eitaa logo
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
116 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
809 ویدیو
38 فایل
بسم‌اللّھ🌿 -بنده عشـق باش و از هردوجهـان آزاد.. ❤ «کمیت پست‌ها مهم نیست رفیق؛ کیفیتش مهمه!» 😎 مشتاقِ‌شنیدنِ‌سخنان‌ِشما..! https://6w9.ir/Harf_8605192 پاسخ پیام‌های ناشناس: @nashenas_g . 🌱+یك‌لشکـر، متشکـل از چنـدین گردان!.(: صلوات‌بفرس‌مؤمن🌻
مشاهده در ایتا
دانلود
²▫️یه‌تـارِ مو از سـرِ مـادرمـ کم نشـه.. 🖤 [دوخـَطْ‌روضه]
³▫️سـلام کشــته دفـاع از حــرم.. 🖤 [دوخـَطْ‌روضه]
⁷▫️خونِ روی چـادرت، هنـوز تازه‌سـت"! 🖤 [دوخـَطْ‌روضه]
⁸▫️نبـاید نشســـت!.. 🖤 [دوخـَطْ‌روضه]
⁹▫️صاحـبِ‌مزارِ‌بی‌نشـون"✨ 🖤 [دوخـَطْ‌روضه]
¹⁰▫️دعاکن برای ظهـورِ امام زمـان:) 🖤 [دوخـَط‌ْروضه]
¹²▫️بانــو.. مولا"💔 🖤 [دوخـَط‌ْ‌روضـه]
هدایت شده از اهل بیت مدیا
اگر که یارت.mp3
4.94M
🔊 | تنظیم 📝 اگر که یارت... 👤 حاج‌محمود 🏴 شهادت ؛ 🖤 رسانه اهل‌بیت‌مدیا @AhleBeytMedia Www.AhleBeytMedia.ir
هدایت شده از دَمِشق!
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق شیرینم خداحافظ من میمونم با خاطره های تو!
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و یکم🌱🇮🇷 ادیان و مسلکهاى بزرگ مرز ندارند   به طور کلى ادیان بزرگى که در دنیا بوده‌اند، بلکه افکار بزرگى که در دنیا پیدا شده است، هرگز مرز و سرحد نشناخته‌اند. افکار و عقاید کوچک از قبیل عادات است که ممکن است در یک قوم معینى محدود و محصور بماند. عقاید و افکار بزرگ جهان، چه آنهایى که به صورت عقیده مذهبى و دینى است و چه آنها که به صورت مذهبى نیست، حالا مى‌خواهد فلسفه نظرى باشد یا فلسفه اجتماعى، از مرز خودشان خارج مى‌شوند و بسیار اتفاق افتاده است و شاید اکثر این جور است که این گونه افکار و عقاید بزرگ، در غیر سرزمین خودشان پذیرش بهترى پیدا کرده‌اند تا در سرزمین خودشان. حالا ادیان بزرگ دنیا را ببینیم: مسیحیت. مسیح خودش اهل کجاست؟ از چه سرزمینى ظهور کرد؟ از فلسطین یا مشرق زمین. اما مرز مسیحیت کجاست؟ آنجایى که مسحیت را پذیرفت و پذیرفته و مثل جان در آغوش گرفته کجاست؟ اروپا و آمریکا. مغرب‌زمین بیش از مشرق‌زمین نسبت به آیینى که مسیح مشرقى آورد دلبستگى نشان داده است.  بودا در کجا ظهور کرده است؟ هند. اما دیدید که آیینش در چین هم هست ولى شما مى‌بینید که توسعه بیشترش در ژاپن است.  دین زرتشت دینى است که زیاد توسعه پیدا نکرده است، هیچ وقت از حدود ایران خارج نشد. اگرچه تاریخ آن چندان روشن نیست ولى مهد زرتشت را مى‌گویند آذربایجان است. در آذربایجان دین زرتشت محیطى پیدا نکرد، در بلخ نفوذ پیدا کرد. اولین هسته‌اى که از آن رشد کرد در بلخ بود که مى‌گویند نسبت آذربایجان به بلخ براى زرتشت، نظیر نسبت مکه است به مدینه براى پیغمبر اسلام. 
