#شعرکودکانه
#شعرخوانی_فعال
#شعرهمراه_باسوال
@GANJINE313
پیامبرم محمد
در آسمانها احمد
عبد الله پدر او
آمنه مادر او
خدیجه همسراو
فاطمه دختر او
دایه ی او حلیمه
با اخلاق کریمه
صل علی محمد
صلوات بر محمد
🔶🔶🔷💠🔷🔶🔶
💠 #گنجینه محلی برای مربیان خلاق
@GANJINE313
❇️بعد از خواندن این شعر می توانید از کودکان سوال بپرسید که جواب آنها در شعر آمده است:
1⃣نام پدر گرامی پیامبر(ص)چیست؟
2⃣نام مادر گرامی پیامبر(ص)چیست؟
3⃣نام همسر گرامی حضرت محمد(ص)چیست؟
4⃣نام دختر رسول اکرم(ص)چیست؟
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
💐بسته ویژه #ولادت_حضرت_محمد (ص)
#شعرکودکانه
@GANJINE313
پیامبر عزیز ما
خیلی به عطر علاقه داشت
🌹🌹🌹🦋
همیشه حتی در سفر
با خودش عطری بر می داشت
🦋🌹🌹🌹
همیشه بوی عطر او
به جا می ماند تو کوچه ها
🌹🌹🌹🦋
هر کسی رد می شد می گفت
چه بوی خوبی ای خدا
🦋🌹🌹🌹
پیامبر خوب خدا
از این جاها رد شده
🌹🌹🌹🦋
سراسر کوچه پر از
بوی محمد(ص) شده
🦋🌹🌹🌹
هر جا می رفت آنجا می شد
باغ گل محمدی
🌹🌹🌹🦋
همه با هم داد می زدند
خوش آمدی خوش آمدی
🦋🌹🌹🌹
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
💠💠💠
💠💠
💠
#داستان
📖پيامبر و تقسيم كار
#پيامبر_اكرم (ص)دريكي ازسفر هايش دستوردادتا گوسفندي رابراي غذاي كاروان آماده كنند.
دراين ميان يكي ازكاروانيان وياران پيامبرگفت:
ذبح گوسفندبا من.
ديگري گفت:كندن پوست گوسفندبامن.
سومي گفت:پخن گوشت آن بامن.
پيامبر(ص)گفت:جمع آوري هيزم براي آتش نيزبرعهده ي من.
ياران پيامبرباشنيدن اين سخن به ايشان عرض كردند:
يارسول الله!ماخودمان كارهاراانجام ميدهيم،شمازحمت نكشيد.
حضرت فرمود: مي دانم كه شما كارمن را انجام مي دهيد ولي من دوست ندارم ميان شما مورد تبعيض در انجام كار ها باشم همه كار كنند و من بنشينم، زيرا خداوند دوست نميدارد بندهاش را در ميان يارانش با وضعي متمايز و جدا از ديگران ببيند، طوري كه براي خود نسبت به ديگران امتيازي قائل شده باشد. سپس حضرت برخاست و براي جمع آوري هيزم به سوي صحرا رفت.
💠 #گنجینه محلی برای مربیان خلاق
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
💐ویژه #ولادت_حضرت_محمد (ص)
#داستان تولد پیامبر(ص)
📌ویژه نوجوانان
شهر مکه در ظلمت و سکوت سنگینی فرو رفته بود و اثری از حیات وفعالیت به چشم نمی خورد، تنها ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت کوههای سیاه اطراف، بالا آمده و شعاع کمرنگ و لطیف خود را بر روی خانه های ساده و خالی از تجمل و همچنین ریگزارهای دور شهر، پهن می کرد.
کم کم شب از نیمه گذشت و نسیم لذت بخش و مطبوعی سرزمین تفتیده حجاز را فرا گرفت و آن را برای مدت کوتاهی آماده ی استراحت ساخت، ستارگان هم در این هنگام به این بزم بی ریا رونق و صفا بخشیده و به روی ساکنان شهر مکه لبخند می زدند!
کرانه افق مکه در آستانه سپیده سحر بود، ولی هنوز سکوت ابهام آمیزی بر شهر حکومت می کرد و همه در خواب بودند، فقط آمنه بیدار بود و دردی را که در انتظارش بود احساس می کرد... درد رفته رفته شدیدتر شد... ناگهان چند بانوی ناشناس و نورانی را در اطاق خویش دید که بوی خوشی از آنان به مشام می رسید. متحیر بود که ایشان کیانند و چگونه از در بسته داخل شده اند؟!...
