eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
90.8هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ قاسم ابن الحسن(ع) 〰️〰️ ▪️قاسم نوجوانی نابالغ بود. به همین دلیل امام موافقت نمی کردند به میدان نبرد برود؛ اما سرانجام با اصرار زیاد اجازه جهاد گرفت. ▫️حمید بن مسلم می گوید: نوجوانی چون پاره ماه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او پیش می رفت و شمشیر می زد که ناگاه بند کفشش پاره شد. قاسم ایستاد تا بند کفشش را محکم کند؛ یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرات پیش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم، آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا می نگریست! ▪️در گرماگرم نبرد، ناگهان ضربه ای به فرق مبارک قاسم خورد که در اثر آن با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد؛ «عموجان» ▫️ امام حسین (علیه السلام) به سرعت خود را به قاسم رساند. زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. پس از شهادت این نوجوان، سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: « بر عمویت سخت است که او را بخوانی و پاسخت نگوید یا پاسخت دهد ، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند!» ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: آیا مراسم حنا بندان جناب قاسم (ازدواج قاسم (ع)) مستند است؟ ✍️پاسخ: در تاریخ درخشان نهضت امام حسین (ع)متأسفانه تحریفاتی صورت گرفته است. یکی از این تحریفات داستان عروسی حضرت قاسم و حجله قاسم است که هیچ پایه و اساسی ندارد و در منابع معتبر اشاره ای به آن نشده است. مضافاً بر این که چنین قضیه ای امکان عقلی نیز ندارد.! زیرا اولاً در جریان عاشورا حضرت قاسم بیش از سیزده سال نداشته و به سن بلوغ نرسیده بودند. ثانیاً شرایط سخت جنگ و محاصره دشمنان و اهمیت امام حسین به انجام وظیفه الهی در مقابله با دشمن غداری همچون بنی امیه و .... امکان چنین امری فراهم نبوده است. بنابر این چنین قضیه ای از نظر محققین شیعه غیر قابل قبول است. در این جا به نظرات برخی از آنان اشاره می کنیم: 1️⃣ محدث نوری صاحب آثاری چون مستدرک الوسائل در اثر معروفی که پیرامون آداب اهل منبر به نگارش درآورده در این باره اظهار داشته است: از اخبار موهونه و کتب غیر معتمده که بزرگان علمای گذشته به آنها اعتنا نکردند و مراجعه ننمودند ... قصه زعفر جنی و عروسی قاسم است که هر دو در روضه کاشفی موجود است و قصه عروسی قبل از روضه، از عصر شیخ مفید تا تألیف کتاب فوق در هیچ کتابی دیده نشده است ، چگونه می‌شود قضیه‌ای به این عظمت و قصه‌ای چنین آشکار محقق و مضبوط باشد و به نظر تمام این جماعت نرسیده باشد. 2️⃣ محدث بزرگوار شیخ عباس قمی خاطر نشان نموده است: قصه دامادی قاسم در کربلا و تزویج فاطمه بنت الحسین برای او صحّت ندارد. 3️⃣ شهید آیت الله قاضی طباطبائی داستان عروسی قاسم را فاقد اعتبار می‌داند و می‌افزاید علامۀ مامقانی در کتاب تنقیح المقال می‌گوید: آن چه در کتاب منتخب طریحی از قصه تزویج قاسم نقل شده من و سایر اهل تتبع در کتاب‌های سیره، تاریخ و مقاتل با اعتبار بر آن اطلاع نیافتیم، بسیار دور از اعتبار است که چنین قضیه‌ای روز عاشورا با آن اوضاع و احوال و شدت بلایا اتفاق افتد. به نظر می‌رسد که قصّه عروسی قاسم که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود اشتباه شده و داستان عروسی حسن مثنی بدین صورت در افواه اشتهار یافته است. 4️⃣ شهید آیت الله مرتضی مطهری در این باره می‌گوید: « ... در همان گرماگرم روز عاشورا که می‌دانید مجال نماز خواندن هم نبود، امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند، حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند ... ولی گفته‌اند در همان وقت امام فرمود: حجلۀ عروسی را بیندازید، من می‌خواهم عروسی قاسم با یکی از دخترهایم را این جا، لااقل شبیه آن هم که شده ببینم ! یکی از چیزهایی که از تعزیه خوان‌های ما هرگز جدا نمی‌شد عروسی قاسم نوکدخدا؛ یعنی نوداماد بود. در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب‌های تاریخی معتبر وجود ندارد ». ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ علی اصغر (ع) 〰️〰️ ▪️عصر عاشوراست هیچکس نیست.نه عباس نه بریر نه عابس نه اکبر و قاسم نه هیچ یاور و همراهی دیگر..