کتاب اسلام‌ و مسئله ملیت به قلم ✍ شهید مرتضی مطهری پارت بیست و دوم🌱🇮🇷 مکه‌اى که مهد  ظهور پیغمبر بود اسلام را نپذیرفت، تا آخرش با فتح مکه اسلام را پذیرفت، اما مدینه که در هفتاد فرسخى مکه است با آغوش باز اسلام را پذیرفت.  از مذاهب خارج بشوید؛ مرام‌ها و مسلکهاى دنیا چطور است؟ معروف‌ترین و نیرومندترین مسلک اصطلاحى در دنیاى امروز کمونیسم است. کمونیسم در کجا ظهور کرد؟ با چه مغزى، از مغز چه قومى و از میان چه ملتى پیدا شد و چه ملت یا ملت‌هایى آن را پذیرفتند؟ کارل مارکس و انگلس دو نفر آلمانى هستند ولى ملت آلمان زیر بار این فکر نرفت، روسیه شوروى رفت. حتى خود مارکس هم پیش‌بینى‌اش غیر این بود، خود کشورهاى اروپایى بود، جاى دیگرى را پیش‌بینى نمى‌کرد که کمونیسم در آنجا توسعه پیدا کند. برخلاف پیش‌بینى‌هاى خودش روسیه شوروى این مسلک را پذیرفت و بعد هم یک کشور و یک سرزمین دورافتاده شرقى و پرجمعیت مانند چین پذیرفت.  پس این موضوع که یک عقیده و یک فکر از محل خودش خارج بشود و برود جاى دیگر و احیاناً در آن جاى دیگر محیط بهترى پیدا کند، جاى عمیق‌تر براى خودش پیدا کند و بهتر استقرار پیدا کند، یک مطلب تازه‌اى نیست و اختصاص به اسلام هم ندارد. اسلام جزو آن عقایدى است که در غیر سرزمین خودش یعنى سرزمینى که در آن ظهور کرد، یعنى مکه و حتى حجاز، نفوذ و توسعه بیشترى پیدا کرد.  شما تاریخ چهارده قرنى اسلام را بخوانید. غیر از همان یکى دو قرن اول یعنى زمان ائمه اطهارِ ما که حجاز ـ البته مدینه ـ تا اندازه‌اى مهد علوم اسلامى بود، هرگز حجاز مهد اسلام نبوده است. حوزه‌هاى بزرگ اسلام همیشه در جاهاى دیگر تشکیل شده است؛ در اروپا و اندلس و اسپانیا تشکیل شده، در بلخ و بخارا تشکیل شده، در هندوستان تشکیل شده است؛ همیشه ملت‌هاى دیگر بوده‌اند که پرچمدار اسلام بوده‌اند. اصل مطلب ما این بود که اگر ما با مقیاس ملیت بخواهیم قضاوت کنیم (فرض مى‌کنیم این مقیاس یک مقیاس صد درصد درست است و هر ملتى حق دارد با مقیاس ملیت مسائل را بسنجد؛ گو اینکه این حرف، حرف درستى نیست و موضوع ملیت در مسائلى مانند علوم، مذهب و حتى مسلکهاى اجتماعى نمى‌تواند دخالت داشته باشد) آیا با مقیاس ملیت باید اسلام را یک امر اجنبى از ملت ایران بدانیم یا یک امر خودى؟ اگر بخواهیم این را بیان کنیم اول باید ملیت را تعریف کنیم. ملیت یعنى چه؟ بعد باید ببینیم به چه چیزهایى ما باید بگوییم ملى؟ وقتى که معنى ملیت را دانستیم، به چه چیز باید بگوییم ملى و به چه چیز باید بگوییم اجنبى. این مطلب باشد براى جلسه بعد. 
