🌸حاجی مهیاری
از آن پیرمردهای با صفا و سر زنده گردان حبیب بن مظاهر لشکر حضرت رسول بود. لهجه اصفهانی اش چاشنی حرفهای بامزه اش بود و لازم نبود بدانی اهل کجاست. کافی بود به پست ناواردی بخورد و طرف از او بپرسد: «حاجی بچه کجایی؟» آن وقت با حاظر جوابی و تندی بگوید: «بچه خودتی فسقلی، با پنجاه شصت سال سنم موگویی بچه؟»
از عملیات برگشته بودیم و جای سالم در لباس هایمان نبود.
سلیمانی فرمانده گردانمان از آن ناخن خشک های اسکاتلندی بود! هر چی بهش التماس کردیم تا به مسئول تدارکات بگوید تا لباس درست و حسابی بهمان بدهد، زیر بار نرفت.
- لباس هاتون که چیزی نیست. با یک کوک و سه بار سوزن زدن راست و ریس می شود!
آخر سر دست به دامان حاجی مهیاری شدیم که خودش هم وضعیتی مثل ما داشت.
به سرکردگی او رفتیم سراغ فرمانده گردانمان. حاجی اول با شوخی و خنده حرفش را زد. اما وقتی به دل سلیمانی اثر نکرد عصبانی شد و گفت:
«ببین، اگه تا پنج دقیقه دیگه به کل بچه ها شلوار، پیراهن ندی آبرو واسه ات نمی گذارم!»
سلیمانی همچنان می خندید. حاجی سریع خودکار دست من داد و گفت: یالله پسر، آنی پشت پیراهن من بنویس: حاجی مهیاری از نیروهای گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی مختار سلیمانی.»
من هم نوشتم. یک هو حاجی شلوار زانو جر خورده اش را از پا کند و با یک شورت مامان دوز که تا زانویش بود، ایستاد.
همه جا خوردند و بعد زدیم زیر خنده. حاجی گفت: «الان میرم تو لشکر می چرخم و به همه می گویم که من نیروی تو هستم و با همین وضعیت می خواهی مرا بفرستی مرخصی تا پیش سر و همسر آبروم برود و سکه یه پول بشم!»
بعد محکم و با اراده راه افتاد. سلیمانی که رنگش پریده بود، افتاد به دست و پا و دوید دست حاجی را گرفت و گفت:
«نرو! باشد. می گویم تا به شما لباس بدهند!» حاجی گفت: «نشد. باید به کل گردان لباس نو بدهی. والله می روم. بروم؟»
سلیمانی تسلیم شد و ساعتی بعد همه ما نو و نوار شدیم، از تصدق سر حاجی مهیاری!
#طنزجبهه
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
رفیقم ده تا ده تا #روسری👒میخره من تو یکیش موندم..💔😢
همه مدل روسری،شال ها#شیک و#خفن🤯
هرکی ندونه فکرمیکنه خیلی پولداره...😏
یکروز اتفاقی از دهنش در رفت بهم گفت از این کانال اونم #مفت میخره😁👇
https://eitaa.com/joinchat/1583939700C9edfa2be64
اگه برای #عید میخوای تغییر اساسی کنی بیا اینجا خانومی💃👆
🔴 قیمت ها شوکه کننده 🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخلاق
🔻حاج آقا رفیعی
🔻تاثیر لقمه حرام بر زندگی انسان
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
میخوای#دوربین بخری ولی نمیتونی دوربین اصلی وباکیفیت پیداکنی؟😓
🛑 آیا میدونین دوربینهای بازار بالای ۹۰ درصدتعمیری و رنگ شده هستن وشاترشون کم میشه ووو⁉️⁉️😳
وخیلی کلک های دیگه که خبر نداری
اگه دوربین#اقساطی و #اصل میخوای کانال ذیل رو از دست ندین👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2631401497C35f61b5dde
💟 اولین وبزرگترین کانال تخصصی#دوربین در پیام رسان ایتا
#حکایت_روز 📚
شبـلی نقل نمـوده است:
من همسـايه ای داشتم که وفـات نمـود، او را خواب ديـدم.
از اوپرسيـدم: خـدا با تو چـه کرد؟ گفـت : ای شيـخ !
هول های بزرگ ديدم، و رنـج های عظيم کشيدم.
از آن جمله به وقت سـوال منکـر و نکير، زبان من از کـاربـاز مـانـد.
با خود می گفتم : واويلاه این عقـوبت از کجا به من رسيد؟ آخر من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم.