سید الشهدا به یاری خواهی فریاد می زنند آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ صدای گریه علی اصغر در خیمه اوج میگیرد یعنی من هستمیعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه هست.. امام به سمت خیام می آید و می فرماید خواهرم شیرخوار رابیاورید سپس در مقابل سپاه می ایستد و علی اصغر را بر فراز دست می گیرد.یعنی ممکن است به خاطر علی از سنگستان دل ها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟صدای امام در میدان پیچید: آخر گناه این کودک چیست؟ کدام یک ازشمارا آزرده است؟اگر به من رحم نمی کنید به کودکم رحم کنید.حرمله زانو می زند و تیر رها می شود فواره گلوی اصغر می جوشدو خون در مشت حسین(ع) به آسمان افشانده می شود. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: می گویند که در تنها مصیبتی که از عالم بالا و از سوی خداوند متعال به امام حسین (ع) تسلیت گفته شد، مصیبت حضرت علی اصغر (ع) بود، آیا این مطلب صحیح است؟ ✍️پاسخ: در ارتباط با نحوه شهادت فرزند شیر خوار امام حسین (عبد الله رضیع یا علی اصغر) چند نقل وجود دارد، از جمله: ◼️الف. ایشان خطاب به خواهرشان زینب (س) فرمودند که فرزند کوچکم را به من بده تا با او خداحافظی کنم. سپس او را گرفته و برای بوسیدنش خم شد که ناگاه حرمله با تیری او را هدف قرار داده و تیرش به گلوی آن شیرخوار اصابت کرده، او را به شهادت رساند. حضرت پس از مشاهده این ماجرا، پیکر این شهید کوچک را به خواهرش زینب داده و سپس دو دستان خود را پر از خون فرزندش کرده و آن را به سمت آسمان پاشیده و فرمود: چون در برابر چشمان خدا هستم، تحمل تمام این مشکلات برایم آسان است! ▪️امام باقر (ع) فرمودند که از خون پاشیده شده به طرف آسمان، قطره ای به زمین برنگشت. شاید برخی صاحبان ذوق، برنگشتن خون این طفل شیرخوار را نشانه تسلیت پروردگار به امام حسین (ع) ارزیابی کرده باشند. ◼️ب. امام حسین(ع) متوجه شد که فرزند کوچکش از تشنگی بی­تاب و گریان شده و به همین دلیل او را در مقابل سپاه دشمن بر فراز دستان خود گرفته و فرمود: ای مردم اگر به من رحم نمی­کنید، دلتان برای این طفل بسوزد! در این هنگام یکی از افراد سپاه دشمن، با تیری این کودک را هدف قرار داده و او را به شهادت رساند. امام با دیدن این صحنه، گریان شده و به پروردگار عرضه داشت: خدایا! تو خود بین ما و این گروه که با وعده یاری و کمک، ما را دعوت کرده و اکنون ما را می­کشند، قضاوت کن! ▪️بعد از این سخنان، ندایی از غیب رسید که ای حسین! به فکر کودکت نباش که اکنون دایه­ای در بهشت در اختیار او بوده و به او شیر خواهد داد. در صورت پذیرش چنین نقلی، این سخن غیبی را می­توان تسلیتی از جانب پروردگار به امام حسین(ع) دانست. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ علی‌ اکبر (ع) 〰️〰️ ▪️کاروان حسینی که به منزل قصر بنی مقاتل رسید، امام حسین (علیه السلام) از حتمی بودن شهادت خود و اصحاب خبر دادند. علی اکبر (علیه السلام) پرسیدند: «پدر جان، مگر ما بر حق نیستیم؟» سخن علی اکبر (علیه السلام) پس از پاسخ مثبت امام، نشان گویای معرفت به امام است: «هنگامی که بر حق استوار باشیم، از مرگ ابائی نداریم.» ▪️بعد از شهادت اصحاب درعصر عاشورا علی اکبر (علیه السلام) اولین نفر از بنی هاشم بود که اجازه میدان گرفت. هنگام وداع این عزیز از خیمه ها امام به بانوان فرمودند:« رهایش کنید؛ علی اکبر شیفته ذات خداوند و کشته در مسیر حق تعالی است!» ▫️هنگامی که علی عازم میدان شد امام پشت سرش راه افتادند و فرمودند: « خدایا تو شاهدباش در برابر این قوم، شخصی به رزم آمده است که در ظاهر و اخلاق و گفتار، شبیه ترین مردم به رسول توست . پروردگارا هرگاه مشتاق دیدار پیامبر بودیم به او می نگریستیم!» ▪️پس از شهادت علی اکبر (علیه السلام) امام چهره بر چهره علی گذاتشند و فرموند: « پسرم، بعد از تو اف بر این دنیا باد!» ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: چرا حضرت علی اکبر(ع) با آنکه می‌دانست در خیمه‌ها آبی وجود ندارد، از امام حسین(ع) درخواست آب کرد؟! ✍️پاسخ: در برخی از منابع چنین نقل شده است، علی اکبر(ع) پس از مدتی جنگیدن پیش پدر خود امام حسین(ع) آمد و گفت: «یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی‏ فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ‏ الْمَاءِ سَبِیل»؛ پدرم! شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، و سنگینى تجهیزات جنگی، مرا به زحمت انداخته، آیا این امکان وجود دارد که به آبی دسترسی پیدا کنم؟! ◼️در ارتباط با این نقل تاریخی، این پرسش وجود دارد که علی اکبر(ع) می‌دانست که در خیمه‌گاه آب نیست و زنان و کودکان از تشنگی رنگشان زرد شده است، پس چرا از پدر بزرگوارشان تقاضای آب کرد؟! درباره علت این تقاضا دیدگاه‌هایی بیان شده است؛ مانند این‌که گفته‌اند: 1️⃣ با این سخن، علی اکبر(ع) با توجه به علاقه شدیدی که به پدرش داشت، می‌خواست با دیدن پدر نیروی بیشتری بگیرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد؛لذا وقتی حضرت علی اکبر به خیمه‌ها می‌آید و از خستگی و تشنگی گلایه می‌کند گویا امام حسین(ع) منظور علی اکبر را می‌فهمد و می‌داند که علی اکبر می‌خواهد در این لحظات با پدر تجدید دیدار کند؛ از این‌رو امام حسین(ع) گریست و فرمود: «وا غوثاه! پسر جان! اندکى بجنگ و به همین زودى جدّت محمد را دیدار کنى و از جام لبالب او بنوشى و هرگز تشنه نشوى». پس آب خواستن نیز اگر بهانه مراجعت به خیمه‌ها باشد تا پدر را دوباره ببیند دارای ایراد شرعی و عقلی نیست. 2️⃣ شاید معنایش آن باشد که از پدرشان اجازه بخواهد تا برای نوشیدن و آوردن آب به سمت فرات برود. 3️⃣ این احتمال هم وجود داشت که در گیر و داری که ایشان مشغول نبرد بودند، افرادی مقدار اندکی آب به خیمه‌ها رسانده باشند و ایشان فقط پرسشی را مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟ 4️⃣ این عبارت تنها دردلی نزد پدر بود که خیلی تشنه‌ام. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ ابوالفضل العباس(ع) 〰️〰️ ▪️حضرت ابوالفضل (علیه السلام) کمالات ظاهری و باطنی بسیار و قامتی رشید چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشتند. ▫️به خاطر سیمای جذابشان به قمر بنی هاشم مشهور بودند. مقام حضرت عباس (علیه السلام) تا به آنجاست که امام معصوم به ایشان می گویند: ▪️«جانم به فدایت!» شب تاسوعا دشمن قصد حمله داشت. سیدالشهدا (علیه السلام) فرمودند: ▪️« ای عباس جانم به فدایت! برو و از آنان بپرس که چه شده و چه اتفاقی افتاده است؟» ▫️عصر عاشورا هم که از رزم آوران، فقط اباالفضل العباس (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) مانده بودند حضرت عباس (علیه السلام) نزد امام رفتند تا اجازۀ جهاد بگیرند. ▪️سیدالشهدا(علیه السلام) فرمودند: «ای برادر، تو پرچم من هستی!» حضرت عباس (علیه السلام) عرض کرد: « سینه ام از منافقین به تنگ آمده است! بگذار تا به خونخواهی شهیدانمان به میدان روم». ▫️ بعد از شهادت عباس (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) در کنار پیکر برادر فرمودند: «برادرم اباالفضل! اکنون کمرم شکست و رشتۀ تدبیرم گسست». سپس، درحالی که اشک بر گونه و محاسن داشت، برادر را بوسید. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: « برای عباس نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی است که همۀ شهدا به آن غبطه می خورند.» ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: حضرت عباس(ع) چند فرزند داشت؟ آیا فرزندان وی در کربلا بودند؟ ✍️پاسخ: در منابع تاریخی آمده است؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع) با لبابه دختر عبدالله بن عباس، پسر عموی، پیامبر اسلام(ص) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی بود که در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد. برخی تعداد آنها را دو نفر اعلام کرده‌اند. یکی به نام عبیدالله و دیگری به نام فضل یا حسن یا محمد برخی دیگر او را تنها صاحب یک فرزند؛ یعنی عبیدالله دانسته‌اند. ◼️در کتاب «نور العین فی مشهد الحسین» که منسوب به اسفراینی(م 418ق) است؛ فرزندان دیگری را نیز برای حضرت عباس(ع) ذکر می‌کند که در کربلا حضور داشتند. البته تنها نام یکی از آنها را با نام قاسم نام می‌برد و برای فرزند دیگرش عبارت «ابن العباس» را می‌آورد. برخی از متأخران نام او را محمد ذکر کرده‌اند. 