R Dehqan: 🔹لباس مرد، #همت زن را نشان می‌دهد. 🔹لباس زن، #غیرت مرد را نشان می دهد. 🔹لباس دختر، #اخلاق مادر را نشان می‌دهد 🔹لباس پسر، #تربیت پدر را نشان می‌دهد. ✍رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که در تربیت ما نقش داشتەاند. ❣آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند، اما در دانش گفتار، تسلّط داشتند. ❣آنها ادبیات را نمیخواندند، اما #ادب را به ما یاد دادند. ❣آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را مطالعه نکردەاند، اما #هنر_زندگی را به ما آموختند. ❣آنها علوم اجتماعی مطالعه نکردەاند، اما دانش #روابط_انسانی و احترام را به ما آموختند. ❣آنها در حوزه دین تحصیل نکردند، اما معنای #ایمان را به ما آموختند. ❣آنها درس برنامەریزی و موفقیت را نخواندەاند، اما #دور_اندیشی را به ما آموختند. ❣ آنها دانشگاه نظامی نرفتند، اما درس وطن پرستی، #ایثار و #شهادت را به ما آموختند. ❣آنها کتاب آشپزی و علوم تغذیه نخواندند، اما فهماندند، بهترین #غذای_سالم ، غذای #مادر است. ❣آنها کتاب اقتصاد بازار نخوانده بودند، اما روش کسب #لقمه_حلال را به ما آموختند. ❣آنها جغرافیا نخوانده بودند، اما نشان دادند، مرکز زمین قبه #کربلا است، نه نصف النهار گرینویچ #لندن . 💚 خوشبختی، تربیت ، سبک زندگی ... ، محصول عملکرد #والدین، #خانواده و #عشیره است و قابل واگذاری به هیچ مدرسه ، #دانشگاه ، ارگان و #فضای_مجازی نیست. ✍#سید_رضا_صالحی

فیروزجایی: 🔴محکم ترین دستگیره ایمان 🔹تا آخر هیچ یک از شاگردان نتوانستند به سوالی که معلم عالیقدر رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم طرح کرده بود جواب درستی بدهد، هر کس جوابی داد و هیچ کدام مورد پسند واقع نشد. سوالی که #رسول_خدا صل الله علیه و اله و سلم در میان اصحاب خود طرح فرمودند این بود: در میان دستگیره های #ایمان کدام یک از همه محکم تر است؟. یکی از اصحاب گفت: #نماز. رسول خدا فرمودند: نه. دیگری گفت: #زکات . رسول خدا فرمودند: نه. سومی گفت: #روزه. رسول خدا فرمودند: نه. چهارمی گفت: حج و عمره رسول خدا فرمودند: نه. پنجمی گفت: #جهاد . رسول اکرم فرمودند: نه. عاقبت جوابی که مورد قبول واقع شود از میان جمع حاضر داده نشد، بلکه خود حضرت فرمودند: تمام اینهائی که نام بردید کارهای بزرگ و با فضیلتی است ولی هیچکدام از اینها آن که من پرسیده ام نیست. 🔅حضرت فرمودند: محکم ترین دستگیره های ایمان #دوست داشتن به خاطر #خدا و #دشمن داشتن به خاطر خدا است. 📚 کافی ج 2، ص 25 - وسائل الشیعه: ج 2، ص 497 / داستان راستان 77 ‌