eitaa logo
منتظر وارث غدیر
732 دنبال‌کننده
632 عکس
746 ویدیو
26 فایل
به مدد امیرالمؤمنین (علیه السلام) عید غدیر را احیاءخواهیم کرد. انتقادات وپیشنهادات⬅ @sajad_bakhshi110 لینک پیوست گروه⬅https://eitaa.com/joinchat/3203858521C7b919b0d0d
مشاهده در ایتا
دانلود
حمله کردند سمت خانه ی وحی غاصبانی که خیره سر بودند تک و تنهاست پشت در مادر ولی آن سو «چهل نفر» بودند نا نجیبی به شعله دامن زد سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد بی حیا با لَگَد به دَر می زد میخِ دَر سُرخ از خجالت شد روضه را باز تر نباید خواند «دست بسته ست» حیدر کرار تلخیِ خاطراتِ آتش را هر "نفس" تازه می کند مسمار تاوَلِ دست های او می سوخت دردِ پهلو زیاد تر شده بود زینب از حال رفت…وقتی دید مادرش دست بَر کَمر شده بود شانه می زد به موی سوخته اش ولی انگار نا امید شده باورش هم نمی‌شود زینب گیسوی مادرش "سفید" شده بازویش باز هم وَرَم کرده مرهم درد پهلوی او چیست!؟ حرف های علی نشان می داد دلخور از «رو گرفتن» او نیست تار می دید خانه را می گفت: نکند! باز! آتش آوردند!؟ اشک می ریخت در غم محسن آخر آن ها چقدر نامردند... 🔸شاعر: [@Bankmaddahi]👈
زودتر کاش بمیرم زِ غم اما چه کنم مانده‌ام با تنِ تو با چه کنم با چه کنم خواستم تا که نَگِریَم به کنارِ بابا خواستم تا که نَگِریَم به تو اما چه کنم گریه سخت است به مَردِ تو ولی می‌گِرید زیر لب زمزمه‌اش این شده زهرا چه کنم از سرِ شب که زدی شانه به مویم به لبت... خون به جایِ نَفَست آمده حالا چه کنم بسکه خون می‌چکد از پیرهنِ تازه‌ی تو بارها گفته‌ام ای وای که بابا چه کنم دیدم آن روز چه آمد به سَرَت در آتش مانده بودم که در آن همهمه تنها چه کنم در و دیوار به هم خورد و تو را خُرد نمود می شنیدم نَفَست را که خدایا چه کنم من به دنبالِ تو و فکرِ همه کُشتنِ تو کَس نمی‌گفت که در زیرِ قدمها چه کنم پلکِ سرخِ تو قرار است مگر وا نشود تو بگو با دلِ دلتنگِ تماشا چه کنم 🔸شاعر: ______________________ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ [@Bankmaddahi]👈 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
به کاره مــــادری دردِســـَر افتاد بـه قــــدوقامتِ گـــل آذر افتاد شنیدم عمر گـــل کوتاه باشــــد به رخساره گلم خاکستــــر افتاد گــــل من بهترین گل بین گلهاست میان در خدایا مــــادر افتاد وفای عالمین دربودن توست گلی درزیرپاها پـرپـر افتاد نــدارد طاقت مرگ پسر را به یاده دردِ مادر ، دختــــر افتاد میان غصه ی جانکاه آن در الهی زینب بی مـــادر افتاد میان شعلـــه ها میسوخت مادر گمانم آتشــــی بر معجــــر افتاد به همره بار شیشه داشت زهرا به روی مادرمن، آن در افتاد به دست بستــــه ؛درکوچه کشیدند به زهرایش دو چشمِ حیدر افتاد بدیــــده بین کوچه صحنه ها را فلک از داغ زهرا یکسـر افتاد ببین جانـیِ بی رحمی به گودال رسیدو روی حنجر، خنجــــر افتاد ســــری را ازقفا ناگه بریدند کناره خیمه دیدم خواهــر افتاد 🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ [@Bankmaddahi]👈 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
درمیان کوچه ها، یاس خدا، خورد زمین دختر پیغمبر اهل کسا ،خورد زمین بالگدپشت دره خانه اسیرش کرده اند یاس هجده سالۀ شیرخدا، خورد زمین بین دیوار ودری بود که ازپای نشست درمیان کوچه ها ،درزیرپا، خورد زمین ریسمان برگردن حیدر میان کوچه بود مادری دربین کوچه بی هوا، خورد زمین با لگد انداختند در رابه روی فاطمه پیش چشم دخترش زینب چرا ، خورد زمین تا که آمدخم کندسر را میان کوچه ها صورتش نیلی شد و او بی هوا ، خورد زمین فضه آمدتاکندامداد زهرای مرا با لگد هم طفل هم مادر،خدا، خورد زمین هتک حرمت شد زحیدر،وقت مسجد بردنش درمیان کوچه از دوشش عبا ، خورد زمین چادر خاکی ات ای بانو، علی را می کشد چادرت بانوی من در کوچه ها،خورد زمین میکشدآتش زبانه ازدره کاشانه ات یاده روزی که حسین در کربلا خورد زمین روی نیزه دیده ی عباس من پُر آب شد بی هوا یک دختری از ناقه هاخورد زمین یک سری را درمیان شامیان با سنگها میزدندو، از رویِ آن نیزه ها خورد زمین بین صحرا در میان خاکها با گریه گفت : ... خاتمت بردند ، انگشتت کجا خورد زمین 🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) _____________________ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ [@Bankmaddahi]👈 ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
بسم الله الرحمن الرحیم درکوچه بر رخساره مادر،مشت میخورد پیش علی یاس پیمبر ،مشت میخورد سیلی وضرب تازیان ، درکوچه هابود بهردفاع اوپشت آن در ،مشت میخورد یک لشکری آمدبگیرد جان زهرا زهرامیان کل لشکر،مشت میخورد اوباره شیشه دارداماهمچوشیراست آن ماده شیر حی داور ،مشت میخورد یک سومغیره بود وآن سو بودقنفذ زهرادرآتش پهلوی در مشت میخورد 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________ ✅کانال بانک مداحی💯 •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• [@Bankmaddahi]👈 •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈•
بسم الله الرحمن الرحیم آشوب بدی در دلم انداخت مغیره باقنفذملعون به سویم تاخت مغیره یک لشکروحشی هم جمع اند به کوچه در خاطر من ، خاطرغم ساخت مغیره بگرفت کمربندعلی ، فاطمه ی او باضربت پابر تن اوتاخت مغیره شد جنگ میان عمر وفاطمه، ای وای باصرب لگد بهره تو پرداخت مغیره از لعل لبت ، خون وسط کوچه چکیده کاینگونه زد آتش دل و بگداخت مغیره در بین همه مدعیان ، فاطمه تنهاست جان داد برای تو و نشناخت مغیره باضرب غلافی به زد قنفذملعون تا پرچم آشوب برافراخت مغیره برگردن حیدر وسط کوچه طناب است روبه صفتی بودکه بنواخت مغیره دوری و جدایی زتو سخت است عزیزم جان دادی و صد حیف چنین ، باخت مغیره غلامی (مجنون کرمانشاهی) ✅کانال بانک مداحی💯 •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈• [@Bankmaddahi]👈 •┈┈••✾•✨⁦♥️⁩✨•✾••┈┈•