eitaa logo
Foad Nasery
110 دنبال‌کننده
3 عکس
3 ویدیو
0 فایل
فؤادِ ناصری هستم.
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه مهم در نطنز در حال شنیدن میزان خرابکاری صهیونیست ها بودیم ... برای من بی غیرتی امنیتی بود تا روبروی دانشمندان کشورم بنشینم و گزارش گوش بدم ، فقط خدا را شاکرم که اتفاقی بر اثر نشت و... برای بچه ها نیوفتاده بود. حاجی از سر شرمندگی سرش پایین بود و میدونستم در حال ذکر گفتن بود. اتاقِ امن و ایزوله منو حاجی فؤادم منتظرم بشنوم. حاجی مدتها پیش روی پلنِ « دیمونا» حسابی کار کردم با دو سر تیم قوی یکی عملیات منطقه ، و دومی واحد پژوهشی صهیونیسم شناسی هم جلسه داشتم. اونا رضا کریمی رو خریدن ، خرابکاری راه انداختن حدش گرد و خاک بود پروژه « لَجمن» رو اجازه بدید عملیاتیش میکنم. حاجی زل زد تو چشمام ، صدای نفس هایش می‌شنیدم ... سکوت و سکوت هیچ مکالمه ای تا تهران رد و بدل نشد جز اینکه حاجی چای تعارفم زد. تا خود تهران قرآن و ذکر ... ذهن حاجی همیشه تمرکز داشت فرودگاه مهرآباد گفت : آماده باش بریم مقر اونجا همه رو توضیح بده ۲ ساعت بعد مَقَر بسم الله الرحمن الرحیم پروژه « لَجمَن» بزرگواران میدونید لجمن یعنی « لبه جلویی منطقه نبرد» یعنی آب و آتیش بنده لجمن رو یک نفر با گروهی از فرماندهان از تخصص های مختلف تعریف کردم. لَجمَن میشه من و بقیه شما سرداران این پروژه بصورت پکیجی از پاتک های ما خواهد بود. ➖ کارخانه موشک سازی اسرائیلپالایشگاه حیفارافائل ۳ عملیات ویژه در این پروژه تعریف شدند که در روزهای ابتدایی بررسی های میدانی ما، برخی زیرسازی های آن انجام شده حاجی! کل عملیات میبایست با « فاعلی مشخص » انجام بشه ... حاجی دوستان همرزمش رو نگاه میکرد تا دستش بیاد نظر هر یک چیه . ☢ ادامه دارد ان شاالله مخلصیم 📌 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2337996898C97bfe13851
پرواز کرمان از باند فرودگاه مهرآباد بلند شد و من فقط برای بازجویی از یک جاسوس موساد عازم اونجا بودم بعد از پیوستن به میز اسرائیل ، بیشتر فعالیتم در این حوزه بود و کار هر روز حساس تر میشد. میدونستم امنیت پرواز کجا نشسته و کی هست ، عادی و بدون جلب توجه مشغول کارش بود ، گاهی زیر چشمی نگاش میکردم نه برای چک کردن ، واسه یه عادت همیشگی که باید حواسم به "خودی" باشه اطلاعات‌ سپاه کرمان ، دستگیرش کرده بودند از قبل اطلاع داده بودم هیچ کس فرودگاه سراغم نیاد تا خیلی عادی و بی سر و صدا از اونجا به محل مورد نظر برم ۲۲ آبان ۱۴۰۱ مکان امن و ایزوله اشراف کامل به پرونده داشتم ، و دقیق به حافظ ام سپرده بودمش... راهرو رو پیمودم و عباس دوست قدیمی رو دیدم ، چاق سلامتی فوری کردم و گفتم: عباس جان ، مشتی! بریم اتاق بازجویی عباس: داش فؤاد! خیلی ترسیده و ... نگذاشتم جمله اش تموم بشه گفتم: ترسو بهش نشون میدم هنوز اتفاقی نیفتاده .. با دستاش بازی میکرد و انگشتاشو بهم فشار میداد ، چند دقیقه اصلا حرف نزدم و مستقیم زل زده بودم تو چشماش، نگاهشو می‌دزدید تا چشم‌ تو چشم‌ نشه ... عمیق نفس می‌کشیدم و صداش تو اتاق بازجویی می‌پیچید درحالیکه صداش می‌لرزید گفت: « دِ یه چیزی بگو » سکوت رو شکستم : رو میز فلزی زدم و با صدای نسبتا بلند گفتم: اومدم بشنوم نه بگم ... چیزی واسه گفتن ندارم تو بگو من می‌شنوم از اول بگو یک) نحوه ارتباط اولیه با موساد دو) _ اینو بلندتر گفتم_ بستر ارتباط سه) همینا رو بگی بقیه اش حله دائم سرشو تکون میداد و میخواست اظهار پشیمونیشو اینطور نشون بده : بخدا بعد از.... نذاشتم جمله اش تموم شه چی شنیدم!!! هاع... یکبار دیگه بگو منتظرم تکرار کن بهم میگفت « حاجی» حاجی هنو چیزی نگفتم ! چیو بگم خیز زدم سمت صورتش از ترس سرشو کشید شاید نمیدونست میز و صندلیش به کف زمین بتن ریخته ثابته.. سرمو به سرش چسبوندم .. چی از حلقت اومد بیرون صدای قبلشو می‌شنیدم در اصل من فقط واسه تایید پرونده عازم کرمان شده بودم ، نمیدونست حدودا از اول ارتباطش با تو چتر بچه های اطلاعات سپاه بوده : نه گفتی "بخدا " تو خدا سرت میشه از گریه هر چی نامرده بیزارم خب لازم نیست بنالی نفله بعد از اینکه اون تبلیغ اینترنتی رو دیدی که واسه سرویس های بود دقیقا چه غلطی کردی؟ چشماش گرد شد و دیگه کتفشم می‌لرزید گفتم: آهاع یه درخواست ایمیل کردی واسشون خب بعدش چی؟؟ طبیعیه اونام جوابتو دادن بلند داد زدم: آره یا نه؟ ممتد می‌گفت: پشیمونم ، غلط کردم ، گ*ه خوردم : بعدِ گ*ه خوردنت چیکار کردی؟ ج.م. : اعلام آمادگی کردم عارع اعلام آمادگی کردی که آماده ای واسه هر اقدامی که اون حرومیا میگن،، جنگی تمام مدارک هویتی ات رو واسشون فرستادی ! جانِ عزیزت روت شد یه کارت ملی و یه عکس دیپلم و چند واحد پاس شده تو دانشگاه آزاد رو واسشون بفرستی.‌‌. : حاجی تو رو خدا ، تو رو خدا غلط کردم گفتم: هنو مونده تا غلط کردنت... ادامه دارد... فوروارد بدون لینک کانال جایز نیست. مخلصِ بروبچه های انقلابی 📌 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2337996898C97bfe13851