بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید_صدای اصلی_459775-mc.mp3
10.6M
#یک_آیه_یک_پرسش
🍃بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید
🌼در این برنامه درباره ی این که چرا یه کتاب آسمانی باید درباره ی غذاها
و
خوراکی ها صحبت کنه به ما اطلاعات خوبی میدن.
🌼 کودکان با شنیدن این برنامه می آموزن که بدن ما مثل ماشینه و غذامون هم مثل سوختشه تا بتونیم کارهای خوب انجام بدیم
و خدا رو عبادت کنیم؛ به همین دلیل به یک بدن سالم و قوی احتیاج داریم پس باید از غذاهای سالم و حلال استفاده کنیم ولی اسراف نکنیم.
🌸در این باره به آیه ی ۳۱ سوره ی مبارکه ی «اعراف» اشاره میشه
🍃خداوند در این آیه میفرماید:
«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِین ای فرزندان آدم جامه ی خود را در هر نمازی برگیرید و بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی مکنید که او اسراف کاران را دوست نمیدارد.»
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر_کودکانه
آموزش شستن دستها به کودک با شعر 😍
بیاین بیاین تماشا! کنار ما بمونین
وقت شستن دستها اینو باید بدونین:
آب رو بریز رو دستات، صابون مایع بردار
به دست من نگاه کن، همراه من تو بشمر:
1 و 2 و 3 و 4
بِکِش دستاتو رو هم، دست چپ و دست راست
حالا برعکس کوچولو، این کار تو چه زیباست
5 و 6 و 7 و 8
ناخنهای کوچولوت خیلی پاکیزه میشه
اینطوری که من میگم تمیزش کن همیشه
9، 10، 11، 12
میسازه یه پروانه، این انگشتا که نازه
پروانۀ دست تو خیلی شده پاکیزه
حالا تا 16 بشمر
شَستهای بازیگوشت سُر میخورن چه آسون
وای که چه کِیفی داره بازی با آب و صابون
حالا تا 18 بشمر
همراه لیلی حوضک دستها میشن پاکیزه
آب رو بریز رو دستات تا میکروبهاش بریزه
یادت نره خشک کنی دستهایی که تمیزه
عقربههای ساعت میگن که نمرهات بیسته
#شعر
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#داستان_متنی
سگ حریص
🐶🐩🐶🐩🐶🐩🐶🐩🐶🐩
روزی از روزها، یک سگ ولگرد به دنبال غذا می گشت که به یک مغازه قصابی رسید.
اون یک تکه استخوان پیدا کرد که مقداری گوشت به اون چسبیده بود پس استخوان را برداشت و پا به فرار گذاشت تا جای امنی پیدا کند و از غذایی که پیدا کرده بود حسابی لذت ببردسگ قصه ما، شروع کرد به جویدن استخوان و چون استخوان خیلی بزرگ بود،
حسابی تشنه شد.
پس کنار رودخانه ای رفت تا تشنگی اش را برطرف کند. او همچنان استخوان را با خودش می برد و نگران بو که مبادا سگ دیگه ای استخوانش را بدزددوقتی سگ به بالای پل رسید، به دور و برش نگاهی کرد تا ببیند که آیا می تواند استخوان را لحظه ای به زمین بگذارد و برود آب بخورد؟
که به طور اتفاقی عکس خودش رو از بالای پل توی آب دید.
اون نتوانست بفهمد که اون عکس، سایه خودش است و فکر کرد که سگ دیگه ای با یک استخوان اونجاست و برای اینکه حریص بود، دلش می خواست که اون استخوان هم مال خودش باشه.
برای همین شروع کرد با پارس کردن با این امید که اون سگ، بترسه و فرار کنه ولی از بخت بد، استخوانی که توی دهانش بود، افتاد توی آب رودخانه و رودخانه استخوان را با خودش برد.
🐶🐶🐶
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
❌ از این پیام ساده رد نشو❌
‼️میدونی چیکار کنی بچت با فرهنگ نماز آشنا بشه؟!
👈 میدونی ازچندسالگی به بچت نماز یاد بدی؟!
😓و چیکار کنی که بعدا نماز و ترک نکنه؟!
❇️ جواب همه این سوالات در کانال زیر😱👇
🧎نماز خوب🌸
https://eitaa.com/joinchat/886702785Cee37296db9
دوستی-مداد-ها.mp3
2.25M
#دوستی_مدادها
#قصه #صوتی
با صدای بانو مریم نشیبا
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر_روزهای_هفته
چرخ چرخ هم بازی
خدای من چه نازی
شنبه شد و یکشنبه
منم خدا رو بنده
دوشنبه روز بازی
خدای من چه نازی
سه شنبه روز ورزش
چهار شنبه روز نرمش
پنجشنبه نزدیک شده
کارهای ما نیک شده
ای کودک توانا
فرزند خوب و دانا
سرود جمعه ها را
میخوانیم یک صدا
جمعه روز نظافت
تمیزی و عبادت
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شهادت_امام_کاظم
شعر کودکانه درمورد امام موسی بن جعفر (ع)
✨امام هفتممون
✨الگوی زندگیمون
✨امامی که صبور بود
✨از خشم و کینه دور بود
✨هر بچه مسلمون
✨مثل امام کاظم
✨وقتی که خشمگین میشه
✨باید صبوری کنه
✨تا که پشیمون نشه
#شعر
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
قصه امام کاظم علیه السلام و مرد کشاورز
سلام غنچه ها، بچه های خوب و زیبا، امیدوارم خوب باشید، همیشه محبوب باشید. قصه خیلی قشنگ و آموزنده ای داریم از امام هفتم، امام موسی کاظم علیه السلام. روزهای آخر تابستان بود و تمامی کشاورزان شهر مدینه بعد از گذشت روزهای سخت و طاقت فرسای کار کردن در زیر آفتاب گرم، از این که امسال باران بسیار زیادی باریده بود و تمامی درختان پر بار شده بودند بسیار احساس رضایت می کردند.
