حالا سومین گور دستهجمعی کودکانِ بومیِ کانادا هم کشف شده است؛ در حیاطِ مدرسه؛ جایی که توی فیلمهایشان بچهها شاد و سرخوش و آزاد و رها در آن بازی میکنند!!
و من شوربختانه، برای بردنِ نامِ سرزمینی که متعلق به آن کودکانِ معصوم و اجدادشان هست، دارم از همین اسمی استفاده میکنم که برایِ آن بچهها یادآورِ شکنجه و سواستفاده جنسی و دور شدن از خانه و خانواده و تجاوز به سرزمینِ مادریست!
جماعتی اما ترجیح میدهند از کنارِ این واقعهی هولناک بگذرند که مبادا گَردی بر دامنِ قدسیِ!! سرزمینِ رویاهایشان بنشیند!
که ترجیح میدهند شیک جلوه کنند و همچنان جملاتِ مهمل و مندرآوردی از چرچیل و ملت عشق و کوروش و حسین پناهی برای هم بفرستند!
حالا اگر کودکی فرانسوی یا آلمانی یبوستی چیزی میگرفت، میشد کاری کرد؛ شمع به دست رفت جلوی سفارتی اروپایی و عکس سلفی گرفت و از کارمایی چیزی خواست شکمِ آن بچهی اروپایی هرچه زودتر کار کند!
اما کودک بومی که به زورِ دولتِ کانادا و کلیسا از خانواده جدا شد و به مدرسه شبانهروزی فرستاده شد تا با زبان و فرهنگ خودش آموزش نبیند و در همان مدرسه پس از آنکه مورد تجاوز جنسی سفیدپوستهای متمدن!! قرار گرفت، به دار آویخته شد و بعد در گورهای دستهجمعی خاک شد، قطعا سوژهی خوبی نیست برای حرّافهایی که شب و روز در گروههای تلگرامی و گعدههای خانوادگی از نایس بودن غربیها و از صلح و سلمِ کلیسا!! مهمل میبافند!
جهان همینقدر کریه است عزیز! و همهچیز همینقدر غرقِ دروغ و وقاحت!
به شبانگاهِ تاریک و سراسر وحشتِ آن کودکان در دخمههای آن مدرسهها میاندیشم، به تنهاییشان، به رنج و درد و استیصالشان! به لحظاتی که با همهی کودکی شبحِ مرگ را میدیدند و میشناختند! به فریادهایشان که در گلو خفه شد. در خاک شدند، به گمانِ آنکه برای همیشه فراموش میشوند؛ ولی نشدند.
دوباره آمدند، در قرنِ ۲۱، تا شاید وجدانهایی هنوز بیدار، صدایشان را بشنوند؛ که شاید دوباره مرور شود همهی آن جنایاتی که اروپاییها در سرزمینی متعلق به هزاران هزار بومیِ مهربان و بیآزار مرتکب شدند!
کوچکترینشان فقط ۳سال داشت!
#کمال_رستمعلے