eitaa logo
جوان‌آینده.حیدریون
191 دنبال‌کننده
492 عکس
53 ویدیو
201 فایل
📩به نام خدا 🎓 #کانال‌جوان‌آینده محل ارائه و نشرگاه کنفرانسهای روزانه با موضوعات سیاسی؛مذهبی؛و... برای افرادی که برای فرصتهای کمی جهت مطالعات تخصصی دارند... 🇮🇷جبهه‌سایبری‌حیدریون #ایتا https://eitaa.com/Ftr_Youth
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس آقا خادم مسجدامام رضا(علیه السلام )تعریف می کرد: یک روز نشسته بودم توی حیاط مسجد. مهدی آمد کنار من نشست . یک دفعه چشمش افتاد به عکس شهدا که بالای دیوارهای مسجد نصب شده بود.روبه من کرد و با حسرت گفت: یعنی می شه یک روز هم عکس ما را هم بزنند آن بالا پیش شهدا؟گفتم: آنها برای زمان خودشان بودند. تو باید بروی زمان خودت را پیدا کنی. حال عباس آقا داشت دنبال عکس مهدی می گشت تا بزند آن بالا پیش شهدا. ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
شب بود.مهدی آمده بود به روستای میاندره برای یاری پدرش در بیل زدن باغ ها.یک شب رو به من کرد و گفت: بیا بریم سد.من گفتم الان شبه. مهدی رو به من کرد و گفت: جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم راه افتادیم توی جاده که می رفتیم،صدای قورباغه ها و جیرجیرک ها همه جا را پر کرده بود.مهدی یک لحظه رو به من کرد و گفت: می دونی اینا چی می گن؟ گفتم: نمی دونم.مهدی گفت : دارند ذکر خدارو می گن. راوی: فرهاد عزیزی؛پسر عمه شهید مهدی عزیزی ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
نقاش که به نقاشی چشمان تو پرداخت دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت #مادر_شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
اینم شناسنامم ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
اردوی جنوب درسال82بابچه های مسجدامام رضا(علیه السلام) ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
کتابهای مهدی را که گوشه ی کتاب خانه است رانگاه می کردم. چشمم افتاد به کتاب تفسیر موضوعی قران کریم.بیادآوردم روزهای قبل از رفتن به آخرین ماموریتش این کتاب را در دستش دیده بودم.بلند شدم طبق وصیت خودش که گفته بود : (به وسایلم با وضو دست بزنید)وضو گرفتم.کتاب را برداشتم وشروع کردم به خواندن. در اولین صفحه ی کتاب شعر زیباو پر معنی از امام خمینی(قدس سره)با خط خوب نوشته بود. به نظرم خیلی با تامل و با جان ودلش آن را نوشته بود .با تاریخ وساعت. الا یا ایهاالساقی،زمی پر ساز جامم را که از جانم فرو ریزد ،هوای ننگ ونامم را از آن می ریز در جامم ،که جانم را فنا سازد برون سازد زهستی ،هسته ی نیرنگ و دامم را از آن می ده که جانم را زقید خود رها سازد به خود گیرد زمام را ،فرو ریزد مقامم را از آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت به هم کوبد سجودم را ،به هم ریزد قیامم را نبودی در حریم بدس گلرویان میخانه که از هر روزنی آیی برون گلی گیرد لجامم را سه شنبه 31 اردیبهشت 92 تاریخ نوشتن شعر رو که نگاه می کنم تقریبا دو ماه قبل از شهادتش است و با توجه به معنی شعر در میابم که مهدی از مدتها قبل دل از هر چه غیر خداست بریده و آماده ی پر کشیدن به سوی پروردگار بوده و چه خوب سرنوشتی داشت، ... شادی روح همه ی شهدا ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
پدربزرگ و مادربزرگ از سفر زیارتی آمده بودند.بعدازرفتن مهمان ها نوبت رسید به دادن سوغاتی بچه ها همه باذوق سرساک پدربزرگ نشستیم .ساک رو بازکرد برای خانم ها چادری ،برای آقایون ساعت و..برای بچه ها اسباب بازی ...موتور ،هواپیما ،هلی کوپتر برای پسرها ..لباس وعروسک برای دخترها ...همه بچه ها از سوغاتی هاشون خوشحال بودن ..اما مهدی ده ساله چشمش دنبال چیز دیگری درمیان سوغاتی ها بود دربین سوغاتی ها کتاب قرآنی به چشم می خورد ومهدی دلش آن را می خواست .اواز کودکی با قرآن مانوس بود قرآن واهل بیت (علیهم السلام) دو بال پرواز مهدی به سوی حق ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
اینم آخرین عکسم توسوریه😍😍😭😭 حررم عشقه ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
از زبون همرزم عزیزم😊 بعد نمازصبح توخونه ی خرابه سمت حلب دوره شدیم؛ آقا مهدی اسلحه رو برداشت و رفت توحیاط..میگفت: از پاش شروع کردن به زدن تا آقامهدی افتاد روزمین و نارنجک روانداختن کنارش😞به اینجا که رسید خاطره اش گفت یاد روضه امام حسین (علیه السلام) افتادم که گفت دیدند کسی دوروبرش نیست زدند؛آقای مراغریب گیر آوردند 😭وبعد گریه امانش رابرید😔 شهداگاهی نگاهی ازسرترحم😔😭😭😭 ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
دستخط من چندروز قبل ازشهادتم ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 💠کُلُ شّی هالکُ الا وّجهه همه چیزازبین می رودجزذات پروردگار💠 باسلام وصلوات برآخرین ذخیره الهی بر روی زمین (عج الله تعالی فرجه) ونجات بخش بشریت ازظلمت وگمراهی وباسلام ودرود وآرزوی طول عمربرای نائب برحقش امام خامنه ای(حفظه الله) توشاهدی که دوست داشتم همیشه سرباز راستین برای ولایت باشم؛توشاهدی که دوست داشتم بسیجی وارزندگی کنم.واینک که به سوی تومی آیم امیدی جزکرم وعفو وبخشش توندارم؛ ساعت ۸شب دوست داشتم چندکلمه ای به عنوان وصیت ازخودم داشته باشم.دردلم حرفهای زیادی برای گفتن دارم اماتوان به قلم آوردن آنهاراندارم. داشتم آقای خودم را حضرت حجة بن الحسن(علیه السلام) رامیدیدم دوست داشتم یک بارهم که شده آقارامیدیدم وبعدازاین دیارفانی رخت برمی بستم. تمام دوستان وآشنایان وتمام کسانی که این وصیت نامه رامیخوانند بگویید هرکاری که میتوانندبکنند تامبادا آقا لحظه ای از آنهادلگیروناراحت شوند. دوستان وآشنایان تقاضامیکنم نگذارندرهبرانقلاب تنهاومظلوم بماند. پدرومادرهم سفارش می کنم که در رفتن من بی تابی وگریه نکنندکه این راهی است که همه می پیمایند برای من طلب استغفاروبخشش ازدرگاه الهی بکنید. خواهرم توصیه میکنم که حجاب اسلامی خودراحفظ کرده ودرتربیت اسلامی فرزندانش کوشا وصبورباشد. چنین به برادرم نیزدرموردانجام فرامین ودستورات اسلامی توصیه موکد دارم. ازپدرومادرم حلالیت می طلبم واز آنهاطلب بخشش دارم ان شاءالله که مراببخشید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مهدی عزیزی .. سال1389 ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