eitaa logo
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
116 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
809 ویدیو
38 فایل
بسم‌اللّھ🌿 -بنده عشـق باش و از هردوجهـان آزاد.. ❤ «کمیت پست‌ها مهم نیست رفیق؛ کیفیتش مهمه!» 😎 مشتاقِ‌شنیدنِ‌سخنان‌ِشما..! https://6w9.ir/Harf_8605192 پاسخ پیام‌های ناشناس: @nashenas_g . 🌱+یك‌لشکـر، متشکـل از چنـدین گردان!.(: صلوات‌بفرس‌مؤمن🌻
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
امروز تولده؛ اگه گفتین تولد کـــــی؟!😁
سال شصت و پنج بود که به دنیـا آمد.. هفت بهمن ۶۵، درسـت مثل امـروز.. یك‌روز سرد زمستانـی،❄️ دوسال مانـده بود به پایان جنـگ که وارد دنیای فانی و خاکـی شد🙂!.. 🌱 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
سال شصت و پنج بود که به دنیـا آمد.. هفت بهمن ۶۵، درسـت مثل امـروز.. یك‌روز سرد زمستانـی،❄️ دوسال م
نامش را گذاشتند محمدرضا🌸 -از آنجایی که دوست داشتند در نام همه پسران‌شان محمد باشد! ولی خـب همه دوستانش، علی صدایش می‌کردند🙃✨ دوساله که شـد مادرش از دنیا رفت؛ آقا محمدرضا بی‌مادر بزرگـ شد و بی مادر هم...💔🔥''بماند!. 🌱 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
نامش را گذاشتند محمدرضا🌸 -از آنجایی که دوست داشتند در نام همه پسران‌شان محمد باشد! ولی خـب همه دوست
پرجنب و جوش بـود و تو‌دل برو.. از همـان کودکی عاشـق فعالیت کردن ها بود:).! با پدرش که به مسجد می‌رفت نگاهش دنبال بچه‌مسجدی هایی بود که تندتند کار می‌کردند😍🍃 بالاخره کارهایش نتیجه داد و پنج ساله بود که مکبر مسجد شد🍃✨ 🌱 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
پرجنب و جوش بـود و تو‌دل برو.. از همـان کودکی عاشـق فعالیت کردن ها بود:).! با پدرش که به مسجد می‌ر
بین ریش‌سـفیدهای مسجد خیلی حرمت داشت! آنقدر با نجابت و متانت برخورد می کرد که.. همه از او حساب می‌بردند؛ وقتـی هم جایی با پدرش به اختلاف می رسیدند، آنچنان با عقیده و برهان پیش می‌رفت تا پدر را قانع کند:).! لبخند هم همواره نقش لبانش بود🌸••' 🌱 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
بین ریش‌سـفیدهای مسجد خیلی حرمت داشت! آنقدر با نجابت و متانت برخورد می کرد که.. همه از او حساب می‌
او از درآمد اندکش برای بچه‌های عشق فوتبال محله جلیلی، سالن فوتسال اجاره کرده بود!⛹‍♂ برایشان بلیت استخر می‌خرید و.. هر‌کاری از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد-! تا آنها اوقات فراغتشان را در کوچه و خیابان و با رفتارهای نامناسب سپری نکنند:)..! •'وقتی یکی از جوانان محله به بیراهه می‌رفت، علی بیشتر با او رفاقت می‌کرد🙃🤝 آنقدر همدل و همزبانش می‌شد تا از راهش برگردد!! در محله جلیلی هیچ‌کس گمان نمی‌کرد، جوان شر و عربده‌کش محل که همه از آزارهایش به ستوه آمده بودند؛ در رفاقت با علی آنقدر تغییر کند که.. روزی لباس طلبگی بپوشد📿 و همه به اسمش قسم بخورند.🙄😎🖤 🌱 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
او از درآمد اندکش برای بچه‌های عشق فوتبال محله جلیلی، سالن فوتسال اجاره کرده بود!⛹‍♂ برایشان بلیت ا
به گمنامـی خیلی علاقه داشت♥️"• پدرش می‌گفت که وقتـی از رفت‌وآمـدهایش به سوریه می‌پرسیدم می‌گفت: «دوره امدادگری دیدم، آنجا به زخمی‌ها کمک می‌کنم. از زائران حرم پذیرایی می‌کنم...» بعدهـا فهمیدند آموزش های تکاوری و چیریکی داشته! 😳😅 فرماندهان مسئولیت های حسـاس را با خیال راحت به ایشان می‌سپردند!.. بنظرم‌مـاکجاوگمنامـی‌کجا؟!🙂😂💔 🌱 @GORDAN313
شهید محمدرضا (علی) بیات🌹 !😍✨ برای خواهرانش داداش مهربان و باغیرت بود، که درهر مشکل کوچک و بزرگی.. با اطمینان و مردانه میگفت: +غصه نخور من هستم؛ حلش میکنم دیگه! آبجی هاهم دلشان قرص و پشت‌شـان گرم می‌شد که داداش هست:)♡ 🌱 💛🌠 @GORDAN313