eitaa logo
قرارگاه منتظران
468 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3هزار ویدیو
71 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ونور به اطلاع می رساند که فردا کلاس تکامل در اخلاق و زبان عربی برقرار خواهد بود مدرس:سرکار خانم اسماعیلی تبار شنبه ها هردوهفته یکبار سومین جلسه:شنبه 3 دی ساعت:۱۴:۴۵ الی ۱۶:۱۵ همراه با اموزش زبان عراقی توسط سرکار خانم سرابی ۱۶:۳۰الی۱۷:۱۵ مکان: میدان ولیعصر ،بلوارکشاورز ،بعداز فلسطین شمالی، خیابان کبکانیان،کوچه شهید رنجبر ،مسجد حضرت موسی بن جعفر(ع) ممنون از حضور به موقع و پرشور شما
➕مرد متأهلی در مجلسی گفت: زن همانند کفش است که هرگاه مرد اندازه دلخواهش را یافت، می تواند آن را عوض کند. حاضران در مجلس به مرد خردمندی که در میانشان نشسته بود نگریستند و نظرش را در مورد این سخن پرسیدند. حکیم گفت: حرف این مرد کاملا درست است؛ برای مردی که خود را در حد پا بداند، زن چون کفش است، اما برای مردی که خود را پادشاه می پندارد، زن چون تاج است. پس کلام گوینده را سرزنش نکنید، فقط بدانید که چگونه به خود می نگرد. @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ جمکرانِ دلِ من صحن و سرایی دارد عصرِ هر جمعه به سر شور و نوایی دارد غمِ دلتنگیِ تو روضه ی هر جمعه ی ماست اشکِ این روضه عجب طعمِ جدایی دارد! 🍂🍂🍂 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔰 ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست مصطفی تعریف میکرد چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناختم جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم دیشب رفته بود آرایشگاه ؛ وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود ،با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه ؟! زیر سرت بلند شده وسط جبهه ؟! و از این حرفا  خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه ،دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم ، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه؟ گفت بابا اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم و دلم براش تنگ شده ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و نخوابید ساعت 5 صبح درگیری و آتش بالا گرفت صدای اذان داره میاد ؛حي على خير العمل و مصطفى با خون خود وضو گرفته بود همسر کمیل صفری تبار 😍 عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم:ازعشق‌نشانےبھ‌منِ‌خستھ‌بگو؟! گفت‌جزعشق‌حسین(ع)، هرچھ‌ببینےالکیست(:💔! 🌿 عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۸۱) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢سلول انفرادی(۱) 🍂از سال سوم، کتک و اذیت و آزارای عمومی تا حد زیادی کم شده بود ولی در عوضش به بهونه‌های مختلف هر چند وقت یه بار افرادی رو روانه انفرادی می‌کردن. 🔸️حداقل زمان سلول انفرادی سه روز بود و گاهی تا سه ماه ادامه داشت. چهار تا اتاق تنگ و کاملا تاریک با دیوارهای خیلی قطور و با ابعاد یه متر در یه متر و بیست سانت رو با دستهای خودمون ساختیم. تیم ساخت و ساز مرحوم مهندس خالدی، رحیم قمیشی و بقیه وقتی اتاقک ها رو می ساختن نمی دونستن که یه روزی میشه سلول انفرادی خودمون.! 📍رحیم میگه اگه می دونستیم قراره مهمانهای این دخمه های ظلمانی خودمون باشیم لااقل یه کم بزرگتر می ساختیم. وقتی آدمو مینداختن اون تو و درِ آهنی ضخیمش رو می بستن لااقل تا نیم ساعت چشم هیچ جا رو نمی دید. تا سرتو بلند می کردی محکم می خورد سقف سفت اونو آه از نهاد آدم در میومد. نه می‌شد سر پا وایساد و نه دراز کشید. حالت ایستاده مون مثل رکوع بود و دراز کشیدنمون مثل تشهد یا حداکثر در حالتِ نشسته می‌شد پا ها رو دراز کرد که زانوها قفل نکن. 📌یه روز درِ آسایشگاه یک باز شد و شجاع نگهبان خوش اخلاقِ همراه افسرِ همیشه غضبناک و بداخلاق اردوگاه وارد شدن و شجاع اسم چهار نفر رو خوند. خیلی عصبانی و بداخلاق شده بود. قرعه به نام منو رحیم قمیشی، سید قاسم موسوی بچه بوشهر و نادر دشتی پور که توی اسارت بهش می گفتیم صادق افتاده بود. نادر فرمانده گردان بود و رحیم هم معاون گردان. البته فقط ما این چیزها رو می دونستیم ⚡اگه بعثیها می فهمیدن، شاید اونها رو زنده نمی ذاشتن و زنده موندنشون بعید بود. سید قاسم موسوی هم جرمش اذان گفتن بود. البته نوحه خون هم بود و نوحه های زیادی خصوصا بوشهری از بر بود و گاهی مخفیانه برامون می خوند و از صداش لذت می بردیم. نادر دشتی پورکه مدتی با انتخاب خود بچه‌ها مسئول آسایشگاه بود و از افراد بسیار فعال و محبوب بین بچه ها محسوب می‌شد، به جرم فعالیت فرهنگی، رحیم قمیشی به جرم سخنرانی سیاسی و من به جرم سخنرانی مذهبی... عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا