#برشی_از_خاطرات 📜
حضرت آقا به گنبد امده بودند و آقا روح الله محافظ ایشان بودند ظهر بود و سفره ناهار پهن شد آقا روح الله آن قدر محو ابهت حضرت آقا شدند طوری که ایشان به آقا روح الله اشاره کردند و گفتند: جوان به این رعنایی چرا غذا نمی خوری؟ بعد گفتند که بیا و کنار من بنشین. آقا روح الله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان پرسید بچه کجایی؟ گفت: من آملی هستم و از مازندران وقتی به خانه برگشت آن قدر که محو جمال حضرت آقا بود که می گفت: خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی
#شهید_روح_الله_سلطانی
#قصه_دلبری
🕊🌹|@Ghese_delbari
┄┅═══✼✼═══┅┄
و خــدا گفت:
تــو ریـحانهی خلقـتی
روزتـون مـبارک دخـترای قـشنگ✨🌸🩷꧔
#استوری
#روز_دختر🌸
#قصه_دلبری
🕊🌹|@Ghese_delbari
┄┅═══✼✼═══┅┄
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حکایات_از_شهدا
حق انگشتر رو ادا کنید روایتی از اهدای انگشتری شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#قصه_دلبری
🕊🌹|@Ghese_delbari
┄┅═══✼✼═══┅┄
گـر در سرت هواے وصال است حافظا
باید که خاک درگـه اهل هنر شوی....
✍حافظ
#قصه_دلبری
🕊🌹|@Ghese_delbari
┄┅═══✼✼═══┅┄
قــــصـــه دلــبــری
__
من از غم ِ تو فراموش کردهام خود را
تو هم به حشر بیاور مرا به یاد ، حسین♥️.
-
• صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#قصه_دلبری
🕊🌹|@Ghese_delbari
┄┅═══✼✼═══┅┄