طولی نکشید که نوزاد عزیزش به دنیا آمد و بدین ترتیب دیدگان «آمنه » پس از ماهها انتظار در سحرگاه هفدهم ربیع الاول به دیدار فرزندش روشن شد.
همه از این ولادت خوشحال بودند، ولی در این هنگام که «محمد، صلی الله علیه وآله » شبستان تاریک و خاموش آمنه را روشن می کرد جای همسر جوانش «عبدالله » خالی بود چون او در بازگشت از سفر شام در مدینه درگذشته و در همانجا به خاک سپرده شده و آمنه را برای همیشه تنها گذاشته بود
«محمد، صلی الله علیه وآله » به دنیا آمد و همراه با ولادت او حوادثی در آسمان و زمین و مخصوصا در مشرق که مهد تمدن آنروز بود، پدیدار گردید.
کاخ با عظمت انوشیروان که شبحی از قدرت و سلطنت ابدی! را در نظرها مجسم می کرد و مردم به آن و صاحبش چشم دوخته بودند، آنشب لرزید و چهارده کنگره آن فروریخت و آتشکده فارس که شعله های آتش آن هزار سال زبانه می کشید یکباره خاموش شد.
خشکیدن دریاچه ساوه نیز منطقه عظیم دیگری را بیدار کرد!
اعراب کودکان خویش را پس از تولد به دایه ای در میان قبایل اطراف شهر می سپردند تا هم در هوای آزاد و در محیط طبیعی صحرا پرورش یابند و هم لهجه فصیح عربی را - که در آن زمان، اصیل ترین جلوه آن در صحرا یافت می شد فرا گیرند.
ازطرفی چون آمنه برای تغذیه فرزندش شیر نداشت، «عبدالمطلب » پدر بزرگ و کفیل «محمد، صلی الله علیه وآله » به فکر افتاد بانویی محترم و مطمئن را برای نگهداری محمد عزیز، یادگار فرزندش عبدالله، استخدام کند و پس از تحقیق کافی «حلیمه » را که از قبیله ی «بنی سعد» (قبیله یی که به شجاعت و فصاحت معروف بود) و از زنان پاکدامن و اصیل به شمار می آمد، برای این کار انتخاب کرد.
حلیمه، محمد را به قبیله خود برد و چون فرزند خویش در مراقبت او می کوشید.«قبیله بنی سعد» مدتی بود که در صحرا گرفتار قحطی بودند و صحرای خشک و آسمان خشک تر، فلاکت و فقر آنان را افزون ساخته بود.
از روزی که «محمد، صلی الله علیه وآله » به خانه حلیمه رفت، خیر و برکت به او رو آورد و زندگی او که با فقر و تنگدستی می گذشت، رو به بهبود گذارد و چهره رنگ پریده او و فرزندانش نور و طراوتی پیدا کرد. پستان خشک او پر از شیر شد و مرتع گوسفندان و شتران آن ناحیه خرم گشت. درحالیکه پیش ازآن مردم بسختی زندگی می کردند.
«محمد، صلی الله علیه وآله »، خود نیز بیش از دیگر کودکان رشد می کرد و از آنها چابکتر می دوید و مانند آنها شکسته حرف نمی زد.
چنان میمنت و برکت با او همراه بود که اطرافیانش بسهولت این حقیقت را درمی یافتند و به آن معترف بودند; به طوری که حارث همسر حلیمه به او می گفت: آیا می دانی چه فرزند مبارکی نصیب ما شده است؟...
تازه شش بهار از عمر «محمد، صلی الله علیه وآله » می گذشت که مادرش آمنه برای دیدار بستگان خود و شاید زیارت قبر شوهرش عبدالله شهر مکه را ترک گفت و به اتفاق محمد، صلی الله علیه وآله، به سوی مدینه روان گشت و پس از دیدار از نزدیکان خویش و تجدید عهد با مزار همسرش، پیش از رسیدن به مکه در محلی به نام «ابواء» درگذشت.