🔳اسفراینی درباره شهادت قاسم بن عباس و برادرش محمد می‌نویسد: هنگامی که بیشتر یاران امام حسین(ع) در درگیری با دشمنان به شهادت رسیدند، امام حسین(ع) فریاد برآورد: «وا غَوْثاه، بِکَ یا الله، وا قِلَّةَ ناصِراه؛ فریاد [از بی‌کسی] به تو پناه می‌برم ای خدا! وای از کمی یاران!» در این لحظه، دو نوجوان که چهره‌ای مانند ماه داشتند، [صدای امام را شنیدند]، از خیمه به بیرون دویدند که یکی از آن دو فرزند عباس (محمد) و دیگری برادرش قاسم بود. و در پاسخ امام فریاد زدند: «لَبَّیْکَ یا مَولانا، نَحنُ بَینَ یَدَیکَ؛ در خدمت توایم ای سرور ما». امام حسین(ع) رو به آنان کرد و فرمود: «شهادت پدرتان کافی است» اما آنان امتناع ورزیده و گفتند: «نه به خدا ای عمو!» سپس از امام اجازه گرفته و به میدان نبرد شتافتند و پس از پیکار با دشمن هر دو به شهادت رسیدند. ▪️اما به دلایل مختلفی نمی‌توان به گزارشات نور العین اعتماد و اطمینان نمود؛ که در این‌جا به نمونه‌هایی به طور خلاصه اشاره می‌شود: 1️⃣ تعدادی از علمای رجال و حدیث‌شناس و عاشورا پژوهان درباره این کتاب گفته‌اند: در این کتاب به قدری دروغ‌های عجیب و غریب و خلاف عقل و خلاف متواترات تاریخی فراوان است که نمی‌توان آن‌را منتسب به ابواسحاق اسفراینی، فقیه برجسته شافعی دانست. هر کس در مقتل چاپ شده‌ نور العین نگاه کند چیزهایی که شیعه و سنی بر خلاف آن اتفاق کرده‌اند خواهد دید. لذا به گزارشات نور العین به تنهایی اعتمادی نداریم. 2️⃣ این بخش از گزارش نور العین به‌گونه‌ای نقل شده است که گویا نبرد کربلا هم در روز عاشورا و روز یازدهم محرّم بوده است، در حالی‌که این برخلاق نقل منابع تاریخی و حدیثی می‌باشد. به‌علاوه؛ بخشی از آنچه درباره دو فرزند حضرت ابوالفضل(ع) نقل کرده، شباهت زیادی به جریان قاسم بن حسن(ع) دارد. گویا نقل کننده میان وقایع و مبارزات عاشورا مرتکب اشتباه شده و گزارشات را درهم آمیخته است. ▪️به هر حال؛ درباره حضور فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا یا شهادت آنها باید گفت: ◼️در برخی از منابع تاریخی آمده است که؛ محمد بن عباس در روز عاشورا به شهادت رسید. و ظاهراً برخی از مورّخان و علما به‌طور اجمال با توجه به گزارش نور العین گفته‌اند؛ دو تا از فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع)؛ یعنی محمد و قاسم در روز عاشورا به شهادت رسیدند.از این‌رو؛ نمی‌توان گفت که فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا حضور نداشتند؛ چون یا بودند و به شهادت رسیدند و یا در قافله اسرا بودند و با توجه به سنّ کم نجنگیدند؛ زیرا بنابر تحقیق و جست‌وجو؛ گزارشی تاریخی که عدم حضور فرزندان حضرت عباس بن علی(ع) در کربلا را اعلام کند، نیافتیم. به‌علاوه؛ با وجود چنین گزارشی، با توجه به خردسال بودن فرزندان ایشان، عدم حضورشان در کربلا هم مشکلی ایجاد نمی‌کند. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ مسلم بن عوسجه 〰️〰️ از احد تا حنین و از حنین تا جمل و صفین و نهروان،هزاران بارخورشید شمشیر او در مغرب قلب های سیاه و سرهای تباه، فرو خفته بود.شبانگاه چهارم محرم به همراه همسر و فرزندش مخفیانه از کوفه به کربلای حسین پیوست. ▪️شب عاشورا سید الشهدا(ع) به اصحاب فرمودند: “هنگام نبرد و خون و شمشیر و پاره پاره بر خاک افتادن است. بیعتم را از شما برداشتم، بروید و فرصت شب را گریزگاه جان بسازید.” ▪️مسلم بن عوسجه از جای برخاست و گفت: “هرگز! به خدا سوگند،از تو جدا نمی شوم و با دشمنانت می جنگم تا آنگاه که نیزه ام بشکند. اگر هیچ سلاحی نماند،با سنگ خواهم جنگید تا در رکابت جان سپارم! “ ▪️روز عاشورا هنگامی که مسلم در نبرد با حرامیان به خون خود غلتیده بود،یار دیرینه اش حبیب سرش را به دامان گرفت و خواسته ی او را جویا شد.مسلم،این عاشق پاک باخته، به سختی با انگشت به امام حسین (ع) اشاره کرد و گفت: “ای حبیب،وصیت می کنم که تا پای جان یاور و حامی او باشی.” ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: آیا صحیح است که خاک کربلا در ظهر عاشورا به رنگ خون درمی‌آید؟ ✍️پاسخ: بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع) در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود: ▪️ انس بن مالک می‌گوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت می‌رسانند. سپس تربتی به آن‌حضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت می‌رسد. سالم بن ابی جعد می‌گوید آن فرشته میکائیل بود. ▫️هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، ام‌سلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مى‏شود. همچنین ام‌سلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به ام‌سلمه نشان داد و مقدارى از تربت آن‌جا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شده‏ام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. ام‌سلمه