eitaa logo
جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
1.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
29 فایل
کانال رسمی جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران کانالی 🌸 با حضور جمعی از دختران و بانوان فعال فرهنگی استان مازندران 🦋جهت انس بهتر و معرفی شهدا و انقلاب اسلامی 🌺اینجا متبرک به حضور خانواده های معظم شهدا است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹همسفر با در 🌴هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله 🕊 پوستر 🇮🇷 @fatemioun110
🌹همسفر با در 🌴هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله 🕊 پوستر 🇮🇷 @fatemioun110
🌹همسفر با در 🌴هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله 🕊 پوستر 🇮🇷 @fatemioun110
4_5866204742492882717.mp3
10.78M
🌹همسفر با در 🌴هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله 🕊 🇮🇷 @fatemioun110
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی با |حضور مادر شهید بر بالین فرزند دلبندش💕 نثار روح مطهر همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ای با شهدا @fatemioun110
⭕️ شهدا، اين قدرها هم نازنين نبودند! 🔴 ؟ 🔴نسبت به امور سیاسی کشور همچون انتخابات و و و.... بی تفاوت بودند؟ 🔴چرا در کانال های شهدایی از این ابعاد غفلت می شود؟ 🔴شاید جای طرح این مسائل را در کانال های صرفا سیاسی بدانند!! 🔴اگر چنبن باشد جدایی دین از سیاست مگر غیر از این است؟ 🔴لحظه ای از هم جدا نیستند.. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️ شهدا، اين قدرها هم نازنين نبودند! ✅ در تمام آن سال‌ها كه ما داشتيم عكس و و را پشت كلاسورها يا روي كمدهايمان مي‌چسبانديم و صبح‌هاي سه‌شنبه مي‌رفتيم « با »، يك نفر فرياد مي‌زد: « بايد در باشد تا فضيلت‌هاي اصلي انقلاب زنده بماند». ✅ وسط ميدان ما شده بود كنج عافيتي تزيين شده با ياد و عكس‌ها و خاطرات شهدا که روز به روز هم لطيف‌تر مي‌شد و لطيف‌تر. اينكه چطور عاشق مي‌شدند، چطور خواستگاري مي‌كردند، چطور دل خانم‌هايشان را به دست مي‌آوردند، چطور به نوزادانشان نگاه مي‌كردند، چطور شوخي مي‌كردند و... . عجب شهداي نازنين بي‌آزاري! شهيداني كه حتي هم حاضر بود زكات را بدهد تا برايشان برگزار شود. ؛ شهدایی كه می شود عکسشان را چسباند به داشبورد و گاز داد تا ! ✅شهدا اين‌قدرها هم كه حالا می گويند نازنين نبودند. هميشه هم لبخند روي لبشان نبود. جوری مست خدا نبودند كه و و از يادشان برود. تا آنجا كه يادم هست تجمل‌پرست‌ها، مفسدها، مال مردم‌خورها، رانت‌خوارها، از بسيجی‌ها مي‌ترسيدند. آدم‌های ترسناكی بودند. باور كنيد به خدا، اين‌قدر دوست‌داشتنی بودن هم خوب نيست. باور كنيد به خدا، (ع) هم اين قدر دوست‌داشتنی نبود. اگر نمي‌ترسيدند از او، كه قطعه قطعه‌اش نمی كردند و اسب بر پيكرش نمی دواندند و آب بر قبرش نمی‌بستند و در «خيمه‌ها» محصورش نمی‌كردند. ✍️وحید جلیلی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @fatimioun_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مقام معظم رهبری : انگیزه‌هایی وجود دارد برای اینکه یاد شهدا به فراموشی سپرده بشود. نگذارید یاد این مردان بزرگ فراموش بشود. 🌹🇮🇷🇵🇸🌹🇮🇷🇵🇸🌹🇮🇷🇵🇸🌹 @fatimioun
آیت اللہ جوادی آملی: ما برای اینکه از برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزو دعاهای مستجاب است.... یاد با صلوات🌹 ‎‎‌‌‎🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @fatimioun
: [هَر کی آرِزو داشتِه باشِه خِیلی خِدمَت کُنه میشِه...! یِه گُوشِه دِلِت پا بِدِه؛ بَغَلِت کَردَند...! ما بِه چِشم دیدیم اینارُو اَز این مَدَد بِگیرید؛ مَدَد گِرفتَن اَز رَسمِه دَست بِذار رُو خاکِ قَبر بِگو: " ! بِه حَقِ این شَهید یِه نِگاه بهِ ما بُکُن...! ] 🌹🍃 🌸🤲🌸🤲🌸🤲🌸🤲🌸🤲 @fatimioun
😭😭😭😭 شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد . خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز# شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت ﷼تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح پاک  صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @fatimioun
امام علی(ع): خداوند رادرقیامت با چنان جلال ونورانیتی واردمحشرمیکند،که اگرانبیاءسواره ازمقابل آنان عبورکنندبه احترام شهیدان پیاده میشوند. 🌷اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @fatimioun