eitaa logo
دانلود
🌺به نام خدای قصه های قشنگ 🌺 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊 روزی روزگاری یک موش کوچولو و بی تجربه راه افتاد تا کمی توی مرزعه بگرده و سر و گوشی آب بده.🐭 همینطوری که داشت راه میرفت و اطرافش رو نگاه میکرد یک خروس دید.🐔 اون که تا حالا خروس ندیده بود، با خودش گفت: "وای چه موجود ترسناکی! عجب نوک و تاج بزرگی! حتما حیوون خطرناکیه. باید سریع فرار کنم." بعد هم موش کوچولو دوید و رفت. کمی جلوتر موش کوچولو به یک گربه رسید.🐱 اون تا حالا گربه هم ندیده بود. پیش خودش گفت: "این چقد حیوون خوشگلیه! عجب چشمایی داره. چقدر دمش خوشرنگه." همینطوری داشت به گربه نزدیکتر میشد که مامان موش کوچولو از راه رسید و سریع اونو با خودش به خونه برد. موش کوچولو برای مادرش تعربف کرد که چه حیوون هایی رو دیده. مادرش بهش گفت: "ولی موش کوچولو تو باید خیلی مراقب باشی! اصلا از روی ظاهر حیوون ها قضاوت نکن! اولین حیوونی که دیدی و به نظرت ترسناک اومد، یک خروس بوده. خروس اصلا حیوون خطرناکی نیست. اما حیوون دومی که دیدی و بنظرت قشنگ اومد، یه گربه بوده. گربه ها خیلی برای موش ها خطرناکن و اصلا نباید نزدیکشون بشیم." موش کوچولو خیلی خوشحال شد که مامانش رسیده و اونو نجات داده😊 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
سیب گرانبها(قسمت اول) - @mer30tv.mp3
3.74M
سیب گرانبها🍎 (قسمت اول)   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
  ‌   شعر پسته و دندان یه روزی چند تا پسته از مامانم گرفتم پسته ها خندون بودن یکی یکی شکستم یه پسته خندون نبود سفت و دهن بسته بود گذاشتمش توی دهنم شکستمش با دندونم آی دندونم وای دندونم🥺 چه دردی داره دندونم دندون ناز و خوشگلم کارم غلط بود می دونم حالا به بچه ها می گم آی بچه های نازنین غنچه های روی زمین با دندون ناز و سفید چیزای سفتو نشکنید دندونتون درد میگیره می شکنه و زود می میره اونوقت می شید بی دندون از کارتون پشیمون😉 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
سیب گرانبها(قسمت دوم) - @mer30tv(1).mp3
3.62M
سیب گرانبها🍎 (قسمت دوم)   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️شعر زمین پاک آی بچه‌ها، بزرگترها 🌸زباله‌ها رو 🌱تو کیسه‌ها بریزید 🌸میون دشت و جنگل 🌱توی دریا نریزید 🌸جنگل وقتی قشنگه 🌱که پاکه و تمیزه 🌸محیط زیست برامون 🌱خیلی خیلی عزیزه 🌸زمین رو پاک نگه‌دار 🌱بچه‌ی خوب و باهوش 🌸وقتی می‌ری به گردش 🌱اینو نکن فراموش 🌸محیط زیست همیشه 🌱خوبه پاکیزه باشه 🌸اگه کثیفش کنی 🌱زشت و آلوده می‌شه 🌸تمیز باشید؛ تمیز باشید 🌱پیش خدا عزیز باشید 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
قرآن✨ 🌸 ای بارک الله به تو 🌱 بچه خوب و پر نور 🌸 که دوست داری قرآن و 🌱 میخونی با عشق و شور 🌸 قرآن کتاب دینه 🌱 حرفاش به دل میشینه 🌸 با دستورات قرآن 🌱 زندگیمون شیرینه   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
مزرعه دوستی مزرعه دوستی، یک انبار کوچک بود پر از کاه. در بعضی از ساعت‌های روز، حیوانات مزرعه، در این انباری استراحت می‌کردند. بین این حیوانات، یک سگ بود که همه او را سگ مهربان صدا می‌زدند، چون با همه دوست بود. در یک ظهر بهاری، بچه‌ گربه‌ای که تازه به جمع مزرعه اضافه شده بود، رفت کنار سگ مهربان و گفت: «سلام. من پیشی کوچولو هستم. اومدم بپرسم چرا این‌قدر همه تو را دوست دارند و چطوری تونستی این همه دوست داشته باشی؟» سگ مهربان، با آرامش گفت: «خودت چی فکر می‌کنی؟» پیشی کوچولو گفت: «نمی‌دونم. شاید اون‌ها ازت می‌ترسن که این‌قدر باهات دوست هستن؛ ولی من خیلی کوچیکم. اون‌ها از من نمی‌ترسن». سگ مهربان، با لبخند گفت: «نه، پیشی کوچولو. من اگر می‌خواستم بداخلاق باشم و اون‌ها رو اذیت کنم، نمی‌تونستم باهاشون دوست بشم. من اگر بدجنس بودم، الان تو هم نمی‌آمدی با من حرف بزنی؛ درسته؟» پیشی کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «درسته؛ چون مهربان بودی، اومدم». سگ مهربان، به علف‌های پشت سرش تکیه داد، نفس عمیقی کشید و گفت: «پس، همیشه، با همه مهربان باش و در کارها به آن‌ها کمک کن تا همه دوستت داشته باشند. این‌طوری، اگر تو هم روزی به کمک احتیاج پیدا کنی، دیگران با مهربانی به تو کمک می‌کنند”. پیشی کوچولو، از اینکه فهمید چرا سگ مهربان، دوستان زیادی دارد، خوشحال شد. پس تصمیم گرفت مثل او، با همه اهالی مزرعه مهربان باشد. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
هجوم به خانه.mp3
13.9M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢ماجرای حمله دشمنان به خانه امام علی و حضرت فاطمه زهرا(س) 🔵امام حسن(ع) با گریه😭 خودشون رو توی بغل پدرشون انداختن و گفتن: واقعا اینها می‌خواهند شما رو بکشن😱🤔 🔹قصه قهرمان ها🔸 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️شعر خورشید خانه 🌸آمد صدای پا 🌱از راه پله ها 🌸یعنی که آمده 🌱بابا کنار ما 🌸وقتی به دست او 🌱در باز می‌شود 🌸یک قصه‌ی قشنگ 🌱آغاز می‌شود 🌸با آن‌که خسته‌است 🌱دستان او پر است 🌸دارد همیشه او 🌱یک ساک پُر به دست 🌸از خنده‌های او 🌱خوشحال می‌شوم 🌸تا اوج آسمان 🌱بی‌بال می‌روم 🌸بابا به چشم من 🌱خورشید خانه است 🌸چشمان او پُر از 🌱مهر و ترانه است 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6