هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
#خال_سیاه_عربی
✂️#برشی_از_کتاب
دارم قدم میزنم. تکه سنگی بر میدارم. این است؟ نه. این نیست. قطعاً بخار شده. قطعاً بعدش از خجالت آب شده. قطعاً روی سر بلند کردن پیش بقیه سنگها را نداشته بعد از شکستن دندان محمد صلی الله. سنگ را لمس میکنم و اندازه سنگ را با اندازه فکّم مقایسه میکنم. همه دندانهایم تیر میکشد. دیدهای وقتی دستتان با کاغذ میبرد، خیلی میسوزد؟ میدانید چرا؟ چون از جایی سوختید و از کسی زخم برداشتید که فکرش را هم نمیکردید. توی احد همین شد. شهدای احد از رفیق رکب خوردند. از جایی که فکرش را نمیکردند، رکب خوردند. هوای مزار شهدای احد را محکم نفس میکشم به یاد رفقایم؛ به یاد همه آنهایی که حق گردنم دارند؛ برای شمایی که داری این کلمهها را میخوانی و میشنوی. سلام میدهم و نفس میکشم.
📖خال سیاه عربی- ص 120
#کتاب
#کتاب_خوان
#سفرنامه
#سفرنامه_حج
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media
هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
✂️ #برشی_از_کتاب۱
باور کن که آنجا چیزی هست که در تمام طول تاریخ حیات این ملت نبوده است: خلوص؛ خلوصی که حتی ادراک شدنی هم نیست. ساعت پنج صبح، چنان زمزمهای از نماز در تاریکی بر میخیزد و چنان مهربانی غریبی جریان مییابد که هنوز هیچ شاعری را شهامت ساختن تصویری از این صحنه پدید نیامده است و هر که ساخته، بد ساخته است و حقیقت را به قدر واقعیتی گذارا، حقیر و بیمقدار کرده است.
#تاریخ_معاصر #شبه_روشنفکر #روشنفکری #نادر_ابراهیمی #دفاع_مقدس #هنر_متعهّد #زمان_آگاهی #سفر #هنرمند_مردمی #هنرمند_مسئول
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media
هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
✂️ #برشی_از_کتاب۲
به تفکرات غمانگیز خویش باز میگردم: روشنفکر اخته، دقیقاً همان کسی است که وقتی در ویتنام، ویتکنگهای شجاع، با کمک ده دوازده شمعک و تیرک که دیگران، دور تا دورشان زده بودند و محکم کرده بودند، علیه استعمار فرانسویها و آمریکاییها –و نه هر دو با هم- میجنگیدند، او یعنی روشنفکر اخته و ذلیل میهن من، با تمامی شور و هیجان و اعتقاد و مردانگی و غیرت و حمیّتش، برای ویتکنگها کف میزد، جیغ میکشید، تحریک میشد، عرق میریخت، عرق میخورد، سیگار میکشید، میجوشید و میخروشید و مرتباً در شبکافههای بیکارگی خود میگفت: به! مبارز یعنی ویتکنگ، دلاور یعنی ویتکنگ، قهرمان یعنی ویتکنگ ...
و چون دور به دلاورانِ سربلندِ غیرتمندِ بیباکِ هوشمندِ آگاهِ به راستی مؤمنِ میهن خودش –ایران قدسی- رسید، و هموطنانِ صاحبمرامِ از هستیِ خویش گذشتهاش، در سردترین سرما، و گرمترین گرما، در کویر، در باتلاق، در مرداب، در جنگل، در کوه، در برف، در باران، در رودخانه و در ظلمت شبها، نه فقط با آمریکاییهای مصرف کننده الاسدی و نوکران درمانده ایشان –زیر نام عراقیها- بل آشکارا و مسلّماً با تمامی جهان ستم و استعمار این عصر -از آن سوی غرب تا این سوی شرق- درگیر شدند و جنگیدند و از پا درنیامدند و در هم کوبیده نشدند و نشکستند، این روشنفکر اخته، این اخته ناجوانمرد بُزدل، صدها تهمت به تک تک رزمندگان وطن زد ... و وجدان له شده خفتهاش بیدار نشد...