بدین ترتیب محمد، صلی الله علیه وآله، در سنینی از عمر که هر کودکی احتیاج فراوان به محبتهای سرشار پدر و دامان پرمهر مادر دارد این هر دو را ازدست داد
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
📖 #قصه_گویی_مصور
مردی پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله ) آمد ، او بسیار فقیر بود و هیچ چیز برای زندگی نداشت نمی دانست چه کار کند ، تصمیم گرفت از ایشان کمک بخواهد ولی خجالت می کشید تا این که بالاخره تصمیمش را گرفت جلو رفت وهمه چیز را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله ) تعریف کرد
پیامبر (صلی الله علیه و آله )نگاهی به او کرد و گفت به نظر می رسد اهل کار باشی بگو ببینم چه در خانه داری ؟ مرد گفت : هیچی . پیامبر(صلی الله علیه و آله )گفت : هیچ چیزی نداری . گفت فقط یک کاسه و یک گلیم دارم پیامبر فرمودند : برو و همان کاسه و گلیم را بیاور .مرد به راه افتاد وقتی به خانه رسید کاسه و گلیم را برداشت و نزد پیامبر بازگشت...
ادامه در...👇
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
📖 #قصه_گویی_مصور
...پیامبر کاسه و گلیم را بلند کرد و گفت : چه کسی حاضر است این کاسه و گلیم را بخرد چند نفری دست بلند کردند و مبالغی را پیشنهاد دادند ولی هیچ کدام منصفانه نبود تا این که فرد دیگری دستش را بلند و گفت : من این گلیم و کاسه را می خرم و مبلغ خوبی را پیشنهاد کرد ...
ادامه در....👇
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
📖 #قصه_گویی_مصور
....پیامبر (صلی الله علیه و آله ) کاسه و گلیم را به خریدار داد و پول را گرفت و به مرد داد گفت با مقداری از این پول مقداری خوراکی بخر و به خانه ببر و با مقدار دیگرش یک داس بخر مرد هم همین کار را کرد داسی خرید و به نزد پیامبر بازگشت پیامبر او را به سوی زمینی فرستادند و گفتند از حالا روی این زمین کار کن مرد هر روز صبح به سرکار می رفت و شب خسته به خانه برمی گشت تا بعد از چند روز نزد پیامبر رفت پیامبر فرمودند حالا این هیزم ها را بفروش و این باشد سرمایه ای برای زندگیت مرد بسیار خوشحال شد و می دانست که پیامبر چه کمک بزرگی به او کرده است .
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
@GANJINE313داستان.mp3
552.1K
💐ویژه #ولادت_حضرت_محمد (ص)
🎧 #داستان_صوتی
ماجرای داوری پیامبر(ص)و انتخاب قوی ترین انسان
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
@GANJINE313 داستان.mp3
457.6K
💐ویژه #ولادت_حضرت_محمد (ص)
🎧 #داستان_صوتی
جمع آوری هیزم
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
4_443017514281075135.pdf
3.03M
🌅 #حدیث_تصویری
از #حضرت_محمد (ص)
🔶همراه با #شعرکودکانه
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
💐ویژه #ولادت_حضرت_محمد (ص)
#شعرکودکانه
@GANJINE313
🌹مکه چش به راه او بود
چش به راه ماه زیبا
یه مسافر بهشتی
صورتش، شبیه گلها
🌹با همه سلام میکرد
با رفاقت و محبت
وقتی میشدند بیمار
از اونا میکرد عیادت
🌹بچه ها روخیلی دوست می داشت
با فقیران همنشین بود
جا نداش بَدی توو قلبش
لقبش هم که «امین» بود...
🌹واسه اینکه قلب مردم
بگیره عطر خدا رو
شب و روز می کرد تحمل
او تمام سختی ها رو
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
1_چهل_حدیث_از_پیامبر_اعظم_ص_پیامبر.pdf
621.2K
@GANJINE313
📗 #کتاب
پیامبر اعظم(ص)
📌چهل حدیث
از #حضرت_محمد (ص)
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
مجموعه پوستری اینگونه باشیم.rar
16.04M
🌄 #پوستر
#حضرت_محمد (ع)
در کلام امام رضا(ع)
🌸مجموعه پوسترهای «اینگونه باشیم»
با موضوع احادیث امام رضا(ع) در مورد پیامبر(ص)
#نمایشگاهی
💠کانال تربیتی #گنجینه313
---------------------🌸
@GANJINE313
🌸---------------------
4_1073221484417122311.ppsx
2.25M
💻 #پاورپوینت
زندگی #حضرت_محمد (ص)
برای کودکان
💠 #گنجینه محلی
برای مربیان خلاق👇
@GANJINE313