eitaa logo
قــدمــی تـا ظـهــــور
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
20 فایل
⌛️قدمـے تا ظهــور منـجـے عـالـم بـشریـت ✅ کانال سیاسی مذهبی برای شیعه خانه امام زمان(عج) انتقاد و پیشنهاد👇👇👇 @Tavaghtemalom به کانال بهشت وجهنم هم سربزنيد: @donyapasazmarg1
مشاهده در ایتا
دانلود
قــدمــی تـا ظـهــــور
📝 #پرسش_پاسخ_مذهبی 🔴فلسفه قبر،کفن،دفن وتلقین مردگان چیست⁉️ 1⃣👈 #قسمت_اول ✍مستحب است مرده را در زم
📝 🔴فلسفه قبر،کفن،دفن وتلقین مردگان چیست⁉️ 🔸 ✍مـوضـوع غسل و كفن و دفن مردگان نيز يك نوع احترام به مقام انسان است ; احترامى كه جنبه خرافى ندارد. علاوه بـر ايـن , چـون از نـظر اسلام مرگ پايان زندگى نيست , بلكه دروازه اى نسبت به جهان و زند گى ديگر و نزول در جوار رحمت الهى است , از اين جهت دستور مى دهد كه بايستى مردگان را نظيف و پاكيزه كنند و با لباسى ساده و پاك به خاك سپارند تااين عمل رمز بقاى حيات حقيقى و امتداد زندگى باشد. ✅ايـن نكته نيز كاملا روشن است كه معمولا بدن افراد مرده در اثر بيمارى و براثر مسموميتهاى مـختلف و از دست دادن قدرت دفاعى , آلوده به انواع ميكروبهاست وغـسـل دادن مـرده بـاآب مخلوط به سدر و آب مخلوط با كافور و با آب خالص ,خود عامل موثرى بـراى ضـدعـفـونـى و تـمـيـز كردن مرده است و لااقل براى مدتى آن خطراتى كه پيش از غسل وجودداشته , موجود نخواهد بود . 🔸🔸  بـديـهـى است در اين صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق , ميت را در مدت كوتاهى به خاك مى سپارند و احتمال بروز ميكروبهاى جديد و سرايت آن به انسان منتفى خواهدبود . نوشتن وصيت در صورتى واجب است كه حقى از مردم و يا از خداوند بر گردن انسان باشد و او با وصيت بتواند آنها را مشخص كند تا پس از او انجام گردد؛ 👌در غير اين مورد وصيت مستحب است. در وصيت الزاما نبايستى مسائل مالى مطرح باشد وصيت مى تواند مشتمل بر شهادات و بيان عقايد و توصيه ها باشد. 🔵 فلسفه تلقين ميت از آنجاكه روح در بدو ورود به نظام برزخي با يك عالم ناشناخته وجديد روبرواست دريك وحشت وترس توام باتحير وابهام مخصوصي قرارمي گيرد. 🔺🔺دراين وضعيت دو ملك نيز مي ايند تا آزمون سخت بيگرند . ⚠️ممكن است روح دراين تحول بزرگ درتذكرو ياداوري عقايد خود ودرثبات ان ها گرفتار لغزش وتزلزل شود به گونه اي كه حتي نام خودرا نيز فراموش كند.براي كم يابرطرف كردن اين فراموشي واضطراب درمقام پاسخ دهي و ازمون برزخي مستحب است كه براي ميت خوانده شود تاعقايد وافكارش را به خاطر اورد. 💢💢 اين تذكر براي روح درچنين وضعيتي مسلما سودمند است واورا درپاسخ دهي ازعقايدوافكار اماده مي كند وچون روح برزخي با بدن ارتباط وتوجهي دارد واين ارتباط درساعات اوليه بيشتر است طبعا حركت دادن شديد بدن توام با خطاب به روح با اسم ومشخصات توجه روح را جلب واورا متوجه خطاب كننده وگفته هاي اومي كند. ✅ آنـچـه دربـاره دفن ،غسل، كفن، مردگان و تلقين انها گفته شد , گوشه اى از فلسفه اين احكام است ; ممكن است نكات ديگرى وجود داشته باشد كه هنوز از نظر ما مخفى و پنهان است. ✔️قسمت اول👇👇👇 https://eitaa.com/Ghadamitazohor/47 http://eitaa.com/joinchat/972095488C2c50f6e136
قــدمــی تـا ظـهــــور
🔴 #ماجرای_شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام و #اثبات_امامت امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف 1⃣