آن دو فرشته با غضـب از من جـواب طلبيدند، ناگاه شخصی نيکـو موی و خوش بوی آمد ميـان من و ايشـان حـايل شد و مرا تلقيـن کرد تا جـواب ايشـان را به نحـو خـوب بـدهم .
از آن شخص پرسيـدم : تو کيستی؟ خـدا تو را رحمت کند که من را از اين غصه خلاصی دادی؟
گفت: من شخصی هستـم که از صلـواتی که تو بر
پيغمبر(صلی الله علیه وآله) فرستادی آفريده شده ام ومامورم در هروقت هرجا که در مانی به فرياد تو رسم.
📚منبـع: آثـار و برکـات صلـوات ص ۱۳۱
🎙 #عارفانه
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 وقتی از او تعریف می کنی، نشئه می شود!🔸
اینطور نیست که فقط هروئینی ها معتاد باشند. ما هم مثل معتادی هستیم که هروئین او «حبّ دنیا» است. یکی معتاد به قدرت است، یکی معتاد به ریاست است، یکی معتاد به اسم است، یکی معتاد به شهرت است. انسان وقتی معتاد اسم و شهرت شد، وقتی از او تعریف می کنی، کِیف می کند! نشئه می شود! مثل اینکه مواد به او رسیده است. وقتی هم که از او تعریف نمی کنی، مثل این است که مواد به او نرسیده و خمار است. اینها همه اش اعتیاد است.
انبیاء مثل کسانی هستند که می خواهند انسان را ببرند بیمارستان و او را مداوا کنند تا اعتیادش را ترک کند. یک دوره ای باید بگذرد تا مواد از بدن او خارج شود. معتاد را وقتی می برند برای مداوا، هفتۀ اول، ده روز اول، خمار است؛ گیج است. تمام این دست و پا و بدنش درد می کند؛ چون عادت کرده به مواد. نمی تواند بنشیند. نمی تواند راه برود و حوصلۀ هیچ چیز را ندارد.
به ما گفته اند وقتی می روید مسجد، حرف دنیا نزنید. اما انسان مثل خمارها دلش می خواهد آنجا هم یک کسی را پیدا بکند و حرف دنیا با او بزند! یعنی مثل اینکه می خواهد مواد بکشد! به آدم می گویند وقت نماز خواندن، بازی نکن و حواست به نماز باشد. این دوای تو است. روزی پنج مرتبه این قرص را بخور. این نماز، مثل همان قرص و دوایی است که خدا داده برای این که ما اعتیادمان را ترک بکنیم.
#سخنان_بزرگان
🦋 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋
🌷 آیت الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی :
✍ شخصی به منزل آیت الله العظمی سید احمد خوانساری(ره) رفته و به ایشان جسارت کرد و لحظاتی به فحش و ناسزا ادامه داد ، تا این که موقع اذان و نماز رسید.
👌 آیت الله خوانساری فرمودند : ببخشید آقا ، وقت نماز است اجازه می فرمایید به نماز بروم؟
☘ آن شخص با دیدن این همه صبر و گذشت و اخلاق اسلامی پشیمان شد و از ایشان عذر خواهی کرد.
#سلام_علی_آل_یاسین
نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند
چشم انتظاری در دلم درد عجیبی میکند
تعجیل در ظهور #صلوات
♥️تاظهوردولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 بیشترین دعایی ڪه آیت الله بهجت توصیه فرمودند ؛
.
🤲 اللهم اجعلنی فی دِرْعِکَ الحصینةِ التی تجعلُ فیها من ترید.
👌بارخدایا مرا در پناه محکم خود قرار ده که هرڪہ را خواهے درآن جاے دهی
🌟کانال اختصاصی آیتاللهبهجت(ره)🔗
📒 @ayatolahbahjat
🌹#داستان_آموزنده
مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان فرمود: وقتی کتاب (منازل الاخرة) را تألیف و چاپ کردم، به دست شیخ عبدالرزاق مسئلهگو (که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه علیهالسلام مسئله میگفت) رسید.
.
پدرم کربلائی محمدرضا از علاقهمندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر میشد. شیخ عبدالرزاق روزها کتاب منازلالاخرة را میگشود و برای مستمعین میخواند.
یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این مسئلهگو میشدی و میتوانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند، میخواندی!
.
چند بار خواستم بگویم این کتاب از تألیفات خودم است، اما هر بار خود داری کردم و چیزی نگفتم، فقط عرض کردم: دعا بفرمایید خداوند توفیقی مرحمت فرماید!