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍ شهید مرتضی مطهری پارت بیست و سوم🌱🇮🇷 حساسیت رسول اکرم درباره تعصب قومى اسلام از مزایاى بزرگش این بود که با مقیاس جهانى فکر کرد و با مقیاس جهانى مسائل را عرضه داشت و قطعاً بزرگترین عاملى که توانست اقوام و ملل گوناگون را زیر پرچم اسلام گرد بیاورد [همین عامل بود.] باید انصاف داد، با اینکه قوم عرب ـ و در درجه اول بنى‌امیه و بنى‌عباس، مخصوصآ بنى‌امیه ـ با سایر ملل مسلمان بدرفتارى کرد ولى سایر ملل به اسلام وفادار ماندند، چرا؟ چون همه ملل این را تشخیص مى‌دادند که اسلام براى قوم قریش نیست، براى عرب نیست، براى عجم نیست، براى سیاه و سفید نیست، براى شرقى و غربى نیست.  در کتاب‌هاى اسلامى، زیاد به این مطلب برخورد مى‌کنیم که اسلام این حس را به نحو قوى و نیرومند در دانشمندان بیدار کرده و عجیب هم بیدار کرده است چون این امر روش پیغمبر اسلام و بعد هم بالاخص روش امیرالمؤمنین بوده است. به قدرى خود پیغمبر راجع به این مسئله حساسیت نشان مى‌داده است که نمى‌گذاشت کوچکترین بروز تعصب قومى در میان مردم پیدا بشود. در سنن ابى‌داود مى‌نویسد در جنگ احد یک غلام ایرانى جزو مسلمین بود. در یک حمله‌اى که کرد حریف را زد و بعد به عنوان حماسه و افتخار گفت «أنا الغلامُ الفارسى» منم یک جوان ایرانى. تا این حرف را گفت، پیغمبر جلو آمد و فرمود: دیگر این حرف را نزن، بگو «أنا الغلامُ الانصارى» منم جوانى که از انصار اسلام هستم، چرا؟ چون پیغمبر مى‌دانست تا او بگوید أنا الغلام الفارسى، آن دیگرى مى‌گوید أنا الغلام العربى.  در سیره امیرالمؤمنین این مطلب را زیاد مى‌بینید و داستانْ زیاد و عجیب است. اینها را ان‌شاءالله بعضى جلسات مى‌آورم. مخصوصاً دلم مى‌خواهد [نقل‌ها را] برایتان بخوانم. به قدرى کوشش شده است که این حس خبیث قوم‌پرستى میان‌بُر شود و آن مقیاس جهانى اسلامى گنجانده شود که حد ندارد. واقعآ جاى این است که انسان به این مسائل افتخار کند.  چند کلمه‌اى از حادثه عاشورا عرض مى‌کنم [1]   فقط براى اینکه تیمّن و تبرک و توسلى صورت گرفته باشد.  🌱
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و چهارم🌱🇮🇷 دو غیر عرب در اصحاب امام حسین (ع) من اطلاعاتم از این تاریخ آن قدر دقیق نیست. نمى‌دانم در میان اصحاب سیدالشهدا غیر عرب وجود داشته یا وجود نداشته است، و همچنین در میان اصحاب عمر سعد. اگر بوده است، در هر دو دسته در میان غلامان و بردگان بوده است.  تا آنجا که من مى‌دانم دو غلام در میان اصحاب اباعبدالله بوده‌اند. اینها هیچ کدام عرب نبودند. البته غلام که مى‌گویم ماقبلْ غلام بوده‌اند یعنى سابقه غلامى داشته‌اند نه اینکه در آن وقت هم غلام بوده‌اند. یکى از آنها مردى است که در میان ما معروف است به غلام سیاه. البته او در آن وقت برده نبوده. آن طور که ما در کتاب‌ها خوانده‌ایم نامش جَوْن بن حُوَى است و بعضى گفته‌اند مولى ابى‌ذر، یعنى آزاد شده ابوذر غِفارى. سابقآ غلام بوده ولى ابوذر غفارى او را آزاد کرده بود و مرد آزادى بوده است. اما مجموع علائم نشان مى‌دهد در عین اینکه آزاد بوده در خاندان حسین بن على خدمت مى‌کرده است و از جمله‌هایى که رد و بدل شده معلوم مى‌شود اهل کجا بوده است. همین قدر مى‌دانم که سیاه بوده است ولى تخصصى در اصلاح اسلحه و اسلحه‌سازى داشته است، چون مى‌بینند در شب عاشورا حضرت در یک خیمه خاصى نشسته بود و همین غلام با او بود و سلاح‌ها را بازرسى مى‌کردند، مثلا گرزها را بررسى مى‌کردند، شمشیرها و نیزه‌ها را تمیز مى‌کردند و صیقل مى‌دادند.  در روز عاشورا ـ که این مرد شب عاشورا تا صبح عاشورا در آستان حسینى خدمت کرده بود ـ آمد عرض کرد: یا ابنَ رسولِ الله اجازه بدهید بروم جانم را براى شما فدا کنم. از این جمله‌هاى بعد است که بعضى خیال کرده‌اند او در آن وقت هم غلام بوده، ولى چون گفته‌اند مولى ابى‌ذر، معلوم مى‌شود قبلا غلام بوده است. حضرت به او فرمود الآن وقت این است که تو دیگر راحت زندگى کنى چون زحمت زیادى براى ما و خانواده ما کشیده‌اى، حالا موقع این است که بیعتم را از تو بردارم. بیعتم را از تو برمى دارم، حالا تو از نظر بیعت مسئولیت ندارى، هرجا که مى‌خواهى برو، بعد از این هر کارى که مى‌خواهى آزادانه بکن.  در این وقت این مرد عرض کرد: یا ابن رسول الله من خودم مى‌دانم، من قابل نیستم. علت اینکه شما به من اجازه نمى‌دهید عدم قابلیت من است، چون بوى من عَفِن است (این سیاه‌ها بعضى هستند که تنشان بوى مخصوص مى‌دهد)، حسب من پست است، رنگ من سیاه است، من کجا و چنین شرافت! یا ابن رسول الله چه مى‌شود اگر به من اجازه بدهى این بوى عفن من به واسطه خوى شریف و پاک و سید شما طیب شود، روى سیاه من به خاطر شما سفید شود، حسب پست ولئیمم به واسطه اتفاق با شما شریف شود.  پیدا بود که آقا وقتى که احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت مى‌کند، فرمود اگر مى‌خواهى بروى برو من مانع نیستم؛ من درباره تو این جور فکر نکردم؛ من به این علت نبود که به تو گفتم برو؛ من از نظر شخصىِ خودم خواستم بگویم که تو یک عمر براى ما زحمت کشیدى حالا مى‌خواهى بروى برو. گفت نه آقا این براى من کمال افتخار است.  اجازه مى‌گیرد مى‌آید رجز مى‌خواند، جهاد مى‌کند تا کشته مى‌شود. درباره این مرد نوشته‌اند بعد از کشته شدنش آقا آمد بالاى سرش ایستاد و چند کلمه‌اى دعا کرد: اَللّهُمَّ طَیبْ ریحَهُ خدایا بوى این را پاکیزه و خوش قرار بده، وَ بَیضْ وَجْهَهُ خدایا چهره این را در بارگاه خودت سفید گردان، وَ احْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ این را با نیکان محشور کن، وَ عَرِّفْ بَینَهُ وَ بَینَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. این همان تقاضاى اوست، گفت حسب من پست است مى‌خواهم با شما متصل و یکى بشوم. فرمود خدایا او را متصل کن به محمّد و آل محمّد.  یک جوان دیگر که غلام یا آزادشده است نوشته‌اند ترکى اهل ترکستان و سفید بوده است. این هم از آقا اجازه خواست و آقا به او اجازه داد. اما درباره این یک چیز دیگر نوشته‌اند، آن مقدماتى که درباره آن سیاه است وجود ندارد ولى کوچک‌نوازى چقدر عجیب است! نوشته‌اند همین که این مرد از روى اسب بر زمین افتاد و هنوز نیمه‌جانى داشت آقا اباعبدالله بر بالین او رسید، سر این غلام را به زانو گرفت، بعد صورت خود را به صورت او چسباند، خون‌ها را از چشم غلام پاک کرد. در همین حال این غلام چشمش را باز کرد اباعبدالله را دید، تبسمى کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. ✨🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیــك یا‌بقیـة‌الله‌فـــــــي‌أرضـــه💛✨
هدایت شده از جهاد علمی 🇵🇸🇮🇷
1982603010_367988932.mp3
13.88M
شاید‌بپرسی:ازچه‌دنبالِ‌دَمِ‌پاکِ‌تومیگردم... دل‌مُرده‌ذاتاً‌،از‌دَمِ‌عیسی،چه‌میخواهَد؟! پیغام‌وپس‌پیغام،یعنی:یادتان‌هستم... لیلاجزاین‌پیغام،ازمجنون‌چه‌میخواهَد؟! ای‌انتقامِ‌پهلویِ‌پشتِ‌درِ‌خانه،بیا!برگرد... غیرازظهورِ‌تو،مگرزهرا(س)چه‌میخواهَد؟! ‌"الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ ‌‌ تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌ ‌التماس‌دعا تعجیل در فرج صلوات :) 💙 زیارت آل یاسین 🌱 @jahadelmi313 🌱
میگفت: شاید تبعید چندین ساله ام، برای آن‌است، که گفتم "مردم با ما اند" نگفتم "خدا با ماست!" پ. ن: شاید خیلی از سختی‌ها و ابتلائاتی که سرمون میاد، برای اینه که یادمون میـره هرچی‌داریم از خـدا داریم:))) ♥️ @GORDAN313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و پنجم 🌱🇮🇷 مقیاس ملیت       قُلْ اِنَّنى هَدینى رَبّى اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ، دینآ قِیمآ مِلَّةَ اِبْراهیمَ حَنیفآ [1]  .  در جلسه گذشته عرض کردم که احساسات ملى و به عبارت دیگر ناسیونالیسم که در کشورهاى اسلامى پیدا شده است مشکل‌هایى براى عالم اسلام به وجود آورده است، یعنى مشکلاتى در راه آرمان‌هاى عمومى و جهانى اسلام[^2] ایجاد کرده است. اختصاص به مردم ما ندارد،در میان خود اعراب ناسیونالیسم عربى جوش و خروش بیشترى دارد و اشکالات فراوانى براى اسلام به وجود آورده است. خصوصیتى که در کشور ما هست این است که عده‌اى این موضوع را وسیله قرار داده‌اند و زیر پرده ملیت و احساسات ملى و قومیت ایرانى و ناسیونالیسم با اسلام مبارزه مى‌کنند، یک مبارزه بسیار وسیعى که آثارش را هر روز مى‌بینیم. به این مناسبت، ما لازم دانستیم که با همین مقیاس ـ با اینکه دین مقدس اسلام دینى است که متکى به احساسات قومى و ملى به هیچ‌وجه نیست، ولى بنا بر این که ما بخواهیم بر مقیاس احساسات ملى قضاوت کنیم ـ ببینیم آیا اسلام از این نظر و با این مقیاس براى ما مردم ایران یک امر بیگانه و اجنبى است یا یک امر خودى؟ پس باید ابتدا مقیاس ملى بودن و خودى بودن یک چیز براى یک ملت را عرض کنیم، آن وقت راجع به اسلام و ایران بحث کنیم تا ببینیم اسلام با همین مقیاس کوچک و محدود آیا براى ما مردم ایران یک امر خودى است یا یک امر اجنبى و بیگانه.  دیشب سه مطلب عرض کردم: یکى این که موضوع دعوت اسلامى از روز اول حتى در دوران مکه یک دعوت جهانى بوده است.  دوم: از همان روزهاى اول و به حکم آیاتى که بسیارى از آنها مکرر است، قرآن کریم مى‌فرماید این توجه را داشته باشید که اقوام دیگرى در دنیا هستند که آمادگى آنها براى پذیرفتن اسلام از قوم عرب بهتر و بالاتر است و کمتر نیست، و در آیاتى متعدد به آنها مى‌گوید فرضاً شما به اسلام نگروید اقوام دیگرى در دنیا هستند که از شما بهتر به اسلام خواهند گرایید.  مطلب دیگر راجع به این بود که اختصاص به اسلام ندارد که در سرزمینى ظهور کرده است و در غیر آن سرزمین بهتر و بیشتر از آن سرزمین مورد استقبال قرار گرفته است؛ همچنان که اختصاص به ایران ندارد، خارج از عربستان، اسلام تنها در ایران مورد استقبال و پذیرش قرار نگرفت، کشورهاى زیادى بوده و هستند که دین اسلام را مورد پذیرش قرار دادند و اساساً ادیان بزرگ و مسالک بزرگ دنیا، همه یا اکثرشان این طورند.  🌱
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و ششم🌱🇮🇷 کلمه ملت ابتدا کلمه «ملت» را تفسیر مى‌کنیم هم از نظر قرآنى و هم از نظر مفهوم اجتماعى‌اى که امروز در میان ما پیدا کرده است. این کلمه در قرآن کریم مطابق با آنچه ما از «کشف‌الآیات» به دست آورده‌ایم، در پانزده آیه که در دو آیه مکرر است یعنى هفده بار آمده است، ولى مفهومى که این کلمه در قرآن دارد با این مفهومى که امروز در میان ما فارسى‌زبان‌ها دارد مختلف و متفاوت است. ما وقتى مى‌گوییم «ملت ایران» یعنى قوم ایرانى، ما مردم ایران؛ و احیاناً مردم به دو دسته تقسیم مى‌شوند: دولت و ملت. طبقه حاکمه را «دولت» مى‌گوییم و طبقه دیگرى را که طبقه حاکمه بر آنها حکومت مى‌کند «ملت» مى‌نامیم. ما مى‌گوییم ملل اسلامى، ملت‌هاى اسلامى. به هرحال این کلمه را ما بر مردم اطلاق مى‌کنیم، مردمى که یک واحد اجتماعى یا سیاسى هستند. در قرآن هرگز کلمه ملت بر قوم و مردم اطلاق نشده است، همان طور که در کشورهاى عربى کلمه ملت را به این  معنى استعمال نمى‌کنند و کلمه «ملى» را هم به معنایى که ما مى‌گوییم به کار نمى‌برند. به جاى این کلمه، قوم و قومیت به کار مى‌برند. آنجا که ما ملت را در برابر دولت قرار مى‌دهیم و مى‌گوییم دولت و ملت، آنها کلمه ملت را استعمال نمى‌کنند، به دولت مى‌گویند حکومت، و به ملت مى‌گویند شَعْب. هرگز یک عرب درست زبان، کلمه ملت را به این مفهوم و معنى استعمال نمى‌کند. قرآن هم کلمه ملت را بدین معنى استعمال نکرده است. 
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم گفته بود سید رضی تو هم دیگه پیر شدی باید شهید بشی... حاج قاسم داره دوستاشو باخودش میبره:) شهادت مبارکت مرد خدا🥀 @ayande_sazan_mostafayi
ستّارالعیوب بودنش را به پوشاندن گناهان خلاصه نکنیم او آنچنان فقر ذاتی ما را با غنایش پوشانده که خودمان هم فکر میکنیم کسی هستیم.. ✨ ✍🏾🌿 @GORDAN313
﴿ لشــــکـر مجاهدون✌🏻﴾
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و ششم🌱🇮🇷 کلمه ملت ابتدا کلمه «ملت» را تفس