گریه و شیون نمود. در آن‌روز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر این‌که زیر آن، خون تازه می‌جوشید. ▪️ هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا می‌رسی که در آن‌جا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوش‌رنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدان‌که امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس می‌گوید: من با دقّت از آنها محافظت می‌کردم و زمانی که خون‌آلود شدند،‌ گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است. ▫️صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده،‌ باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعه‌ای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خون‌آلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانه‌ای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: در طول مسیر اسارت اهل‌بیت امام حسین(ع) در کدام یک از منازل از کاروان اهل‌بیت(ع) تجلیل شد؟ ✍️پاسخ: گزارش دقیقی از نحوه اقامت اهل‌بیت امام حسین(ع) در یکایک منازل بین کوفه و شام وجود ندارد، و جز چند گزارش، بیشتر آنچه از جزئیات مرتبط با توقف در منزل‌گاه‌ها نقل می‌شود، چندان مستند نبوده و تنها در کتب متأخر وجود دارد. در همین راستا، نمی‌توان با قطعیت گفت که اهل‌بیت امام حسین(ع) در تمام و یا بیشتر منزل‌گاه‌ها مورد اهانت اهالی آن مناطق قرار گرفته‌اند. ▪️ اما به هر حال، روایت امام سجاد(ع) حاکی از سخت بودن شرایط اسرای اهل‌بیت(ع) هنگام انتقال آنان به شام بود. امام سجاد(ع) فرمودند: «مرا بر شترى بدون جهاز سوار کردند و سر مبارک امام حسین(ع) هم بر فراز نیزه بود. زنان ما به دنبال ما بر قاطرهای بیمار سوار بودند. دشمنان با نیزه‏ها به دنبال و اطراف ما بودند. هر گاه چشم یکى از ما گریان می‌شد، با نیزه بر سر او می‌زدند...». ▫️اگرچه اهل‌بیت امام(ع) تمام این سختی‌ها را چیزی جز زیبایی نمی‌دانستند، با این حال در برخی از موارد، از این سختی‌ها و اهانت‌ها کاسته می‌شد. ◼️معبد راهب‏ یکی از منزل‌گاه‌هایی که گفته می‌شود برخورد بهتری با اهل‌بیت(ع) شد، بعد از منزل‌گاه‌ «قنسرین» بود، کاروان اسرا به معبدی رسیدند که راهبى در آن مشغول عبادت بود. راهب دید که نوری از میان سپاه به آسمان‏ می‏رود و با دیدن آن صحنه به سمت سپاه آمد و از ماجرا پرسید. آنها گفتند که ما سر حسین بن علی(ع) را به سمت شام می‌بریم. راهب ده هزار درهم به نگهبانان داد و سر مطهر امام(ع) را آن شب نزد خود در معبد نگهداشت و با مشک و کافور شست‌وشو داد و به برکت شگفتی‌ها و کراماتى که از سر مطهر امام(ع) دید، مسلمان شد. ▫️گفته می‌شود این معبد، هم اکنون در مرز سوریه و لبنان و بر یک بلندى مشرف به جاده قرار دارد. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ حبیب ابن مظاهر 〰️〰️ ▪️سید الشهدا (علیه السلام) آخرین پرچمی را که بعد از تقسیم پرچم ها در کف داشتند، به شوق برداشتند و فرمودند:« آن که باید این پرچم ار در کف داشته باشد، می رسد!» ▪️سردار پیر از راه رسید تا در فردای عاشورا فرمانده جناح چپ سپاه حسین باشد. روز عاشورا امام حبیب را به فرماندهی جناح چپ گماشتند و هنگام اذان ظهر به او فرمودند: «ای حبیب، از دشمن فرصتی بخواه تا نماز بخوانیم.» حبیب از لشکر عمر سعد درنگ خواست؛ ولی حصین بن تمیم فریاد زد: « نماز شما پذیرفته نیست.» ▪️حبیب خشمگین پاسخ داد:« نماز از آل رسول قبول نیست و از شما پذیرفته است؟!» حصین تیغ کشید و راهی میدان شد. حبیب نیز اذن از میدان گرفت و بر دشمن چیره شد؛ ولی دیگران به کمک حصین آمدند و دیری نپایید که سر پیرمرد اصحاب به دنبال اسب، در میدان طواف می کرد.امام بالای پیکر حبیب آمدند و چنین فرمودند: ▪️« ای حبیب، خدا برکتت داد! چه گزیده مردی بودی؛ هر شب را به سپیده می رساندی و آغاز قرآن را به پایان». ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: خصلت‌ها و فضایلی که امام سجاد(ع) بر فراز منبر شام برای اهل بیت(ع) بیان کرد، چه بود؟ ✍️پاسخ: امام سجاد(ع) پیام رسان قیام عاشورا، در مجلس یزید بر فراز منبر رفت و با هوشیاری و درایت وصف ناپذیرش پس از ستایش خدا، سخن جاودانه و تاریخى بیان کرد. در قسمتی از سخنانش در معرفی خود و اهل بیت(ع) چنین فرمود: ▪️«أیّها الناس، اعطینا ستّا، و فضّلنا، بسبع‏ اعطینا: العلم، و الحلم، و السماحة، و الفصاحة، و الشجاعة، و المحبّة فی قلوب المؤمنین، و فضّلنا بأنّ منّا النبیّ المختار محمد صلّى الله علیه و آله، و منّا الصدّیق، و منّا الطیّار، و منّا أسد الله و أسد رسوله، و منّا خیرة نساء العالمین، و منّا سبطا هذه الامّة [و سیّدا شباب أهل الجنّة]». ▫️شرح این سخن آن است که اى مردم! خدا به ما شش نعمت گرانبها و ارزش‌مند ارزانى داشت، و ما را به هفت ویژگى بر دیگر انسان‌ها برترى بخشیده است. ▪️خدا به ما علم و دانش، حلم و بردبارى، سخاوت و بخشندگى، فصاحت و سخنورى، شجاعت و شهامت ارزانى داشت و گستره دل‌ها و قلب‌‏هاى مردم توحیدگرا و با ایمان و آزاده را کانون مهر و عشق ما ساخته است. همچنین خداى متعال، بر ما خاندان پر شکوه وحى و رسالت منت نهاده و ما را به وسیله این هفت نشان شکوه و عظمت به همگان برترى بخشیده است: ▫️این نشانه‌هاى برترى و ملاک‌‏هاى شکوه عبارت‌اند از: 1️⃣ پیامبر بزرگ خدا، محمد از خاندان ما است. 2️⃣ نخستین ایمان آورنده به آن‌حضرت و دین و آیین آسمانى او، امیر مؤمنان از خاندان ما است. 3️⃣ جعفر طیّار، آن شهید دلاور راه عدالت و آزادى از خاندان ما است. 4️⃣ شیر شجاع حق و شیر پیامبر خدا، جناب حمزه، آن قهرمان میدان‌ها و شهید به خون خفته احد از ما است. 5️⃣ حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) جده ما است. 6️⃣ دو فرزند ارجمند پیامبر، و دو یادگار عزیز آن حضرت، حسن و حسین سید جوانان بهشت از ما هستند. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ بریر ابن خضیر 〰️〰️ ▪️سیدالقراء کوفه اش می گفتند. کودکان و جوانان کوفه در مسجد به طنین دلنشین قرآنش گوش می سپردند. بریر با شنیدن خبر حرکت امام حسین (علیه السلام) خود را به مکه رساند و تا کربلا همسفر امام خویش شد. هنگامی که سپاه حر با کاروان امام روبه رو شد، امام در جمع اصحاب فرمودند: « یاران من! آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پروا نیست؟! من مرگ را جز کامیابی و زیستن با ستمکاران را جز ناکامی نمی دانم.»آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پروا نیست؟! من مرگ را جز کامیابی و زیستن با ستمکاران را جز ناکامی نمی دانم.» بریر با صدای گیرایی گفت : «فرزند شایسته رسول! این منت خداست بر ما که نگاه تو باشد و جان سپردن ما، کدام شکوه و شوکت از این فراتر که بدنهایمان قطعه قطعه بر خاک افتد , و شفاعت جد تو در قیامت پناهمان باشد.» شب عاشورا بریر در جمع اصحاب شوخی و مذاح می کرد. گفتند: « بریر، هیچگاه این گونه ندیده بودیمت!» بریر گفت: «میان ما و دوست،شمشیری فاصله است. ای کاش این فاصله زودتر برخیزد. در این حال مگر جز شادی رسم دیگری می شناسید؟!» ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش: آیا در منابع اهل سنت روایاتی درباره گریه و عزاداری آمده است؟ ✍️پاسخ: موضوع عزاداری و گریه بر مردگان، از موضوعاتی است که طبع انسانی اقتضای آن‌را دارد و طبیعی است که انسان در مصیبت‌ها، اندوهگین و گریان بشود. ▪️در دین اسلام هم در منابع شیعی روایات فراوانی وجود دارد که موضوع را برای ما کاملاً حل می‌کند و اصل این عزاداری را نه تنها منع نمی‌کند، بلکه آن‌را در بسیاری از مواقع تشویق هم می‌کند. ▫️در طرف مقابل، موضع برخی اهل سنت کاملاً متفاوت است و نیاز به بررسی دقیق دارد. ▪️در این‌جا به بررسی عزاداری بر مردگان در اهل سنت و با توجه به روایات آنها می‌پردازیم: ▫️حدیث مشهوری در میان اهل سنت وجود دارد که دست آویزی برای وهابی‌ها شده است: «إِنَّ المَیِّتَ لَیُعَذَّبُ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ عَلَیْهِ»؛مرده، به سبب گریه خانواده‌اش بر او دچار عذاب می‌گردد. این حدیث با کمی تفاوت در منابع دیگر نیز نقل شده است. ▪️اندیشمندان بزرگ شیعی مانند سید مرتضی، تحلیل‌هایی در مورد این حدیث – با فرض صحت آن – ارائه داشته‌اند که با برداشت وهابیت که ناظر به منع عزاداری است، متفاوت می‌باشد. ▫️چگونه وهابیت می‌توانند مادری که در عزای فرزندش نشسته را از گریه و عزاداری محروم دارند؟! چگونه می‌توانند احساس و علقه انسانی را در درون انسان‌ها خاموش کرده و مهر حرمت بر آن نهند؟! در همین راستا و در نفی اعتقاد وهابیت، روایات بسیاری در منابع اصیل و قابل استناد اهل سنت به نقل از پیامبر خدا(ص) و صحابه وجود دارد که در هریک از آنها، نوعی گریه و عزاداری به چشم می‌خورد: 1️⃣جابر نقل می‌کند: «زمانی که پیامبر(ص) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد». 