eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
89.6هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈(( جایی براے مردها)) ◆✍پرونده ام رو گرفتیم. ، یه نامه بلند بالا براے مدیر جدید نوشت. هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده و این رو هم به زبان آورد. ولی ڪارے بود ڪه باید انجام می شد. نگران بود جا به جایی وسط ، اونم با شرایطی ڪه من پشت سر گذاشتم، به درسم حسابی لطمه بزنه.روز برگشت، بدجور دلم گرفته بود. چند بار توے خونه مادربزرگ چرخیدم، دلم می خواست همون جا بمونم، ولی دیگه زمان برگشت بود. ◆✍روزهاے اول، توےمدرسه جدید، دل و دماغ هیچ ڪارے رو نداشتم. توےدو هفته اول، با همه وجود تلاش ڪردم تا عقب موندگی هام رو جبران ڪنم. از مدرسه ڪه برمی گشتم سرم رو از توے ڪتاب در نمی آوردم.یه بهانه اے هم شده بود ڪه ذهن و حواسم رو پرت ڪنم. اما حقیقت این بود، توے این چند ماه من خیلی فرق ڪرده بودم. روحیه ام، اخلاقم، حالتم، تا حدے ڪه رفقاے قدیم ڪه بهم رسیدن، اولش حسابی جا خوردن. ◆✍سعید هم ڪه این مدت، یڪه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش، با برگشت من به شدت مشڪل داشت. اما این همه علت من نبود. اون خونه، خونه همه بود، پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، همه جز من.این رو رفتار پدرم بهم ثابت ڪرده بود، تنها عنصر اضافی خونه ڪه هیچ سهمی از اون زندگی نداشت.شب ڪه برگشت، براش چاےآوردم و خسته نباشید گفتم. نشستم ڪنارش، یڪم زل زل بهم نگاه ڪرد. ◆✍ڪارے دارے؟ ـ دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست و حق ندارم زیر سن تڪلیف روزه بگیرم. الان ڪه به تڪلیف رسیدم، روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ توے دفتر پدربزرگ دیدم، از قول نوشته بود براے برنامه عبادے، روزه گرفتن روزهاےدوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن.خیلی جدے ولی با احترام، بدون اینڪه مستقیم بهش زل بزنم حرفم رو زدم. یڪم بهم نگاه ڪرد، خم شد قند برداشت. ◆✍ پس بالاخره اون ساڪ رو دادن به تو.و سڪوت عمیقی بین ما حاڪم شد. فقط صداے تلویزیون بلند بود و چشم هاے منتظر من.نمی دونستم به چی داره فڪر می ڪنه؟ یا … – هر ڪار دلت می خواد بڪن و زیر چشمی بهم نگاه کرد. – تو دیگه بچه نیستی باورم نمی شد، حس تمام وجودم رو فرا گرفته بود. فڪرش رو هم نمی ڪردم، روزے برسه ڪه مثل یه مرد باهام برخورد ڪنه و شخصیت و رفتار من رو بپذیره. این یه پیروزے بزرگ بود ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈(( جایی براے مردها)) ◆✍پرونده ام رو گرفتیم. ، یه نامه بلند بالا براے مدیر جدید نوشت. هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده و این رو هم به زبان آورد. ولی ڪارے بود ڪه باید انجام می شد. نگران بود جا به جایی وسط ، اونم با شرایطی ڪه من پشت سر گذاشتم، به درسم حسابی لطمه بزنه.روز برگشت، بدجور دلم گرفته بود. چند بار توے خونه مادربزرگ چرخیدم، دلم می خواست همون جا بمونم، ولی دیگه زمان برگشت بود. ◆✍روزهاے اول، توےمدرسه جدید، دل و دماغ هیچ ڪارے رو نداشتم. توےدو هفته اول، با همه وجود تلاش ڪردم تا عقب موندگی هام رو جبران ڪنم. از مدرسه ڪه برمی گشتم سرم رو از توے ڪتاب در نمی آوردم.یه بهانه اے هم شده بود ڪه ذهن و حواسم رو پرت ڪنم. اما حقیقت این بود، توے این چند ماه من خیلی فرق ڪرده بودم. روحیه ام، اخلاقم، حالتم، تا حدے ڪه رفقاے قدیم ڪه بهم رسیدن، اولش حسابی جا خوردن. ◆✍سعید هم ڪه این مدت، یڪه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش، با برگشت من به شدت مشڪل داشت. اما این همه علت من نبود. اون خونه، خونه همه بود، پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، همه جز من.این رو رفتار پدرم بهم ثابت ڪرده بود، تنها عنصر اضافی خونه ڪه هیچ سهمی از اون زندگی نداشت.شب ڪه برگشت، براش چاےآوردم و خسته نباشید گفتم. نشستم ڪنارش، یڪم زل زل بهم نگاه ڪرد. ◆✍ڪارے دارے؟ ـ دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست و حق ندارم زیر سن تڪلیف روزه بگیرم. الان ڪه به تڪلیف رسیدم، روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ توے دفتر پدربزرگ دیدم، از قول نوشته بود براے برنامه عبادے، روزه گرفتن روزهاےدوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن.خیلی جدے ولی با احترام، بدون اینڪه مستقیم بهش زل بزنم حرفم رو زدم. یڪم بهم نگاه ڪرد، خم شد قند برداشت. ◆✍ پس بالاخره اون ساڪ رو دادن به تو.و سڪوت عمیقی بین ما حاڪم شد. فقط صداے تلویزیون بلند بود و چشم هاے منتظر من.نمی دونستم به چی داره فڪر می ڪنه؟ یا … – هر ڪار دلت می خواد بڪن و زیر چشمی بهم نگاه کرد. – تو دیگه بچه نیستی باورم نمی شد، حس تمام وجودم رو فرا گرفته بود. فڪرش رو هم نمی ڪردم، روزے برسه ڪه مثل یه مرد باهام برخورد ڪنه و شخصیت و رفتار من رو بپذیره. این یه پیروزے بزرگ بود ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