خوشه های گندم طلایی رنگ، سیب های آب دار سرخ و انگور های یاقوتی بسیار درشت از میان درختان خود نمایی می کردند. بلبل ها در بین گل ها و درختان چه چه می زدند و شادی می کردند. در آن سال کشاورزان که دست رنج زحمات خود را دریافت کرده بودند به خاطر آن همه نعمت شکرگزار خداوند متعال و بخشنده بودند. در میان این همه کشاورز که همگی خوش حال و شکرگزار بودند، یکی از این کشاورزان در کنار زمین کشاورزی خود با ناراحتی نشسته بود و زانوی غم بغل گرفته بود.
اتفاقاً این مرد غمگین یکی از دوستان نزدیک امام هفتم ما یعنی امام موسی کاظم بود. آن مرد که برای زمین کشاورزی خود بسیار زحمت کشیده بود ثمره خوبی از آن دید و تمام محصولات گندم را برداشت کرد. پس از اینکه آخرین خوشه های گندم را برداشت کرد نفس راحتی کشید و با خوش حالی به منزل رفت.
در تمام طول شب در فکر پول هایی بود که از فروش آن گندم ها به دست می آورد. صبح روز بعد بعد از نماز به سمت گندم های خود رفت بچه های خوب چشمتان روز بد نبیند مرد ملخ های قرمز رنگ بسیاری را دید که به محصولات گندم او حمله کرده بودند. با نا امیدی در کنار زمین خود بر روی زمین نشست و به خوشه های گندم خیره شد. چند دقیقه گذشت و تمامی ملخ ها رفتند اما دیگر گندمی باقی نمانده بود.
مرد کشاورز با ناامیدی و غصه بسیار زیاد بر روی زمین نشسته بود و آرام آرام اشک می ریخت، در همین حال بود که ناگهان متوجه حضور مردی شد. وقتی سرش را بالا آورد امام موسی کاظم علیه السلام را دید که به او لبخند میزند. مرد غمگین به احترام امام کاظم علیه السلام بلند شد و سلام کرد.
امام کاظم علیه السلام جواب سلام او را با لبخند داد. مرد با ناراحتی و گریه گفت: ای فرزند رسول خدا من تمام تابستان را تلاش کردم و در زیر نور خورشید با تحمل آفتاب طاقت فرسا محصولات خود را به ثمر رساندم اما ملخ ها تمام محصولات من را خوردند و دیگر هیچ چیز برایم باقی نمانده است. امام با مهربانی از مرد غمگین پرسید: ارزش این محصولات چقدر بود؟
مرد با ناراحتی آهی کشید و گفت: ۱۲۰ دینار.
امام کاظم علیه السلام فرمودند: صد و پنجاه دینار به همراه دو عدد شتر به این مرد بدهید.
مرد که بسیار خوشحال شده بود از امام بسیار تشکر کرد و گفت: لطف کنید و به زمین من وارد شوید تا زمین من با دعای شما پربار و پرثمر باشد.
امام کاظم علیه السلام در خواست او را پذیرفت، وارد زمین کشاورزی او شد و دست به دعا برداشت. پس از آن مرد کشاورز زندگی و کشاورزی پر رونق و با برکتی داشت. سالیان سال زندگی پربرکت و پر باری را تجربه کرد و حتی دو عدد شتری که امام به او هدیه داده بودند بچه های زیادی به دنیا آوردند که بعد از فروش آن ها بسیار ثروتمند شد.
بچه های خوب و نازنین ما در طول زندگی برای رسیدن به اهداف نیازمند تلاش فراوان هستیم. حتما می دانید که هیچ کس بدون تلاش به اهداف خود نمی رسد. در رسیدن به موفقیت علاوه بر تلاش و کوشش فراوان نیاز به کمک دیگران داریم. همه انسان ها برای رسیدن به آرزو ها و اهداف خود نیازمند حضور و کمک های دیگران هستند. در بین مردم بهترین انسان ها ائمه و امامان معصوم هستند. بهترین کار این است که همیشه در زندگی تلاش کنیم و در کنار تلاش از ائمه و امامان معصوم کمک بخواهید.
بله بچه های عاقل، امامان معصوم هر چند در این دنیا حضور فیزیکی ندارند اما هر وقت آن ها را صدا بزنید صدای شما را می شنوند و به شما کمک می کنند
#شهادت_امام_کاظم
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
از قله ی کوه🏔
یک توپ زیبا
قل خورد و افتاد
در خانه ی ما
من از اتاقم
بیرون دویدم🏃♂
هی گشتم اما
آن را ندیدم🤷♂
اما سر کوه
یک توپ روشن🌞
می کرد دالی
از دور با من😃
☀️سلام صبح بخیر ☀️
#شعر
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
37.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانهای_قرآنی
✨ حضرت صالح ✨
موضوع: مسخره کردن دیگران
#انیمیشن
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6