2️⃣ «زمانی که رسول خدا(ص) خبر شهادت جعفر و اطرافیانش را شنید، به دیدن فرزندان جعفر رفت، ... وقتی که وارد خانه شد آنها را صدا زد و در حالی‌که اشک از چشمان مبارکش جاری بود، آنها را می‌بویید. أسماء احساس کرد که برای همسرش جعفر اتفاقی افتاده است؛ لذا سؤال کرد: پدر و مادرم فدایت شوند، آیا از جعفر و یارانش خبری شنیده‌ا‏ی؟ پیامبر(ص) فرمود: بلی، آنان به شهادت رسیده‌اند». 3️⃣«همانا پیامبر اسلام بر جنازه عثمان بن مظعون، بوسه می‌زد و اشک می‌ریخت». 4️⃣ «پیامبر اسلام(ص) همراه اصحاب خود برای حجة الوداع عازم شدند و در راه به قبرهایی رسیدند، پیامبر قبرها را رد می‌کرد تا این‌که به قبری رسید؛ در کنار آن قبر نشست؛ پس از درنگی بلند شد در حالی‌که گریه می‌کرد و گفت: این قبر مادرم آمنه است». 5️⃣«محمد بن منکدر گوید: جابر را دیدم در حالی‌که بر قبر پیامبر(ص) می‌گریست...». 6️⃣ «روزی عمر بن خطاب از مسجد پیامبر(ص) خارج شد؛ معاذ بن جبل را دید که در کنار قبر پیامبر گریه می‌کند...». 7️⃣ «عثمان بن عفان، کنار قبری نشست و شروع به گریه کرد تا این‌که محاسنش از گریه خیس شد...». 8️⃣ «[پس از مرگ خالد بن ولید] ‌به عمر بن خطاب گفته شد: زنانی از بنی‌مغیره در خانه خالد بن ولید اجتماع کرده‌اند و گریه می‌کنند و نگرانیم که از این بابت آزاری به شما برسد. اگر ممکن است آنها را از این کار نهی کن! عمر گفت: چه اشکالی دارد چند قطره اشک بریزند البته مادامی که به خود ضربه نزنند و به فریاد نینجامد». اینها، اندکی از روایات بسیار اهل سنت پیرامون گریه و عزادری بر مردگان است که بنا را بر اختصار نهادیم و بسیاری را ذکر نکردیم. همچنین معتقدیم، مطالب این روایات صحیح بوده و مطابق عقل و طبع انسانی است، اما این‌که چگونه وهابی‌ها در مقابل این روایات و عقل و طبیعت بشری خود می‌ایستند، خود باید پاسخگو باشند. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ حر ابن یزید ریاحی〰️〰️ ▪️دشت کربلا دو سو بیشتر ندارد: سعادت یا شقاوت. پاکی یا پلیدی، بهشت یا جهنم، حسین (علیه السلام) یا عمر بن سعد! ▫️حر کجا ایستاده بود؟ چه باید می کرد؟ حر پشت سر امام به نماز ایستاد. هنگام مذاکره فرزند پیامبر را به تسلیم خواند و به مرگ تهدید کرد! امام بر سرش خروشید: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی بکنی؟» و او گفت: «اگر فرزند فاطمه نبودی. پاسخت می گفتم.» ▪️در روز عاشورا، صدای مظلومیت حسین (علیه السلام) وجدان خفته اش را بیدار کرد. اندکی بعد، چکمه آویزان گردن بر در خیمه مولا ایستاد: «آقای من! آیا خداوند توبه مرا می پذیرد؟» پاسخ دلنشین امام، آبی بود بر آتش دلش: «آری، توبه ات را می پذیرد و از گناهت می گذرد.» ▪️اجازه جانبازی خواست و سیدالشهدا (علیه السلام) او را آزاد خواندند: « تو آزادی حر، هر چه می خواهی بکن.» بعد از مبارزه ای نفس گیر نیزه بر سینه حر فرود آمد. بر زمین افتاد و از هوش رفت. چشمش را که گشود سرش را بر زانوی امام عاشقان دید که فرمودند: « تو حری، همانگونه که مادرت تو را نامید. تو در دنیا و آخرت آزاده ای!.» ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️ عابس بن ابی شبیب شاکری 〰️ ▪️عابس بن ابی شبیب شاکری، پیک مسلم بن عقیل بود که خبر بیعت مردم کوفه را به سید الشهدا (علیه السلام) در مکه رساند. روز عاشورا هنگامی که عازم میدان شد. به حضور امام رسید و گفت: 🔳 « در این زمین و زمان، هیچ کس نزد من محبوبتر از تو نیست. اگر گران بهاتر از خون داشتم تا تقدیم راهت کنم. دریغ نمی ورزیدم.» ▫️عابس روانه میدان شد و دلبرانه شمشیر از نیام کشید. یکی از کوفیان فریاد زد: «به خدا سوگند هرکس به نبرد او رود، جان بر سر این کار نهاده است!» عابس مبارز می طلبید و هیچ کس جرئت مقابله نداشت که عمر سعد فریاد زد : سنگ بارانش کنید!» ▪️زیربارش تیر و سنگ، ناگهان عابس کلاه خود از سر برافکند، زره از تن بیرون کشید و بر سپاه حمله برد. به هر سو هجوم می برد، از مقابلش می گریختند. سپاهیان از همه طرف محاصره اش کردند. با اصابت سنگ ها و تیرها خون از بدن عابس می چکید. سرانجام بدن خونین عابس بر زمین افتاد. لحظه ای بعد، سر عابس، با محاسن سپید خون رنگ، در دست ها می چرخید. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️〰️ بشر بن عمرو 〰️〰️ ▪️ بشر بن عمرو از کوفه به امام حسین (علیه السلام) پیوست. روز تاسوعا پیکی از جانب کوفه به بشر خبر آورد که فرزندش عمرو در مرز ری به اسارت در آمده است و اگر اندیشناک و نگران سرنوشت اوست برای رهایی اش باید سریع چاره ای بجوید. کشمکش غریبی بود بین انتخاب ماندن و رفتن، عاطفه و عقل و کربلا و ری! در این اندیشه بود که امام رافت و رحمت او را فراخواندند: «خدایت رحمت کند بشر! تو یاور و دوستدار مایی. تو فداکار و وفاداری؛ اما بیعت خویش را از تو برداشتم. برو و برای رهایی فرزندت چاره ای بیندیش.» انگار تعلقی به دنیا نداشت که گفت: ▪️ « مولای من، نه، هرگز نمی روم. درندگان بیایان زنده زنده قطعه قطعه ام کنند، اگر از تو جدا شوم! من بروم و در این غربت و تنهایی رهایت کنم؟ ! بروم و عزیز پیامبر را به گرگان درنده و خون خواران این دشت بسپارم؟!» ▪️سید الشهدا (علیه السلام) او را ستوده و فرمودند: « اینک که نمی روی، این پارچه های برد یمانی را به پسرت محمد بسپار تا در آزادی برادرش هزینه کند.» ▪️بشر همچون ابراهیم (علیه السلام) از پسرش گذشت و لقا محبوب و شهادت در راه معشوق را برگزید. ■⇨ @Ganje_arsh
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢 ✅پرسش:در خصوص شخصیت‌های کربلا می خواستم بیشتر بدانم؟ 〰️ زهیر بن قین بجلی〰️ ▪️روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (علیه السلام) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.» کاروان زهیر و کاروان سیدالهشدا (علیه السلام) هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله ابا داشت. زهیر در منزل زرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خواند.» همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد: « برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!» زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهره زهیر نبود. اینک او فرمانده جناح راست سپاه فرزند فاطمه (سلام الله علیها) بود. ■⇨ @Ganje_arsh
کامنت ع فراموش نشود 🙏🌺 🖤پیش از آنی که عزادار مُحرّم باشی 🖤سعی کن در حرم دوست تو مَحرم باشی @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤امام حسين عليه السلام : 🏴من كشته اشكم ؛ هر مؤمنى مرا ياد كند ، اشكش روان شود🏴 أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلاّ استَعبَرَ ؛ 📚 بحار الأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۸۴ 🖤نماهنگ خیلی دلم گرفته برای محرمت 🎙️ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
🖤گر دخـترکی پیـش پـدر ناز کند 🖤گره کرب و بلای همه را باز کند #شب_سوم_محرم #السلام_علیک_یا_رقیه_بنت
ذکر س فراموش نشود 🙏🏴 🖤گر دخـترکی پیـش پـدر ناز کند 🖤گره کرب و بلای همه را باز کند 🤍گاه گاهی من هوایی میشوم 🤍غرق نور و کبریایی میشوم 🤍با خودم آهسته میگویم زیر لب 🤍یا رقیه کربلایی میشوم … ؟ 🤍ذکر لب هر اهل دلی نام رقیه است 🤍سر مستی ما از قبل جام رقیه است 🤍میلی به پریدن سوی فردوس ندارد 🤍تا لانه مرغ دل ما بام رقیه است... ع -------------------------------------------------------- س س @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع) در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود 💔🥀 @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع) در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود 💔🥀 @Ganje_arsh
📌 حسین زمان... ▫️ از محرّم باید آموخت. از عاشورا عبرت باید گرفت. برای شش‌ماههٔ حسین گریه می‌کنیم و از داغ سه‌سالهٔ کربلا بی‌تاب می‌شویم، اما کودکان و شیرخوارگان غزه را فراموش می‌کنیم... یادمان رفته کربلا، لحظه‌لحظه‌اش درسی‌ست برای همهٔ تاریخ؛ زیر بار ظلم نرفتن، ایستادن در برابر ظالمان و نترسیدن از تحریم‌ها… ▪️ برای مظلومیت حسین گریه می‌کنیم، اما برای حسین زمان خویش کاری نمی‌کنیم… کاش این اشک‌های زلالی که در روضه‌ها جاری می‌شوند، رودی شوند و بشویند گناهانی که قلب‌ها را تیره کرده و بر روی چشم‌ها پردهٔ بی‌بصیرتی افکنده و جلوی فهم حقایق را گرفته است. ▫️ کاش این سینه زدن‌ها قلب‌ها را تکان دهد و وجدان‌های خوابیده را بیدار کند. کاش صدای این طبل‌ها و زنجیرها برسد به کسانی که گوششان از وسوسه‌های ابلیس پُر است. کاش بیدار کند خفتگان در جهالت را… اگر از محرّم نیاموزیم و از عاشورا عبرت نگیریم و امام زمانمان را تنها بگذاریم، فرقی با اهل کوفه نداریم… 🔗 ؛ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh