✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_اول
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ اول: در این جلسه، دکتر کچویان، به شیوۀ مواجهۀ نظری با نظریههای جامعهشناسی مُدرن میپردازد. جامعهشناسی رویکرد نظریِ جهانِ تجدد (مدرنیته) با پدیدههای انسانی و اجتماعی است.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
@Fiqh_al_Ijtima
حلقۀ اجتهادی فقه الاجتماع
✅#درس_گفتار ◀️#جلسه_اول ◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، س
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_دوم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ دوم: در این جلسه، دکتر کچویان، در امتداد مباحث جلسۀ قبل، چارچوب تئوریک و نحوۀ مواجهه با نظریههای جامعهشناسی مُدرن را توضیح میدهد. بخشی از جلسه، شامل نکات مربوط به فلسفۀ علم و بخشی از آن مربوط به ماهیت تمدن غرب است.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
@Fiqh_al_Ijtima
حلقۀ اجتهادی فقه الاجتماع
✅#درس_گفتار ◀️#جلسه_دوم ◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، س
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_سوم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ سوم: در این جلسه، دکتر کچویان در باب ماهیت دانش جامعهشناسی و معیار جامعهشناختی بودن یک رویکرد بحث میکند. در ادامه، ماکیاولی را به عنوان یکی از ریشههای تفکّر جامعهشناختی معرفی مینماید. ماکیاولی، جهان انسانی را به قصد کشف قوانین تکرارپذیر (و در جهت استفادۀ ابزاری از آن قوانین) مطالعه میکرد. او به پدیدههای انسانی-تاریخی رویکردی تجویزی نداشت.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
@Fiqh_al_Ijtima
حلقۀ اجتهادی فقه الاجتماع
✅#درس_گفتار ◀️#جلسه_سوم ◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، س
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_چهارم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ چهارم: در این جلسه، دکتر کچویان بیان میکنند که جامعه، به لحاظ متافیزیکی، از سنخ «آگاهی» است. از نظر ایشان، جامعه از سنخ امور «هنجاری» است. همچنین، در این جلسه، تعاریف گوناگون جامعهشناسی (تعاریف موضوعی، تعاریف مبتنی بر روش و دیدگاه برگزیدۀ ایشان- تعریف جامعهشناسی به رویکرد نظری جهان تجدد برای فهم پدیدههای اجتماعی-) مورد بحث قرار میگیرد.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
@Fiqh_al_Ijtima
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_پنجم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ چهارم:
🔸بر اساس رویکرد نظری جهان مدرن به فهم امور اجتماعی، می توان دوره های فکری بشر در باب این موضوع را به دو دوره تقسیم کرد: الف- دوران پیشامدرن ب- دوران مدرن.
🔸 در دوران پیشامدرن، امکان شناخت نظری و تبیینی امور اجتماعی مورد انکار بود. مثلا در جهان اسلام هر چند دانش های اجتماعی «توصیفی» در کارهای مردم شناسانه، تاریخی، سفرنامه نویسی و... رشد چشمگیری داشت، اما در حوزه «نظری و تبیینی» یک رای بیشتر وجود نداشت و آن عدم امکان شناخت تبیینی و نظری جامعه بود.
🔸 علت این امر پایبندی به ملاکی معرفتشناختی بود، ملاکی بر جای مانده از فلسفۀ یونان: اینکه «شرط دانش نظری، داشتن ضرورت و کلیت است». اما جهان انسانی و اجتماعی تابع ضرورت نیست. زیرا انسان ها تابع آگاهی و ارادهی خودشان عمل می کنند.
🔸 به تبع، دانش های مربوط به جهان اجتماعی تنها به دو شاخۀ کلّی تقسیم میشدند (که هیچ کدام به این معنا علم نبودند):
الف- دانش تاریخ که متکفل بررسی جزئیات بود.
ب- حکمت عملی که از باید و نباید ها بحث می کرد و معرفت پدیداری و تجربی تولید نمی کرد.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
#فلسفه_علم_اجتماعی
@Fiqh_al_Ijtima
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_ششم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ ششم:
🔸تفکر سنتی در باب امور اجتماعی، یک تفکر اُتوپیک بود و از باید و نباید در امور اجتماعی بحث می کرد. با این استدلال که امور اجتماعی تکرار پذیر نیستند و به علت ارادی و آگاهانه بودنشان تابع قوانین ضروری و کلی نمیباشند.
🔸 همه نکات مثبت و منفی تفکر مدرن ناشی از همین تحولات بزرگ فکری است. این طرح فکری با ماکیاولی شروع شده و تا دورکیم پیگیری شده و از زمان پارسونز به بعد دچار بحران میگردد.
🔸ماکیاولی مورخ ایتالیایی متعلق به دوران نوزایی است. او هم مانند ابن خلدون سیاستنامهنویس و منشی درباری بوده است. او نیز باید و نباید های کلیِ امورِ سیاسی را، در موارد جزئی و خاص به پادشاه تجویز می کرده است.
🔸در باب تفکر اجتماعی مدرن، در نقطه های آغازینش باید متذکر بود که:
الف- تا اواسط قرن هجدهم، مفهوم متمایز و عامی به نام «جامعه» وجود نداشته و همان مفهوم یونانی «جامعهی سیاسی» رایج بوده است. در یونان باستان، دولت-شهر اجتماعی بوده که عامل پیوند و انسجام آن سیاست بوده است.
ب- متفکرین اجتماعی جهان مدرن غالباً فیلسوف سیاسی بوده اند و به باید و نباید های کلی در باب سیاست می پرداخته اند، البته با شیوهی فهم مدرن.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
#فلسفه_علم_اجتماعی
@Fiqh_al_Ijtima
✅#درس_گفتار
◀️#جلسه_هفتم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ هفتم:
🔸تحولی که ماکیاولی در شیوه فهم سیاست به وجود آورد این بود که برای پاسخ به مسائل تجویزی جهان سیاست به جای رجوع به توصیههای دینی و فلسفی، به تاریخ رفتارها و اعمال پادشاهان توجه میکرد.
🔸انتقاد ماکیاولی به فهم سنتی این بود که این نوع فهم اُتُپیک و توهمی است. برای این که واقعا چه باید کرد، باید به تاریخ واقعی زندگی پادشاهان موفق توجه نمود.
🔸 رویکرد نظری ماکیاولی دو پیش فرض داشت:
الف- این که میتوان تاریخ امور اجتماعی و انسانی را شناخت.
ب- این نوع شناخت تاریخی تعمیمپذیر است. این فرض دوم با فهم سنتی از امور اجتماعی و انسانی متفاوت است.
🔸 در رویکرد نظری مدرن، هدف از پژوهش و تجویزهای بعدی، بیشینه کردن سودهای این دنیایی است. در این تفکر به دنبال تجویزهایی میرویم که سود ایندنیایی را بیشینه میکنند. بر خلاف فهم سنتی که در آن هدف از تجویز کردن صرفا متزاید نمودن قدرت و ثروت و لذت ایندنیایی نیست؛ سنتْ لذتها را در چهارچوبی انسانی قرار میدهد.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
#فلسفه_علم_اجتماعی
@Fiqh_al_Ijtima
✅ #درس_گفتار
◀️ #جلسه_هشتم
◀️ درسگفتار نظریههای کلاسیک جامعهشناسی (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ هشتم:
🔸ماکیاولی و بعدها توماس هابز اعتقاد داشتند که انسان ایدئال فلسفی و دینی ربطی به جهان واقعی ندارد. از نظر آنها، هدف انسان بیشینه کردن منفعت این دنیایی است.
🔸 توماس هابز، فیلسوف انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم، معتقد بود علم اخلاقی نوین را بنیان نهاده است.
🔸نقد هابز بر نظریات گذشتگان در مورد حکومت و مسائل سیاسی این بود که:
الف- مقدمات آن ها در مورد انسان، ایدئال و غیر واقعی است. مقدماتی مانند اینکه مثلا انسان کمال طلب است و خیر دیگران را می خواهد.
ب- اهداف ترسیمشده نیز مناسبتی با وضعیت واقعی انسان ندارد.
🔸برخی جنبه ها و مبادی نظریه سیاسی هابز از این قرار است:
الف- هابز یک ماتریالیست تمام عیار است و تمام واقعیت را منحصر در اشکال مختلف ماده می داند.
ب- او را هم نظریه پرداز حکومتهای مستبد و مطلقه سکولار می دانند و هم نظریه پرداز حکومت های لیبرال.
ج- از نظر او همۀ رفتارهایشان مبتنی بر دو اصل است: اول، اصل «صیانت از خود» و دوم اصل «جلب منفعت».
د- این نظریه تا پیش از تحقق علم جامعه شناسی نظر غالب در باب تشکیل اجتماع بوده است. طبق این نظریه انسان تا پیش از حضور در اجتماع در یک وضع طبیعی قرار دارد.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
#فلسفه_علم_اجتماعی
@Fiqh_al_Ijtima
✅#درس_گفتار
◀️ #جلسه_نهم
◀️ درسگفتار «نظریههای کلاسیک جامعهشناسی» (دانشگاه تهران، دورۀ کارشناسی، سال 89) توسط دکتر حسین کچویان.
◀️ این درسگفتار سیزده جلسهای، شامل یک دوره نظریات کلاسیک جامعهشناسی و بیان ریشههای تاریخی-فلسفی آن با نگاهی دقیق و نقادانه است.
◀️ خطوط کُلّی جلسۀ نهم:
🔸ماکیاولی و پیروان او در دوران مدرن معتقد بودند اهدافی که سنت طرح می کند:
اولا متناسب با انسان های واقعی طرح نشده اند، لذا غیر قابل حصول اند و؛
ثانیا در صورت حصول نیز ارزش های دیگری وجود دارند که ارزشمندتر از ارزش های سنتی اند: ارزش های این جهانی.
🔸غالب متفکران اجتماعی مُدرن به انسان واقعی نظر داشتند، امّا در مقام توسعۀ نظریه و دانش مجبور بودند تئوریهایی کلّی در مورد انسان ارائه کنند.
🔸طبق نظریههای مُدرن پس از ماکیاولی و اتباع او، انسان موجودی است کاملا تابع غریزه و اهداف زیستی. نیروهای ضروری بیرونی او را وادار به انجام افعالی خاص می کنند، نه این که او تحت تاثیر ایده ها و ارزش ها انتخاب کند.
🔸 این خط فکری انسان شناسانه (حیوان انگاشتن و تابع غریزه و نیروهای بیرونی دانستن انسان) در سراسر دوران مدرن دنبال شده است. در میان اندیشمندان اجتماعی، ماکیاولی، مانویل، هابز، نیچه، مارکس و ... و در میان جامعه شناسان پارتو رسما به چنین چیزی تصریح دارند.
#دکتر_کچویان
#کچویان
#نظریه_جامعه_شناسی
#نظریه_کلاسیک
#فلسفه_علم_اجتماعی
@Fiqh_al_Ijtima