باکی نیست.
چیزی به نام شرمساری تاریخی هم وجود دارد.
#تاریخ_معاصر #شبه_روشنفکر #روشنفکری #نادر_ابراهیمی #دفاع_مقدس #هنر_متعهّد #زمان_آگاهی #سفر #هنرمند_مردمی #هنرمند_مسئول
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media
هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
#تاریخچه_روشنفکری_در_ایران
✂️ #برشی_از_کتاب
روشنفکری در معنای افواهی و رایج آن، مترادف با داشتن تحصیلات و اطلاعات، خوش فکر بودن یا به اصطلاح «داشتن فکر باز» و نظایر این هاست.
اما اگر به یک بررسی عمیق و تحلیلی-تاریخی بپردازیم، در مییابیم که روشنفکری یک تعریف و معنای تخصصی دارد.
در تعریف تخصصی (که معمولاً در کاوشهای فلسفی و تئوریک، تاریخی و فرهنگی، جامعهشناختی و سیاسی، این تعریف مورد نظر است) روشنفکری بیانگر یک جهتگیری و جریان تاریخی-فرهنگی تجسّم مدرنیته و جهاننگری عصر روشنگری است.
در معنای تخصصی روشنفکری عبارت از جهاننگری و اندیشهای است که تبلور روح امانیستی و سکولاریستی مدرنیته در دوران تثبیت آن
(دوران موسوم به عصر روشنگری) است.
#شهریار_زرشناس
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media
هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
#چشمه_آب_طلا
✂️ #برشی_از_کتاب
کم کم همه درختان و باغها خشک شدند و مردم به میوهها و خوراکیهای وارداتی قانع شدند و این بود که زمین خشکید و با مردم بیوفا قهر کرد و آسمان هم دیگر بر آنها نبارید و آب چشمه روز به روز کمتر شد.
خاکِ طلای بیزبان دیگر از آب چشمه محروم شده بود. اما مردم آن قدر به راحتی و تنبلی تن داده بودند که متوجه چیزی نمیشدند. آنها هرگز به آینده بچههای خود فکر نمیکردند.
بازرگانان زمین آنجا را دشمن آب معرفی میکردند و میگفتند، این زمین دیوانه و تشنه آب چشمه است؛ اگر درختی بر روی آن بکارید به سرعت ریشه میکند و ریشه خود را به اعماق زمین میرساند و تمام آب چشمه را با ریشههای خود بالا میکشد.
برای همین بود که مردم کاشتن هر درختی را در دهکده ممنوع کردند و از آن به بعد اسم دهکده «خاک طلا» به دهکده «آبِ طلا» تغییر کرد.
📕«چشمه آب طلا»
📖صفحه 18
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media
هدایت شده از دیدبان هنر و رسانه
📌📌📌📌📌📌
#غریب_قریب
✂️ #برشی_از_کتاب
بیبی مریم در مقابل سقّاخانه ایستاد و به نیّت سلامتی پسرش، اسماعیل، جرعه آبی نوشید.
میشنید که همه آنان که بیبی مریم رختشور را به خاطر داشتند، او را به هم نشان میدادند و دعایش میکردند. دلش شادمان شد.
- یا ضامن آهو، پسرم را به تو سپردم. دستش به خاک خورد و طلا شد. هم وزن پسرم، نادرشاه، طلا نثارش کرد و او به حُرمت سالها یتیم نوازیات، سقاخانهات را طلا کرد. ارادت پسرم را بپذیر یا امام غریب، قریبش باش در غربت یا غریب الغرباء، یا معین الضعفا.
همه میدانستند که اسماعیل، جان نادرشاه را از مرگ نجات داده و او پاداشش را طلایی هم وزن خودش داده و او هم طلایش را پای مهر امام نثار کرده است.
بیبی مریم باز احترام همه را به خودش میدید.
📕«غریب قریب »
📖صفحه 580
🍃دیدبان هنر و رسانه🍃
@Didban_Art_Media