eitaa logo
دانلود
399396_996.mp3
2.59M
قصه دختر چوپان 👧🏻 گوینده : پگاه رضوی   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️شعر ﴿ کتاب ﴾ 🌸 من‌چیستم؟ کتابم 🌱 مانندِ دُرِّ نابم 🌸 من نورِعلم و ایمان 🌱 بر مؤمنین بتابم 🍃🔸 🌸 گاهی‌ بیان نمایم 🌱 من آیه هایِ قرآن 🌸 نهج البلاغه‌ام گاه 🌱 در دستِ‌ یک‌مسلمان 🔸🍃 🌸 مانندِ گُل ببویند 🌱 من‌را‌که‌ هستم‌‌ازچوب 🌸 نزدِ تمامِ دنیا 🌱 هستم‌همیشه‌محبوب 🍃🔸 🌸 هرکس به هر مقامی 🌱 در علم و دین رسیده 🌸 با احترام و عزّت 🌱 من را نهد به دیده 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های پوکویو این قسمت : تبل زدن پوکویو 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🐻🐝 داستان خرس کوچولو و زنبورهای عسل خرس کوچولو از خواب بیدار شد. دلش می خواست برای صبحانه یک دل سیر عسل بخورد. به طرف کندوی زنبورها به راه افتاد. اما چون هنوزخواب آلود بود و حواسش جمع نبود، وقتی به کندوی عسل رسید بی‌اجازه انگشتش را در ظرف عسل زنبورها زد و یک انگشت عسل برداشت. زنبورها از این کار خرس کوچولو عصبانی شدند و افتادند به جان او و شروع کردند به نیش زدن. خرس کوچولوی بیچاره از ترس به سمت رودخانه فرار کرد و شیرجه زد توی آب. این طوری زنبورها مجبور شدند دست از سر خرس کوچولو بردارند. خرس کوچولو دلش شکست و به خانه رفت و تصمیم گرفت دیگر سراغ عسل نرود. اما دو روز بعد اتفاق دیگری افتاد. وقتی خرس کوچولو کنار درختی نشسته بود، ناگهان سر و صداهای زیادی از سمت کندوها شنید. خرس کوچولو جلوتر رفت و دید کندوی زنبورهای عسل آتش گرفته است. خرس کوچولو با دیدن این صحنه بدون معطلی به سمت رودخانه رفت و سطلش را پر از آب کرد و برای نجات زنبورها برد. خرس کوچولو خیلی زود آتش را خاموش کرد و زنبورها را نجات داد و به خانه‌اش برگشت. زنبورها بعد از این اتفاق تازه متوجه شدند که چه اشتباهی کرده‌اند. آن‌ها حالا حسابی شرمنده شده بودند. دلشان می خواست بروند و از خرس کوچولو تشکر کنند اما به خاطر کار بدی که قبلاً کرده بودند خجالت می‌کشیدند. زنبورها تصمیم گرفتند هر طوری شده از خرس کوچولو تشکر کنند. به خاطر همین یک ظرف بزرگ از عسل برداشتند و برای خرس کوچولو بردند. اما چون از او خجالت می‌کشیدند ظرف عسل را پشت در خانه‌اش گذاشتند و روی آن نوشتند لطفاً ما زنبورها را ببخشید. خرس کوچولو وقتی در را باز کرد یک ظرف عسل خوشمزه پیدا کرد و خوشحال شد. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
انبردست از خود راضی.mp3
4.33M
انبردست ازخودراضی یه قصه شیرین😍 برای کودک دلبند شما🥰 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
▪️🔶شعر ﴿اباالفضل‌علمدار﴾ 🔸🌼🏴🌸🏴🌼🔸 توو دفترِ نقاشیم عکسِ یه مرد کشیدم صورتشو پر از نور با رنگِ زرد کشیدم 🌸▪️🌸 توو دستِ اون عَلَم رو به رنگِ سبز کشیدم سیاهتر از دشمناش توو دنیا من ندیدم 🌸🍃🌸 ببین‌عمو اباالفضل پناهِ کودکانه با مَشکِ روی دوشش سقایِ تشنگانه 🌸▪️🌸 برایِ لشکر ؛ عمو پناه و تکیه‌گاهه صورتِ پر زِ نورش مثلِ یه قرصِ ماهه 🌸🍃🌸 چه خوشبو وچه زیبا مثلِ گُلای یاسه علمدارِ کربلا اسمش عمو عباسه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
‍ 🌸🐚لباس شکوفه ای🐚🌸 نازنین به درخت هلو نگاه کرد. روی شاخه های درخت پر بود از شکوفه های صورتی. درخت هلو گفت: چرا ناراحتی؟نازنین گفت: آخه جشن تولد دوستم است ولی لباس قشنگ ندارم بپوشم. درخت گیلاس با شکوفه های سفید کنار درخت هلو ایستاده بود، گفت: این غصه ندارد نازنین خانم. درخت سیب به بقیه درخت ها نگاه کرد و گفت: کی دوست دارد نازنین کوچولو لباس شکوفه ای قشنگ داشته باشد؟  درخت ها یک صدا گفتند: ما بعد همگی خودشان را تکان دادند. شکوفه های زیادی روی سر نازنین افتاد. نازنین خندید. درخت هلو خاله پینه دوز را صدا زد. بلبل شکوفه ها را با نوکش جمع کرد و جلوی خاله پینه دوز گذاشت. خاله پینه دوز هم تند تند شکوفه های صورتی و سفید را کنار هم می گذاشت و می دوخت. وقتی کار خاله پینه دوز تمام شد. به نازنین گفت: بیا این هم یک لباس خوشگل برای میهمانی جشن تولد. نازنین با خوشحالی لباس را پوشید. درخت ها برای نازنین دست زدند. بلبل بقیه شکوفه ها را جمع کرد، آن ها را به هم بست و به نازنین داد و گفت: بیا، این دسته گل قشنگ هم هدیه تولد. من هم آوازم را توش گذاشتم ببری برای دوستت. نازنین گفت: شما چقدر مهربانید. بلبل گفت: توی سرزمین آرزوها همه به هم کمک می کنند. نازنین دسته گل را گرفت و گفت من هم می خواهم مثل اهالی سرزمین آرزوها به همه کمک کنم. درخت ها برای نازنین دست زدند. نازنین خندید. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 این قسمت: من ارزشش را ندارم موضوع: اعتماد به نفس و خودباوری 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
نی نی میخواد بخوابه خمار تو رختخوابه ⭐️🌛 مامان کنار اونه لالایی براش می خونه ⭐️🌛 لالالا گل مینا شکر میکنم خدا را ⭐️🌛 عطا نموده بر ما نوگلی ناز و زیبا ⭐️🌛 لالالا گل پونه بخند یکی یه دونه ⭐️🌛 تویی برای مادر نفس،عزیز دردونه ⭐️🌛 لالالا گل شب بو چه قدر عزیز هستی تو ⭐️🌛 لالا نوگل مامان همیشه پیشم بمان ⭐️🌛 لالالا کودک من نی نی کوچک من ⭐️🌛 خوابای خوش ببینی تو دنیا غم نبینی ⭐️🌛 لالا عزیز دلبند چشماتو حالا ببند 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
الاغ شکمو.mp3
4.94M
📕نام قصه: الاغ شکمو 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
شعر کودکانه ولادت امام هادی (ع) دَهُمین امامِ شیعه گُلِ باغِ مُصطَفایی پسرِ امامْ جواد و نَوه ی امامْ رضایی آقا جون امامِ هادی شما نوری از خدایی شما هادی هستی یعنی واسه ما یه راهنمایی با شما رسیده قلبِ شیعه ها به روشنایی می‌دونم آقای خوبم که تو شهرِ سامِرایی چه ضَریحِ دِلرُبایی با یه گُنبدِ طلایی می‌کنم سلامی از دور به شما که قلبِ مایی شما عشقِ شیعه هایی شما خیلی با صَفایی یه نگاهی هم به ما کُن آقا جون تو با وفایی 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6