قصه_کودکانه
🌼پسر پادشاه و پرنده ی مادر
در روزگاران گذشته درشهر بزرگی پادشاهی زندگی می کرد او به حیوانات علاقه فراوانی داشت و در قصر خود تعدادی ازآنها را نگه داری می کرد درمیان آنها پرنده ی زیبا و قشنگی بود که پادشاه علاقه فراوانی داشت.
از خصوصیات خاص این پرنده سخن گفتن بود او به زبان انسانها حرف می زد و روزها با شاه در قصر صحبت می کرد و او را از تنهایی در می آورد.
بعداز مدتی پرنده در لانه خود تخم گذاشت وقتی شاه متوجه شد که بزودی پرنده صاحب بچه می شود، خوشحال شد و گفت:امیدوارم جوجه تو مثل خودت سخنگو باشد و بتواند حرف بزند.
پرنده هم از محبت پادشاه تشکر کرد و منتظر ماندند تا جوجه از تخم درآمد. اتفاقا جوجه او هم سخن گو بود و می توانست حرف بزند. پادشاه خوشحال شد و گفت:
این جوجه را به پسر کوچکم هدیه می کنم امیدوارم قدرش رابداند ودرکنار او خوش باشد .
روزها گذشت و جوجه کم کم بزرگ شد. پرنده مادر هم هرروز برای آوردن دانه به باغ می رفت و برای جوجه اش غذا می آورد.
یک روز که برای آوردن دانه به باغ رفته بود پسر پادشاه که خیلی بی حوصله بود از سرو صدای جوجه خسته شد و سراو داد زد، بس کن چقدر حرف می زنی؟ جوجه بی توجه دوباره شروع به سرو صدا کرد. پسر پادشاه از بی توجهی او ناراحت شد و پاهای جوجه را گرفت و چرخی دور سرش داد و او را به گوشه ای پرتاب کرد، جوجه هم سرش به دیوار خورد و از پا درآمد.
پرنده مادر وقتی با دانه از باغ برگشت متوجه موضوع شد و با ناراحتی به طرف پسر پادشاه رفت و در یک چشم پسر پادشاه نوک زد و اورا کور کرد.
پادشاه وقتی از موضوع باخبرشد خیلی خیلی ناراحت شد و دستور داد پرنده را بگیرند و نزد او بیاورند تا مجازات شود. پرنده هم به سرعت پرید و روی دیوار بلند قصر نشست و هر کاری کردند پایین نیامد و به پادشاه گفت: تقصیر پسر شما بود.
پادشاه برای اینکه پرنده نزد او برگردد به او قول داد که به او آسیب نمی رساند ولی پرنده قبول نکرد و گفت:
وقتی پسر شما بزرگ شود ازمن انتقام می گیرد پس تا دیر نشده باید از این قصر بروم تا بتوانم سالم و راحت در گوشه ای به زندگی ادامه دهم و پروازکرد و رفت.
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
وضوی پیرمرد.mp3
12.73M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای آموزش وضو توسط امام حسن(ع) و امام حسین به پیرمرد👴🏼
🔵پیامبرخدا(ص) با شادی و هیجان میگفتند: آفرین حسن، پای حسین را بگیر و پیروز بشو....
#امام_حسن_مجتبی
#قسمت_سوم
🔹قصه قهرمان ها🔸
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر_کودکانه
🌸 #امام_علی عليه السلام
امام علی جونمه
آیین و ایمونمه
امام علی امامه
امام شیعیانه
ای بچه ی بازیگوش
اینو حسابی کن گوش
آخرشم بگو علی
امام اول و ولی
حالا یک دو سه
امام اول :علی
یار پیمبر : علی
ساقی کوثر: علی
نور ولایت: علی
همسر زهرا: علی
قهرمان اولی
مولا امام علی
دوسش داریم یه عالمه
هر چی بگیم بازم کمه
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_متن
فوت كوزه گري
استاد كوزه گري بود كه خيلي با تجربه بود و كوزه هاي لعابي كه مي ساخت خيلي مشتري داشت .
شاگردي نزد وي كار مي كرد كه زرنگ بود و استاد به او علاقه داشت و تمام تجربه هاي كاري خود را به او ياد داد .
شاگرد وقتي تمام كارها را ياد گرفت . شروع به ايراد گرفتن كرد و گفت مزد من كم است . و كم كم زمزمه كرد كه من مي توانم بروم وبراي خودم كارگاهي راه اندازي كنم و كلي فايده ببرم .
هرچه استاد كوزه گر از او خواهش كرد مدتي ديگر نزد او بماند تا شاگردي پيدا كند و كمي كارها را ياد بگيرد تا استاد دست تنها نباشد ، پسرك قبول نكرد و او را دست تنها گذاشت و رفت .
شاگرد رفت و كارگاهي راه اندازي كرد وهمانطور كه ياد گرفته بود كاسه ها را ساخت و رنگ كرد و روي آن لعاب داد و در كوره گذاشت . ولي متوجه شد كه رنگ كاسه هاي او مات است و شفاف نيست .
دوباره از نو شروع كرد و خاك خوبتر انتخاب كرد و در درست كردن خمير بيشتر دقت كرد و بهترين لعاب را استفاده كرد و آنها را در كوره گذاشت ولي باز هم مشكل قبلي بوجود آمد .
شاگرد فهميد كه تمام اسرار كار را ياد نگرفته . نزد استاد رفت و مشكل خود را گفت . و از استاد خواهش كرد كه او را راهنمائي كند .
استاد از او پرسيد كه چگونه خاك را آماده مي كند و چگونه لعاب را تهيه مي كند و چگونه آنرا در كوره مي گذارد . شاگرد جواب تمام سوالها را داد .
استاد گفت : درست است كه هر شاگردي بايد روزي استاد شود ولي تو مرا بي موقع تنها گذاشتي . بيا يك سال اينجا بمان تا شاگرد تازه هم قدري كار ياد بگيرد و آن وقت من هم تو را راهنمائي خواهم كرد و تو به كارگاه خودت برو .
شاگرد قبول كرد يكسال آنجا ماند ولي هر چه دقت كرد متوجه اشتباه خودش نمي شد . يك روز استاد او را صدا زد و گفت بيا بگويم كه چرا كاسه هاي لعابي تو مات است .
استاد كنار كوره ايستاد و كاسه ها را گرفت تا در كوره بگذارد به شاگردش گفت چشمهايت را باز كن تا فوت وفن كار را ياد بگيري .
استاد هنگام گذاشتن كاسه ها در كوره به آنها چند فوت مي كرد . بعد از او پرسيد : ” فهميدي “ . شاگرد گفت : نه . استاد دوباره يك كاسه ديگر برداشت و چند فوت محكم به آن كرد و گرد وخاكي كه از آن برخاسته بود به شاگرد نشان داد و گفت : اين فوت و فن كار است ، اين كاسه كه چند روز در كارگاه مي ماند پر از گرد و خاك مي شود در كوره اين گرد وخاك با رنگ لعاب مخلوط مي شود و رنگ لعاب را كدر مي كند . وقتي آنرا فوت مي كنيم گرد وغبار پاك مي شود و لعاب خالص پخته مي شود و رنگش شفاف مي شود . حالا پي كارت برو كه همه كارهايت درست بود و فقط همين فوت را كم داشت .
اين مثل اشاره به كسي دارد كه بسيار چيزها مي داند ولي از يك چيز مهم آگاهي ندارد . مثلهاي كه به اين موضوع دلالت دارند عبارتند از :
فلاني هنوز فوتش را ياد نگرفته
اگر كسي فوت اين كار را به ما ياد مي داد خوب بود
برو فوت آخري را ياد بگير
همه چيز درست است و فقط فوتش مانده.
🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
27.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون بوبا
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
گنجشک تنها - @mer30tv.mp3
3.94M
#قصه_شب
گنجشک تنها
😴🥱😴🥱😴🥱😴
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر_کودکانه
🔸️شعر خورشید خانه
🌸آمد صدای پا
🌱از راه پله ها
🌸یعنی که آمده
🌱بابا کنار ما
🌸وقتی به دست او
🌱در باز میشود
🌸یک قصهی قشنگ
🌱آغاز میشود
🌸با آنکه خستهاست
🌱دستان او پر است
🌸دارد همیشه او
🌱یک ساک پُر به دست
🌸از خندههای او
🌱خوشحال میشوم
🌸تا اوج آسمان
🌱بیبال میروم
🌸بابا به چشم من
🌱خورشید خانه است
🌸چشمان او پُر از
🌱مهر و ترانه است
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈 کارتون جت سواران
♨️ #کارتون #جت_سواران
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رنگین کمان چگونه ایجاد می شود ؟
#آموزشی
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
خط کش.mp3
14.84M
☆ خط کش آبی☆
#قصه #صوتی
موضوع: ناراحتی از دوست
با صدای بانو مریم نشیبا💗
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر_کودکانه
🔸️شعر موشک رویایی
🌸با موشک رؤیایی
🌱دیشب به هوا رفتم
🌸آرام و سبک چون پر
🌱تا باغ فضا رفتم
🌸من هرچه که میرفتم
🌱بالاتر و بالاتر
🌸تصویر جهان میشد
🌱کوچکتر و زیباتر
🌸از پنجرهی موشک
🌱میشد همه جا را دید
🌸از باغ فضا میشد
🌱گلهای فضایی چید
🌸در حالت بیوزنی
🌱مهمان فضا بودم
🌸هر لحظهی زیبایش
🌱با یاد خدا بودم
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
تربیت حضرت زهرا(س).mp3
14.23M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢داستان هایی زیبا و شنیدنی از روش تربیت حضرت فاطمه زهرا(س)
🔵امام حسن(ع) از مادرشون پرسیدن: مادر جان چرا بیشتر برای همسایه ها دعا کردی؟🤲🏻
حضرت فاطمه(س) فرمودن: الجار ثم الدار
#امام_حسن_مجتبی
#قسمت_چهارم
🔹قصه قهرمان ها🔸
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6