از سـرخیِ لب و مـیِ نابِ بهشتی‌ات مسـتی کنم به گرمیِ‌خوابِ بهشتی‌ات ترســم که بشــکند پرِ نرم نســیم صبح خوابی که برده چشمِ خرابِ بهشتی‌ات مرغ دلم که بسمل چشمان ناب توست سیراب کن لبم ز ســراب بهشتی‌ات مدهوش می‌شوم ز خروشِ شراب و شعر چنـگـی بزن به زلفِ رباب بهشتی‌ات راهـی بده به جنّتِ اعـلـیِ روی خود دلبسته‌ام به حلقه‌ی بابِ بهشتی‌ات رامِ توام، غـزالِ غــزل‌های وحشـی‌ام شعری بخوان ز شورِ شرابِ بهشتی‌ات -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾

نفسِ پاکِ تو و بادِ صـبا غـرقِ خـیال خفتگان، بی‌خبر از فرصتِ سرشارِ جمال به دل‌آویزی گیسـوی شب و رویِ سحـر دلِ آکنده ز مهرم شده چون اشک، زلال تب که آویخـته از داغِ رُخـت در لحـظات لب درآمیخته با خونِ جگر در همه حال عمر، بیهوده‌ گذشت‌ و نفسی‌ تازه‌ نشد داغِ هجـرانِ تو فرسـود دلِ غـرقِ مـلال -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾

پری رویی قرار از ما ربوده است دری از عالم معـنا گشوده است کجـا دنیـای بی‌حاصـل بمـاند؟ اگر لطفش خیال از دل نراند وصالش در خیالش شد میسّر ندارم چاره جز این چاره در سر چه باید کرد؟ با درد جدایی بســازم با نوایِ بی نوایی چه شوری بی نهایت می‌چشاند زبانـم را چه خوش می‌پرورانَد گهی در پرده‌هـای سـاز محـزون گهی در حلقه‌ی گیسو پر از خون طنین عاشقی سوزان و سرمست چه سازی ساخته پیوسته در دست غـبار از خاطـرِ دل می‌نشـاند نسیم موی او جان می‌فشاند تبی سرشار از شورِ رسیدن برآرد از ضمـیرم لب گزیدن دمـادم بر لبـم آهـی دمیده دمش در تار و پودم غم تنیده حضـورش غایبم کرده ز خویشم که می‌تابد رخش بر قلبِ ریشم شعاعی از جبینش در وجودم قـرینِ مـهـــر کـرده تار و پودم حدیثی از لبانش تا شنیدم به امّید لبش چون مِی تپیدم اگر جام لبش کامی رساند شـرار آرزو شـوقی دواند ز مستی هستی‌ام غرق شراب است اگـر چـه جـرعـه‌های وی سراب است -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾

✦۞✦‌‌✺‌رهاوردِ شعر✺✦۞✦ و چای دغدغه‌ی عاشقانه‌ی خوبیست برای با تو نشسـتن بهانه‌ی خوبیست حیاط آب زده، تخت چوبی و من و تو... چقدر بوسه،چه عصری،چه خانه‌ی خوبیست غـروب اول آبان، قشـنگ خواهـد بود نسیم و نم‌نم باران نشانه‌ی خوبیست قبول کن به خدا خانه ی شما "سارا" برای "فاخته ها" آشیانه ی خوبیست بیا به کوچه که "فردیس" شاعری بکند که چشم تو غزل عامیانه ی خوبیست "کرج"؟ سوار شو، آقا صدای ضبط اگر... نخیر کم نکن آقا ترانه‌ی خوبیست صـدای شعـله‌ورِ گلـنراقـی و باران فضای ملتهب و شاعرانه‌ی خوبیست به خانه آمـده ام باز چـای می‌خواهم و چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبیست... #حسن_صادقی_پناه

منجـیِ جـانم بیا جـانم فـدای جـانِ تو لحظه‌های نابِ من پیوسته در ایمانِ تو نغمه‌های‌جانگدازم روزوشب در پیچ‌وتاب تار و پودِ هســتی‌ام تابیـده در دســتانِ تو رشــته‌های مـهـــرِ تو در دل تنیده تارها وز خروشِ‌سینه‌ام چون عودم و سوزانِ تو #حوصله‌ی_بحر #دلتنگ

✦۞✦‌‌✺‌رهاوردِ شعر✺✦۞✦ دل از اسارت چشمت رها نخواهد شد لبت به زخـم زبانت دوا نخواهد شد رمـیده عالمِ معـنا به گوشـه‌ی چشــمی در علم و عقل، یقین خودنما نخواهد شد شکسـته بال خیالـت به رنج خاطـر ما که جلوه‌ات به هوس مبتلا نخواهد شد به روی ما دری از معرفت گشوده سحر به هر دمی قدمی بی بها نخواهد شد به وقت سوخته ی ما دقایقی باقی است که تا طلب، نمِ اشک و دعا نخواهد شد دوباره روح، گسسته به نغمه ای موهوم تبـی به زمزمـه‌ای هـم نوا نخواهد شد نهفته است در اوهامِ لحظه ها، مـوجی که صـید غیـبی دام بلا نخواهد شد 🥀-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾ @Hoseleh_y_bahr

🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ آلبوم جاودانه‌ی نگاه آسمانی 🔹نشان بی‌نشانی🔹 🎵آهنگساز: علی رحیمیان 🎙خواننده: سیدحسام‌الدین سراج غزل: خواجوی کرمانی مایه‌ی شوشتری✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #فرهنگ #هنر

سلام علیکم و رحمه الله، ان شاءالله که همیشه سلامت باشید...🤲

نقل خاطره‌ای از حاج آقا قرائتی: روزی در مسجدی بالای منبر رفتم تا سخنرانی کنم... خواستم، سخنرانی را شروع کنم که مشاهده کردم، سمتِ بانوان محترم، فرش‌ها بسیار کهنه و حتی غیر قابل استفاده است!... سریعاً عرض کردم که آقایان، فرش‌های سمتِ آقایان و بانوان را جابجا کنید. آنها هم این کار را انجام دادند و من هم از منبر پایین آمدم و در حین خداحافظی بودم که مردم با تعجّب گفتند: حاج آقا پس منبر چی شد؟! چرا سخنرانی نمی‌کنید؟! من هم پاسخ دادم: منبرِ امروزِ من همین نکته‌ی اخلاقی بود!... 🌱 پی‌نوشت: متاسفانه گاهی ما مَردها در نحوه‌ی برگزاری مراسم و جلساتِ مذهبی، توجّه لازم را نداریم و بهترین امکانات را برای خودمان در نظر می‌گیرم و از فضای نشستِ بانوان، غافل می‌شویم که این اصلا شایسته و زیبنده نیست... اگر امکانات محدود است، بایستی همان وسایل حداقلی که در اختیار داریم، به افرادِ سالخورده و بیمار در جلسه اختصاص بدهیم.(آقایان و بانوان، به یک اندازه) نه اینکه قابِ تصاویر و کیفیتِ انعکاسِ رسانه را فقط در منظرِ آقایان بدانیم و ما در شرایطِ مطلوب‌تری باشیم و آسوده روی فرش نرم به پشتیِ مرغوب، تکیه بدهیم و بانوان به سختی روی فرشِ مندرس یا موکت به دیوار یا ستون تکیه بدهند! البته ناگفته نماند، گاهی در برخی از اماکنِ مذهبی، این موضوع کاملا برعکس است!...🤦‍♂️🤦‍♂️ #حوصله‌ی_بحر #انصاف