eitaa logo
قهرمان من
798 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
707 ویدیو
0 فایل
🇮🇷یه کانال خاص با اعضای خاصتر ✅هدف معرفی شهدا، سبک زندگیشان، کرامات خاص و.. ✅سرگرمی مذهبی، تربیتی و پرورشی اجرای پویش های مذهبی و اهدا جوایز لینک کانال🤝👇 https://eitaa.com/joinchat/2889941063Cdb10755b04
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره 1 در سال ۱۳۳۹ در روستای متولد و بعد از ازدواج با شاه‌ محمد محمودی صاحب دو فرزند شد. او مقنّی بوده و اوایل انقلاب برای چاه کنی به پادگان سپاه در حسین‌ آباد دیواندره رفت و اسیر دست در منطقه شد. شهیده اسدی روز هفتم شهریور سال ۱۳۶۱، وقتی برای ملاقات همسرش به روستای  رفت با جسم نحیف وی روبه‌رو شد؛ آثار شکنجه را به‌ وضوح در جای‌ جای بدن او دید و چشمان کبود شده و صورت زخمی او را مشاهده کرد؛ بنابراین با فریادی رسا، آن‌چنان که همه‌ ساکنان روستا آن را بشنوند و انعکاس پژواک این فریاد را کوه‌­های اطراف به همه برسانند لب به اعتراض گشود و با مزدور، اجنبی و فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب هیمنه­ آن‌ها را شکست. کومله برای آزادی همسر وی ۲۰۰هزارتومان پول طلب می‌کند و ایشان با فروش اموال و دارایی‌ها تلاش خود را انجام می‌دهد تا بهای آزادی شوهر را بپردازد، اما آنها زیر قول و قرار زده و بعد از یک ماه شکنجه، ناجوانمردانه این بانوی شهید را در کنار یک جوان بسیجی دیگر اسیر شده تیرباران می‌کنند. پسر شیرخواره این شهیده بزرگوار پس از شهادت مظلومانه مادر و اسارت پدر به دلیل بی‌سرپرستی و رسیدگی نشدن، وفات می‌کند و شوهرش نیز بعد از سه سال از زندان دولتو آزاد شد. ادامه دارد با ما همراه باشد کافی بر روی اسم کانال👇 بزنی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
شماره 2 فاجعه عشیره منگور و شهادت ۲​۳ نفر از مردم کُرد  عشیره منگور، عشیره‌ای بزرگ بود که در ارتفاعات جنوب غربی ، در روستاهای متعددی ساکن بودند. این‌ها حاضر به همکاری با کردهای معاند نبودند و از دولت اسلحه گرفته بودند تا وقتی گوسفندان را به چرا در کوهستان می‌بردند، امنیت خودشان و امنیت منطقه را حفظ کنند. به آن‌ها اخطار داد باید همه اسلحه‌ها را تحویل دهند. افراد عشیره راضی به این کار نشدند. مسلحین در چهارم تیرماه سال 58 محل زندگی را محاصره کردند. منگوریان مقاومت کردند و با دادن چند و مجروح، مانع خلع سلاح خود شدند. در روز بعد، مسلحین حزب تعدادی از زنان و کودکان عشیره منگور را اسیر کردند و آن‌ها را روی تانک‌های غارت شده از پادگان مهاباد نشاندند تا منگوریان نتوانند به مسلحین حزب شلیک کنند. منگوریان به ناچار عقب‌‌نشینی کردند و چند تن از آنان شهید و ۲۳ تن اسیر شدند. در پی این یورش، مهاجمان وارد منازل منگوری‌‌ها شده و خانه‌هایشان را غارت کردند. ادامه دارد با ما همراه باشد کافی بر روی اسم کانال👇 بزنی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
شماره 3 زخمی کردن پدر خانواده و به شهادت رساندن فرزندانش در ۲۹ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۹ مسلحین حزب دمکرات به منزل شکرالله نمکی در سنندج حمله کردند. او به همراه فرزندانش از جمله طرفداران انقلاب بودند و با دستگاه‌‌های دولتی و نیروهای نظامی همکاری داشتند. در جریان این حمله، پدر خانواده را زخمی کردند و ۳ فرزندش، رحمت الله ۲۷ ساله، شهریار ۲۲ ساله و شهرام ۱۷ ساله را دستگیر کردند و به منطقه‌ای به نام سنگ سیاه در اطراف سنندج بردند. حامیان خلق کُرد این سه کُرد مسلمان را پس از شکنجه به شهادت رساندند. ادامه دارد با ما همراه باشد کافی بر روی اسم کانال👇 بزنی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
شماره 4 چشم‌های یک برادر را درآوردند و برادر دیگر به ماشین بستند نمونه دیگر اقدامی است که مسلحین حزب دمکرات در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ نسبت به خانواده شبلی انجام دادند. آن‌ها ابتدا «معروف شبلی» را در مسجد ترور و شهید کردند. پس از آن دنبال دو برادر دیگرش مهدی و هادی رفتند و این دو برادر را دستگیر و از شهر خارج کردند. به وحشیانه‌‌ترین شکل ممکن این دو برادر مسلمان را شکنجه کردند به طوری که چشم‌های هادی را از حدقه در آوردند و لب و گوش و بینی او را بریدند. آنان حتی مهدی را به ماشین بسته و مسافت زیادی روی زمین کشیدند. پوست سر مهدی را کندند و در نهایت هر ۲ برادر را به شهادت رساندند. ادامه دارد با ما همراه باشد کافی بر روی اسم کانال👇 بزنی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
شماره 5 کشتار زخمی ها در بیمارستان تعدادی مجروح از پاسداران بومی و غیربومی که در درگیری‌های ۲۶ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ شهر پاوه زخمی شده بودند؛ در بیمارستان بستری شدند. مسلحین وابسته به گروه‌های جنگ افروز با همکاری دکتر عارفی که رئیس بیمارستان و همکار آن‌ها بود؛ وارد بیمارستان شدند و تعدادی از زخمی ها را از بیمارستان خارج کردند و برخی دیگر را روی تخت بیمارستان، با شلیک گلوله و یا بریدن گلویشان به شهادت رساندند. مشابه همین اقدام در شهریور ماه سال ۱۳۵۸ در سقز رخ داد. هواداران گروه‌ها که به عنوان کادر درمانی در بیمارستان سقز بودند؛ بعضی از مجروحینی که به بیمارستان این شهر منتقل می‌شدند، می‌کشتند و اجسادشان را در چاله‌ها و خرابه‌های اطراف می‌انداختند. در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۹ نیز در سنندج، کادر درمانی بیمارستان توحید، بعد از انتقال مجروحان به بیمارستان، وقتی متوجه می‌شدند فرد مجروح وابسته به نیروهای سپاه یا ارتش است، با تزریق آمپول یا دادن داروهای مضر، می‌‌کشتند و بعد گزارش می‌دادند درمان آنان نتیجه نداد و مجروح جان دادند. ادامه دارد با ما همراه باشد کافی بر روی اسم کانال👇 بزنی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🏵️🏵️🏵️ قهرمان من 🏵️🏵️🏵️ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