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍شهید مرتضی مطهری پارت بیست و هفتم🌱🇮🇷 مفهوم «ملت» در قرآن با مفهوم خودِ دین یا مسلک بسیار نزدیک است با یک تفاوتى که میان کلمه «ملت» و کلمه «دین» وجود دارد. مجموعه دستوراتى را که از ناحیه خدا بر پیغمبرى وحى مى‌شود از آن نظر که گویى از طرف خدا بر آن پیغمبر املاء و دیکته مى‌شود و آن پیغمبر مأمور مى‌شود که از طرف خدا آن را به مردم ابلاغ و مردم را دعوت کند، مى‌گویند ملت؛ به این دین مى‌گویند ملت: مِلَّةَ اَبیکمْ اِبْراهیمَ [1]  . در قرآن هرجا که آمده است: «مِلَّةَ اَبیکمْ» یا «مِلَّةَ اِبْراهیمَ حَنیفاً»[^2]   یعنى آنچه که از ناحیه خدا بر ابراهیم املاء شده است.  راغب اصفهانى و دیگران گفته‌اند که ملت از ماده املاء ـ که همان املال است ـ  مى‌آید و لام دوم تبدیل به یاء شده است که در قرآن کریم با همان کلمه «املال» آمده است، ما حالا مى‌گوییم املاء. در قرآن کریم مثلا آمده است: فَلْیمْلِلْ وَلِیـهُ بِالْعَدْلِ [^3]  . مى‌گوید ریشه کلمه «ملت» همان است. این مجموعه‌اى را که از طرف خدا دیکته شده و دستورش به پیغمبرى تشریع شده است که به مردم ابلاغ کند و مردم آن راه و روش را در پیش بگیرند، مى‌گویند ملت. پس، از نظر قرآن به یک مجموعه فکرى و یک روشى که مردم به آن عمل کنند «ملت» گفته مى‌شود.  🌱 @GORDAN313
کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم ✍ شهید مرتضی مطهری پارت بیست و هشتم🌱🇮🇷 فرق «دین» و «ملت» خصوصیت دیگرى است که باز علماى فقه اللغة متوجه آن شده‌اند؛ مى‌گویند این تفاوت میان کلمه دین و کلمه ملت وجود دارد: کلمه دین را مى‌شود به خدا نسبت داد و گفت دینُ الله، مى‌شود به فردى که تابع‌آن دین است نسبت داد و مثلا گفت دین زید، ولى کلمه ملت نه به خدا نسبت داده مى‌شود و نه به فرد تابع، فقط به رهبر نسبت داده مى‌شود، مثل اینکه بگوییم ملت ابراهیم، ملت عیسى، ملت محمّد. به اعتبار آن رهبرى به او نسبت داده مى‌شود.  از این نظر شاید بتوان گفت این کلمه با این اصطلاح جدیدى که امروز پیدا شده است که کلمه «مکتب» گفته مى‌شود خیلى نزدیک است، شاید عین یکدیگر باشند. همان طور که به یک روش «مکتب» مى‌گویند از این جهت که از طرف رهبران و مفکرین اول، املاء شده و به کتابت درآمده و تدوین شده است و بعد مکتب را به رهبر نسبت مى‌دهند، کلمه «ملت» هم اولا ریشه‌اش از املاء یا املال است و ثانیآ همان طور که راغب و مجمع‌البحرین گفته‌اند ـ و مجمع البحرین هم عین حرف راغب را تکرار کرده است ـ فقط به رهبر اضافه مى‌شود و به غیر رهبر اضافه نمى‌شود. اگر ما بخواهیم روى اصطلاح قرآنى عمل کنیم اصلا این حرف غلط است که بگوییم ملت ایران. مردم ایران ملت نیستند، تابع یک ملتى هستند که آن ملت نامش اسلام است. نمى‌توانیم بگوییم ملت مصر. مردم مصر ملت نیستند. در این طور جاها اعراب هم کلمه امت و یا قوم را به کار مى‌برند و قوم را بیشتر به کار مى‌برند. به هرحال کلمه امت و ملت در اینجا درست نیست. این اصطلاحى است که قرآن دارد.  در باب کلمه ملت نمى‌دانیم تحریف این لغت از کى و از کجا و چگونه پیدا شده است. قدر مسلّم این است که این تحریف لغت سابقه خیلى قدیمى ندارد؛ این طور نیست که مثلا پانصد سال و یا دویست سال پیش در زبان فارسى تغییر کرده باشد، بلکه در همین قرن اخیر، شاید از آغاز دوران مشروطیت است که این کلمه را به این معنى یعنى ملت را بر مردم استعمال کرده‌اند.  🌱 @GORDAN313