نساءالمقاومة 🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇮🇷🇱🇧🇮🇷🇵🇸🇮🇷🇵🇸 همراه با اختتامیه پویش کتاب «تنها گریه کن» در استان مازندران باروایتگری راوی کتاب: 🌸 مادرشهیدمحمدمعماریان 🌸 🦋اشرف السادات منتظری🦋 🔺ویژه خواهران🔺 🌹با مشارکت گروههای فعال فرهنگی بانوان شهرستان بابل زمان: پنجشنبه ۹ آذر ماه ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۱ مکان: بابل، سالن همایش مخابرات استان مازندران 🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹 🌷@Fatimioun
یک‌ بار برای نماز صبح خواب ماند. نور آفتاب از لای پنجره اتاق خورده بود توی صورتش، و چشم‌هایش را باز کرده بود. با صدای گریه‌اش خودم را رساندم توی اتاق. نشسته بود میان رختخوابش و با گریه، پشت سر هم می‌گفت: «چرا بیدارم نکردید؟ نمازم قضا شد، خوب شد؟» حالا مگر جرئت داشتم بگویم مادر اصلا هنوز نماز برای تو واجب نیست. فقط قول دادم از آن به بعد یادم نرود صدایش بزنم. 🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘🌹 🌷@Fatimioun