﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
امروز تولده؛ اگه گفتین تولد کـــــی؟!😁
سال شصت و پنج بود که به دنیـا آمد..
هفت بهمن ۶۵،
درسـت مثل امـروز..
یكروز سرد زمستانـی،❄️
دوسال مانـده بود به پایان جنـگ که وارد دنیای فانی و خاکـی شد🙂!..
#زندگانی🌱
@GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
سال شصت و پنج بود که به دنیـا آمد.. هفت بهمن ۶۵، درسـت مثل امـروز.. یكروز سرد زمستانـی،❄️ دوسال م
نامش را گذاشتند محمدرضا🌸
-از آنجایی که دوست داشتند در نام همه پسرانشان محمد باشد!
ولی خـب همه دوستانش، علی صدایش میکردند🙃✨
دوساله که شـد مادرش از دنیا رفت؛
آقا محمدرضا بیمادر بزرگـ شد و بی مادر هم...💔🔥''بماند!.
#زندگانی🌱
@GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
نامش را گذاشتند محمدرضا🌸 -از آنجایی که دوست داشتند در نام همه پسرانشان محمد باشد! ولی خـب همه دوست
پرجنب و جوش بـود و تودل برو..
از همـان کودکی عاشـق فعالیت کردن ها بود:).!
با پدرش که به مسجد میرفت نگاهش دنبال بچهمسجدی هایی بود که تندتند کار میکردند😍🍃
بالاخره کارهایش نتیجه داد و پنج ساله بود که مکبر مسجد شد🍃✨
#زندگانی🌱
@GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
پرجنب و جوش بـود و تودل برو.. از همـان کودکی عاشـق فعالیت کردن ها بود:).! با پدرش که به مسجد میر
بین ریشسـفیدهای مسجد خیلی حرمت داشت!
آنقدر با نجابت و متانت برخورد می کرد که..
همه از او حساب میبردند؛
وقتـی هم جایی با پدرش به اختلاف می رسیدند،
آنچنان با عقیده و برهان پیش میرفت تا پدر را قانع کند:).!
لبخند هم همواره نقش لبانش بود🌸••'
#زندگانی🌱
@GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
بین ریشسـفیدهای مسجد خیلی حرمت داشت! آنقدر با نجابت و متانت برخورد می کرد که.. همه از او حساب می
او از درآمد اندکش برای بچههای عشق فوتبال محله جلیلی،
سالن فوتسال اجاره کرده بود!⛹♂
برایشان بلیت استخر میخرید و..
هرکاری از دستش بر میآمد انجام میداد-!
تا آنها اوقات فراغتشان را در کوچه و خیابان و
با رفتارهای نامناسب سپری نکنند:)..!
•'وقتی یکی از جوانان محله به بیراهه میرفت،
علی بیشتر با او رفاقت میکرد🙃🤝
آنقدر همدل و همزبانش میشد تا از راهش برگردد!!
در محله جلیلی هیچکس گمان نمیکرد،
جوان شر و عربدهکش محل که همه از آزارهایش به ستوه آمده بودند؛
در رفاقت با علی آنقدر تغییر کند که..
روزی لباس طلبگی بپوشد📿 و همه به اسمش قسم بخورند.🙄😎🖤
#زندگانی🌱
@GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
او از درآمد اندکش برای بچههای عشق فوتبال محله جلیلی، سالن فوتسال اجاره کرده بود!⛹♂ برایشان بلیت ا
به گمنامـی خیلی علاقه داشت♥️"•
پدرش میگفت که وقتـی از رفتوآمـدهایش به سوریه میپرسیدم میگفت:
«دوره امدادگری دیدم، آنجا به زخمیها کمک میکنم. از زائران حرم پذیرایی میکنم...»
بعدهـا فهمیدند آموزش های تکاوری و چیریکی داشته! 😳😅
فرماندهان مسئولیت های حسـاس را با خیال راحت به ایشان میسپردند!..
بنظرممـاکجاوگمنامـیکجا؟!🙂😂💔
#زندگانی🌱
@GORDAN313
شهید محمدرضا (علی) بیات🌹
#سالگرد_تولدت_مبارك!😍✨
برای خواهرانش داداش مهربان و باغیرت بود،
که درهر مشکل کوچک و بزرگی..
با اطمینان و مردانه میگفت:
+غصه نخور من هستم؛ حلش میکنم دیگه!
آبجی هاهم دلشان قرص و پشتشـان گرم میشد که داداش هست:)♡
#زندگانی🌱
💛🌠
@GORDAN313