🔴 امام حسن عسکرى علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی وفرجه الشریف 2⃣ ✍همانگونه که شاهد خواهیم بود زمان شهادت امام حسن عسکری (ع) امام زمان (عج) نشانه ها یی از خود نشان میدهد... 🔸ماجرایی که ده ها تن شاهد وجود مقدس امام زمان (عج) بودند ونشانهای بارز امامت ایشان رادیدند وآن را قبول داشتند. 🚩 ❌معتمد در ربیع الاول سال 260 هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش امام حسن عسکری(ع) را با زهر مسموم نمود. 🔺امام در اثر آن ، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می فرستاد تا مردم گمان کنند که حضرت از بیماری طبیعی رنج می برد.از طرفی ضمن مداواى حضرت و کسب وجهه عمومى اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرند و رفت و آمدها را به کنترل در بیاورند اگر صحنه مشکوکى در رابطه با جانشینى و امامت پس از امام حسن(ع) دیدند آن را گزارش کنند(۱) 🥀امام پس از مدت کوتاهی بیماری شدید، در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری هنگام نماز صبح به میرسد. 🍂ایشان در بیست و هشت سالگى از دنیا رفتند و دوره‏ امامتشان فقط شش سال طول کشید. بنابر تواریخ، تمام این مدت شش سال یا در حبس بودند یا اگر هم آزاد بودند ممنوع المعاشر و ممنوع الملاقات بودند. از نظر معاشرت آزادى نداشتند. 🏴 : 🔺مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان ، به نقل از قول اسماعیل بن علی - معروف به ابوسهل نوبختی حکایت میکنند: ☑️در آن روزهائی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود - که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد - به ملاقات و دیدار حضرت رفتم . 🔸پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم . ناگاه دیدم حضرت ، خادم خود را(که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: 🔸🔸ای عقید! مقداری آب - به همراه داروی مصطکی - بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم ، آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‏فرماید شما نزد او بروید. در همین لحظه ، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش برد. 🔺ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک - که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندانهایش گشاده است. 🔆- نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای سید اهل‏بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‏روم. 🔸آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. 🔺آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می‏خواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: ✅👈پسرم بشارت باد تو را که تویی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‏ خداص و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.(۲) 📚 پی نوشتها: ۱)_ بحارالأنوار ج50/328. ۲)_ رجوع شود به غیبت ، ص165؛ منتهی الآمال ، ص 1038. ⬛️◼️◾️▪️▫️... __________ ❤️ امـام زمـانی شـو👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/972095488C2c50f6e136
قــدمــی تـا ظـهــــور
📌 #نگاهی_به_ولادت_حضرت_مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف 1⃣ #قسمت_اول ✍ ولادت حضرت مهدی عجّل الله
📌 عجّل الله تعالی فرجه الشریف 2⃣ 💠ماجرای تولد امام زمان به نقل از شیخ صدوق ✍ شیخ صدوق رحمه الله علیه با سند خود از حکیمه خاتون، (دخت حضرت جواد ـ علیه‌السّلام ـ خواهر امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ و عمّه امام حسن عسکری ـ علیه‌السّلام) چنین آورده است که حکیمه خاتون می‌‌گوید: ابو محمد حسن بن علی ـ علیه‌السّلام ـ (امام عسکری علیه‌السّلام ) مرا نزد خود خواند و فرمود: عمّه جان امشب نزد ما افطار نما. چرا که امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالی در امشب حجت را آشکار خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین خواهد بود. حکیمه می‌گوید، عرض کردم: مادر او کیست؟ حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: نرجس. عرض کردم: فدایت شوم در او نشانی نیست، (1) حضرت فرمودند: مطلب همان است که به شما گفتم. 🔶 حکیمه می‌گوید به آن‌‌جا رفتم، سلام دادم، نرجس خاتون آمد، در حالی که کفشم را از پایم بیرون می‌آورد، اینگونه از من احوال پرسی کرد که ای بانوی من و بانوی خانواده، حالتان چطور است؟ من به وی گفتم: تو بانوی من و بانوی خانواده هستی، از این سخن شگفت زده شد و گفت عمّه جان این چه سخنی بود که فرمودی؟حکیمه خاتون گوید: به وی گفتم: دختر جانم، خدای تعالی به تو امشب پسری عنایت خواهد فرمود، که در دنیا و آخرت سیّد و سرور خواهد بود. 🔶 نرجس خاتون شرمگین نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم، افطار نمودم و بستر خوابم را آماده کرده خوابیدم. نیمه شب برای نماز شب برخواستم، وقتی از نماز شب فارغ شدم، دیدم نرجس خاتون هنوز خواب است، و هیچ اثری در او نیست. دراز کشیدم و خوابیدم، سپس او برخاست نماز شب گذارد، در این حال به شک و تردید افتادم که حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ از اطاقش صدا فرمودند: عمّه جان عجله مکن که امر نزدیک است. بعد از آن، نرجس خاتون، نماز شب را تمام کرده و در نماز «وِتر» بود که نمازش را قطع کرد، و با ناله از اطاق بیرون رفت. چون برگشت به وی گفتم: آیا آنچه به تو گفتم، چیزی احساس می‌کنی؟ فرمود: آری عمّه جان امر بزرگی را می‌یابم و احساس می‌کنم. به وی گفتم: با توکل به خدا مطمئن و آرام باش. شبهه‌ای به خود راه مده، انشاء الله هیچ بیمی نیست. 🔶همانند یک قابله در کنار او نشستم. آنگاه دستم را گرفت و فشرد و ناله کرد و یک کلمه شهادت را بر زبان جاری ساخت.در آن هنگام حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ صدا زد که بر وی «انا انزلناه فی لیلة القدر» بخوان به امر حضرت عمل کردم. در این هنگام لحظه‌ای بین من و نرجس خاتون همانند اینکه پرده‌ای افتاد او را ندیدم،حالتی به من دست داد، فریاد زنان به اطاق حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ رفتم. 🔶حضرت فرمود: عمّه جان برگرد که او را در جای خودش می‌یابی، برگشتم، طولی نکشید که پرده بین من و او برداشته شد، دیدم که آن چنان نورانیتی در او هویدا است که چشمان مرا خیره ساخت. آن گاه ولی خدا را دیدم که بر بازوی راست او نوشته شده «جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقا». (٢) 🔶آنرا در دامنم گذاشتم در حالی که پاک و پاکیزه بود. حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: ای عمّه فرزندم را نزد من بیاور، من ایشان را نزد حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ بردم، حضرت دست بر تمام بدن او کشید، حضرت فرمود: ای فرزندم به اذن خدا سخن بگو ای حجت خدا ای بازمانده انبیا و خاتم اوصیا، آن فرزند نورانی! لب به سخن گشود ابتدا شهادتین بر زبان جاری نمود و سپس اسامی تمام ائمه اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ را تا پدرش گفت و درود فرستاد.(٣) 📚منابع: (1) (آثار حمل در او دیده نمی‌شود) (٢)(شیخ صدوق، کمال الدین، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج ۲، ص ۴۲۵ به بعد.) (٣) ( مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۵۱، ص ۱۳ ـ ۲۸٫) 🔶🔹🔸 ... ________________ 🌺 🌺 ✅ امام زمانی شو↙️↙️ https://eitaa.com/Ghadamitazohor/3375
قــدمــی تـا ظـهــــور
📌 #نگاهی_به_ولادت_حضرت_مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف 1⃣ #قسمت_اول ✍ ولادت حضرت مهدی عجّل الله
📌 عجّل الله تعالی فرجه الشریف 2⃣ 💠ماجرای تولد امام زمان به نقل از شیخ صدوق ✍ شیخ صدوق رحمه الله علیه با سند خود از حکیمه خاتون، (دخت حضرت جواد ـ علیه‌السّلام ـ خواهر امام هادی ـ علیه‌السّلام ـ و عمّه امام حسن عسکری ـ علیه‌السّلام) چنین آورده است که حکیمه خاتون می‌‌گوید: ابو محمد حسن بن علی ـ علیه‌السّلام ـ (امام عسکری علیه‌السّلام ) مرا نزد خود خواند و فرمود: عمّه جان امشب نزد ما افطار نما. چرا که امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالی در امشب حجت را آشکار خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین خواهد بود. حکیمه می‌گوید، عرض کردم: مادر او کیست؟ حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: نرجس. عرض کردم: فدایت شوم در او نشانی نیست، (1) حضرت فرمودند: مطلب همان است که به شما گفتم. 🔶 حکیمه می‌گوید به آن‌‌جا رفتم، سلام دادم، نرجس خاتون آمد، در حالی که کفشم را از پایم بیرون می‌آورد، اینگونه از من احوال پرسی کرد که ای بانوی من و بانوی خانواده، حالتان چطور است؟ من به وی گفتم: تو بانوی من و بانوی خانواده هستی، از این سخن شگفت زده شد و گفت عمّه جان این چه سخنی بود که فرمودی؟حکیمه خاتون گوید: به وی گفتم: دختر جانم، خدای تعالی به تو امشب پسری عنایت خواهد فرمود، که در دنیا و آخرت سیّد و سرور خواهد بود. 🔶 نرجس خاتون شرمگین نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم، افطار نمودم و بستر خوابم را آماده کرده خوابیدم. نیمه شب برای نماز شب برخواستم، وقتی از نماز شب فارغ شدم، دیدم نرجس خاتون هنوز خواب است، و هیچ اثری در او نیست. دراز کشیدم و خوابیدم، سپس او برخاست نماز شب گذارد، در این حال به شک و تردید افتادم که حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ از اطاقش صدا فرمودند: عمّه جان عجله مکن که امر نزدیک است. بعد از آن، نرجس خاتون، نماز شب را تمام کرده و در نماز «وِتر» بود که نمازش را قطع کرد، و با ناله از اطاق بیرون رفت. چون برگشت به وی گفتم: آیا آنچه به تو گفتم، چیزی احساس می‌کنی؟ فرمود: آری عمّه جان امر بزرگی را می‌یابم و احساس می‌کنم. به وی گفتم: با توکل به خدا مطمئن و آرام باش. شبهه‌ای به خود راه مده، انشاء الله هیچ بیمی نیست. 🔶همانند یک قابله در کنار او نشستم. آنگاه دستم را گرفت و فشرد و ناله کرد و یک کلمه شهادت را بر زبان جاری ساخت.در آن هنگام حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ صدا زد که بر وی «انا انزلناه فی لیلة القدر» بخوان به امر حضرت عمل کردم. در این هنگام لحظه‌ای بین من و نرجس خاتون همانند اینکه پرده‌ای افتاد او را ندیدم،حالتی به من دست داد، فریاد زنان به اطاق حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ رفتم. 🔶حضرت فرمود: عمّه جان برگرد که او را در جای خودش می‌یابی، برگشتم، طولی نکشید که پرده بین من و او برداشته شد، دیدم که آن چنان نورانیتی در او هویدا است که چشمان مرا خیره ساخت. آن گاه ولی خدا را دیدم که بر بازوی راست او نوشته شده «جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقا». (٢) 🔶آنرا در دامنم گذاشتم در حالی که پاک و پاکیزه بود. حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: ای عمّه فرزندم را نزد من بیاور، من ایشان را نزد حضرت عسکری ـ علیه‌السّلام ـ بردم، حضرت دست بر تمام بدن او کشید، حضرت فرمود: ای فرزندم به اذن خدا سخن بگو ای حجت خدا ای بازمانده انبیا و خاتم اوصیا، آن فرزند نورانی! لب به سخن گشود ابتدا شهادتین بر زبان جاری نمود و سپس اسامی تمام ائمه اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ را تا پدرش گفت و درود فرستاد.(٣) 📚منابع: (1) (آثار حمل در او دیده نمی‌شود) (٢)(شیخ صدوق، کمال الدین، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج ۲، ص ۴۲۵ به بعد.) (٣) ( مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۵۱، ص ۱۳ ـ ۲۸٫) 🔶🔹🔸 ... ____________ ➕قسمت قبل 👇👇 eitaa.com/Ghadamitazohor/4664 🌺 🌺 ✅ امام زمانی شو↙️↙️ @Ghadamitazohor