eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
110 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ••♡••🔷🔶🔹🦋🔹🔶🔷••♡•• ‌ ❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺‌‌‌• 🌷 و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‌دانید کتمان نکنید! 📖 سوره بقره، آیه ۴۲
☀حدیث روز‌‌ •ꕥ◍⃟‌‌◍‌‌ꕥ• امام على عليه السلام: خوش رويى، آتش دشمنی را خاموش مى‌كند. غررالحکم حدیث561
الهـی دردِ تو افتد به جانم تو مانی در جهان و من نمانم تویی سرمنشاء خیر و سعادت روا باشــد فـدا گـردد روانم تو نیـکی کردی و در دجـله پیداست که لطفش در بیابان همچو دریاست بسـازم قلـب خود چون آینه صاف که پیوسته دلت گویا که اینجاست مـرا در اوجِ معـنا غوطـه‌ور کرد جمالت خاکِ ره را همچو زر کرد بنازم روز و شـب، نازِ قـدومـت که جانِ خفته را صاحب نظر کرد یقین در لحظه‌هایم نور بارد سعـادت صد نهـالِ سور کارد طرب در جان من شوقی تنیده کـه چـنـگی ناز در تنبور دارد به مـســتیِ نســیـمِ صـبح مـانَد نفس‌هایت که جانْ جانانه خوانَد گَهی شعر تر و گَه شورِ آواز برآورده تبـی تا غـم برانَد دوای درد مشتاقان، وصال است کـه دنیا محـوِ رویای جمـال است حضوری جاودان غـرقِ دقایق شعف افزوده دنبالِ مجال است -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
ﺩﺭ «ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ» ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﯼ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ «ﺧﻠﺒﺎﻥ» ﺁﻥ ﮐﯿﺴﺖ! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ «ﺯﻧﺪگیت» ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ ﺁﻥ‏ خداوند ﺍﺳﺖ… به خدا اعتماد داشته باش.
عهد بستم که دگر نشکنم آن قلبِ شریف خدشــه وارد نکـنم، بر دلِ آن مـاهِ عفـیف دل به رویای پر از لطفِ خیالش ندهم که خیالش دلش آزرده ز رویای لطیف مثـل گلـبرگِ ظریفی ز تراویدنِ خود غرق‌رنج است‌ازاحساسِ‌سرانگشتِ‌ظریف تابِ دلدادگی و عاشقی‌اش نیست دگر دل‌گرفت از عللِ‌ضعف‌وغشِ جانِ‌نحیف 🌱 -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
«یا خَیرَ مَن‌ خلابهِ‌ وَحید» ای‌ بهترین‌ کسی‌ که‌ شخصِ‌ تنها ‌با او‌ خلوت‌ می‌کند...! 💚
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی شـب و روز در خـیالی و ندانمت كجـایی؟ 🌱
❤️ سعدی: وجودی دارم از مهرت گدازان
در من‌این‌هست‌که‌صبرم‌ز نکورویان نیست از گل و لاله گـزیرست و ز گلــرویان نیست مـرد باید که جفـا بیند و دارد نه بنالد که مرا طاقت بدخویان نیست 🌱
💛 آغـوشِ گـرمِ مـرگ، به رویم گشـوده است دلخواه و مست، رخوتِ بودن ربوده است سـرخوش به فکـرِ عـالمِ مـعـنا نوشـته‌ام شعری که یک دَمش به جهانم نبوده است -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
مرگ، از راه مـی‌رســد آرام گرم، چون ماه گُل کند در جام نور و سـوری پدید می‌آید دستِ غیبی درافکند اوهام شور نابی به دل زند چنگی نَفَسی پاک می‌دمد در کام رحمـتِ بی‌بدیلِ روحـانی می‌نِهد برتر از تنم یک گام صورتی خاص‌ می‌کند تصویر فکـرتی خوش برآوَرَد اَفهام عالمی ماورای هر ادراک متصوّر شود به هر اِفهام -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
که می‌گوید؟ که از لا به لای حرف‌ها می‌افتد و گردد فراموش رفیق راه بی برگشت، هست و گرم گیرد جانِ مشتاقان در آغوش به طعـمِ تلـخِ چـایی که نِشـیند بر لبِ تنهاییِ دل شبی جانکاه یا روزی به ناگاه نمایان می‌شود حسّی که عقل آغشته می‌گردد به ذاتِ پاکِ آب و گِل تو از بودن چه می‌خواهی که می‌نالی؟ به فکرِ نیستی باش و سبکبالی و دنیایی که می‌سازی به رویایی ورایِ هوش و مدهوشی اگر یک لحظه در جام جهان بین دلت چون باده جوشیّ و خروشی. ۱۴٠۲/۱٠/٠۴ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