eitaa logo
قصه های خوب🌸
6.1هزار دنبال‌کننده
583 عکس
774 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علی ظهریبانجانباز شدن قاسم.mp3
زمان: حجم: 13.62M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟠ماجرای بازگشت قاسم به کرمان و داستان ازدواج کردن‌ او💍 🔴 قاسم فردای اون شبی که عروسی گرفتن، لباس‌های جنگی 🪖رو پوشید و راه افتاد رفت به سمت میدان جنگ💣 🔹قصه قهرمان ها🔸 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
روزی پیامبر ما یه جا به نام غدیر گفت به همه آدما هر کسی من بوده ام بزرگ و رهبر او از این به بعد علی هست امام و سرور او از اون به بعد علی شد امام ما مومن ها عید می گیریم اون روزو تا باشد دنیا دنیا علی امام ما هست اینو همه میدونیم ما علی رو دوست داریم شیعه اون می مونیم 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🐓 خروس باهوش مزرعه بزرگی در كنار جنگل قرار داشت. اين مزرعه پر از مرغ و خروس بود . يک روز روباهی گرسنه تصميم گرفت با حقه ای به مزرعه برود و  مرغ و خروسی شكار كند. رفت و رفت تا به پشت نرده های مزرعه رسيد. مرغ ها با ديدن روباه فرار كردند و خروس هم روی شاخه درختف پريد.  روباه گفت : صدای قشنگ شما را شنيدم برای همين نزديكتر آمدم تا بهتر بشنوم، حالا چرا بالای درخت رفتی؟ خروس گفت : از تو می ترسم و بالای درخت احساس امنيت مي كنم. روباه گفت : مگر نشنيده ای كه سلطان حيوانات دستور داده كه از امروز به بعد هيچ حيوانی نبايد به حيوان ديگر آسيب برساند؟ خروس گردنش را دراز كرد و به دور نگاه كرد. روباه پرسيد: به كجا نگاه می كند؟ خروس گفت: از دور حيوانی به اين سو می دود و گوشهای بزرگ و دم دراز دارد. نمی دانم سگ است يا گرگ!  روباه گفت : با اين نشانی ها كه تو می دهی ، سگ بزرگی به اينجا می آيد و من بايد هر چه زودتر از اينجا بروم. خروس گفت : مگر تو نگفتی كه سلطان حيوانات دستور داده كه حيوانات همديگر را اذيت نكنند، پس چرا ناراحتی؟ روباه گفت : می ترسم كه اين سگه دستور را نشنيده باشد. و بعد پا به فرار گذاشت. و بدين ترتيب خروس از دست روباه خلاص شد. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🌼قصه زیبای غدیر مژده مژده بچه‌ها، شادی کنین اومده عید امير المؤمنين حالا قصه غدیر رو بشنوین کی میدونه اسم این عید چیه ؟ همیشه این قصه رو با هم بگین آفرین عید غدیره آفرین توی اون گرمای سوزان غدیر وحی فرمود خداوند قدیر ای رسول من بگو به مردمان بعد من علی است بر شما امیر روی منبر چون نبی جا بگرفت دست او دست علی را بگرفت آی مسلمونا اینه امیرتون امام بی مثل و بی نظیرتون قصه ما قصه واقعيه مثل قصه های قرآن مبین شده اندمیان جمع مسلمین از شترها همگی پیاده شین حالا نوبت اینه که بدونین کیه از بهر پیمبر جانشین این علی امام و رهبر شماست این نه حرف من باشه حرف خداست هر کی با علی باشه بهشتیه هر کی با او نباشه دوزخیه تا سه روز یاران آن رهبر دین خیمه هاشونو زدن در اون زمین هی میگفتن یا علی مبارکه به به ای مولا امیر مؤمنین 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫نماهنگ 😍💚 🔺گروه سرود میعاد 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
میخواند مادر هر روز برایم نهج البلاغه هـربار دارد در هـر کلامش حرفهای تازه مـــن عــــاشق این حــــــرفای نـــــــابم مــــن دوست و رفیـــــق با این کتــابم مـــــن و مــــادرم دوسـت داریم آن را مــــــانند یـک گل مــــــی بوییم آن را چــونـکه کـــــلام مـــولایـــم علـــیست قشنــــگ و زیبـــا و آســــمانــــــیست 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
@iransedaD1737900T14322596(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 4.41M
🌄هنوز شش بهار از زندگی علی، پسر دردانه‌‌ی ابوطالب، نگذشته بود که در شهر مکه قحطی شدیدی اتفاق افتاد 🔎موضوعات قصه: منبع : ایران صدا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸️شعر بستنی 🌸یه بستنی تو یخچال 🌱از صبح نشسته تنها 🌸خیلی دلش می‌خواد که 🌱بیاد به خونه‌ی ما 🌸می‌رم به اون مغازه 🌱تا کاش اونو ببینم 🌸سر می‌زنم دوباره 🌱به دوست نازنینم 🌸سردش شده، می‌لرزه 🌱برفک زده رو پوستش 🌸فکر می‌کنه که دیگه 🌱هیچ‌کس نمی‌شه دوستش 🌸وقتی منو می‌بینه 🌱یه هو دلش وا می‌شه 🌸روی لب قهوه‌ایش 🌱یه خنده پیدا می‌شه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6