eitaa logo
قصه های کودکانه
34.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💠 هرگز از هوش خوب فرزندمان نگوییم، از تلاش زیادش بگوییم. ✅ اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. ✅ زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💞سلام سلام ‌ای بچه‌ها💞 آی بچه‌های با صفا امیدوارم خندان باشید همیشه مهربان باشید فکر شما اینجا باشه دل شما با ما باشه 🐣 💞🐣 🐣💞🐣 💞🐣💞🐣 🐣💞🐣💞🐣 کانال قصه کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍎🐛کرم سیب خور🐛🍎 سیب حتی یک دانه سوراخ هم نداشت که دانه ها بتوانند از داخل سیب بیرون بپرند، دانه قهوه ای خیلی فکر کردند ولی به نتیجه ای نرسیدند تا این که: یکی از دانه ها با موبایلش زنگ زد به کرم سیب خور و گفت: بیا سیب  قرمز و  سوراخ کن تا ما بیایم بیرون. کرم سیب خور به حرف دانه های قهوه ای گوش کرد و خیلی سریع  آمد و  سیب قرمزو سوراخ کرد  کرم سیب خور با عجله  رفت توی سیب و به دانه قهوه ای گفت: زود باشید  از همین جا برید بیرون سوراخ داخل سیب مثل تونل بود دانه ها قل خوردند و پریدند تو باغچه یکی افتاد  یکی رفت این طرف باغچه و اون  یکی هم افتاد اون طرف باغچه . بعد از مدتی  هر کدام از اون دانه ها یه درخت بزرگ و خوشگل شدند و کلیسیب قرمز و زیبا دادند.  بعد از مدت ها یک دفعه کرم سیب خور آمد و گفت:  مزد من چی می شه من بودم به شما کمک کردم تا درخت  بزرگ بشوید. مزد من می شود: چهار تا سیب. درخت ها به کرم سیب خور چهار تا سیب دادند.    کرم سیب ها را گذاشت روی هم و برای خودش آپارتمان  بزرگ درست کرد. 🍎 🐛🍎 🍎🐛🍎 🐛🍎🐛🍎 🍎🐛🍎🐛🍎 🐛🍎🐛🍎🐛🍎 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قاصدک مغرور_کانال قصه های کودکانه-.mp3
13.24M
🌼قاصدک مغرور قاصدکی بود که به تازگی از شاخه اش جدا شده بود و دوست داشت همه چیز را ببیند و به جاهای دور سفر کند. قاصدک که خسته شد کنار گل سرخی نشست و صدای گریه ایی شنید. گل سرخ دلش برای دوستانش تنگ شده بود و چون نمی توانست پیش آنها برود از قاصدک خواست تا پیغام او را ببرد اما قاصدک قبول نکرد و گفت که من دوست دارم فقط برای گردش بروم و پیغام کسی را هم نمی رسانم. 👆بهتره ادامه قصه را خودتون بشنوید. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر ﴿ مهارت نه گفتن لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم، (۲) لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾ دین شما برای خودتان، و دین من برای خودم 🌸🔸🌸🔸🌸 « مائده »خیلی‌دوسداره همه دوسش بدارن دلش‌میخواد‌که‌ اسمشو «دخترِ خوب» بذارن 🍃 خیلی میخواد جا بگیره توو قلبِ کلِ دوستا به این خاطر «بله» میگه به هرکسی و هرجا 🍃 «مائده‌»گاهی میشنوه حرفِ آدم بدا رو دلش میخواد قبول کنه حرفایِ نا بجا رو 🍃 اما باید بدونه که اونها ازش چی‌میخوان گاهی‌میگن‌شیطونی‌کن نباش توو راهِ قرآن 🍃 با رفتنِ راهِ خلاف ممکنه نابود بشه توو امتحانِ زندگی ممکنه مردود بشه 🌸🔸🌸 مائده جون یه حرف دارم چه خوبه که گوش کنی اینجا « بله‌گفتنِتو » باید فراموش کنی 🍃 قشنگه وقتی لازمه جواب بدی بگی «نه» خوشبختی رو اگر میخوای راهش فقط همینه 🍃 کاری اگر ضرر داره با اعتماد بگو «نه» محکم بگو «نه» که بگن قوی و پُر تَوونه 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر:سلمان آتشی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
روباه حسود_صدای اصلی_234886-mc.mp3
12.93M
🦊 روباه حسود 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌿🍒گیلاس🍒🌿 دو یاقوت با هسته آروم یه جا نشسته مثل دو تا گوشواره یاشایدم ستاره توفصل خوب گرما هم خوشمزه هم زیبا قرمزو سرخ و تپل مثل یه شاخه ی گل 🍒 🌿🍒 🍒🌿🍒 🌿🍒🌿🍒 🍒🌿🍒🌿🍒 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ 🦔🐭تیغو من را توی لانه اش راه نداد 🐭🦔 تق تق تق! تیغو، جوجه تیغی کوچولو، به در لانه ی موموش زد و گفت :آمدم بازی، بیام تو؟ مومو از لای در گفت : الان نه لطفا کمی بعد بیا. و زود در را بست تیغو با اخم و غرغر به طرف لانه اش برگشت. خرگوشک او را دید و پرسید : چه شده؟ چرا این قدر ناراحتی؟ تیغو گفت : موموش کار خیلی بدی با من کرده . من را توی لانه اش راه نداده. خرگوشک با تعجب گفت: فقط همین؟ این که کار بدی نیست. شاید خسته بوده یا حوصله نداشته. شاید کار داشته ، یا شاید… تیغو شانه بالا انداخت و با خودش گفت : به من چه! و به راهش ادامه داد. عصبانی و بی حوصله به لانه اش رسید. حتی وقتی لاک پشت کوچولو در زد و پرسید: بیام تو؟ تیغو راهش نداد و زود در رابست. با خودش گفت: شاید موموش یک گنج خیلی قشنگ پیدا کرده و نمی خواهد آن را ببینم… یا شاید یک غذای خیلی خوشمزه دارد که می خواهد تنها تنها بخورد. یا شاید یک دوست جدید پیدا کرده و دیگر من را دوست ندارد… همان وقت، تق تق تق ! موموش از پشت در پرسید: بیام تو؟ تیغو فقط یک ذره در را باز کرد، طوری که موموش خوب اخمهایش را ببیند. موموش خندید و گفت : ناراحت شدی؟ می خواستم کتاب داستانم را زودتر تمام کنم که به تو هم بدهم بخوانی. داستانش خیلی خیلی جالب است. تیغو به کتاب توی دست موموش نگاه کرد و خوش حال شد. اخم هایش را باز کرد و گفت : زود بیا تو. آن وقت دنبال لاک پشت کوچولو بیرون دوید . کمی جلوتر لاک پشت داشت به خرگوشک می گفت : تیغو کار خیلی بدی کرده که من ر ا توی لانه اش راه نداده. تیغو خندید و گفت: این که کار بدی نیست. شاید حوصله نداشتم. شاید ناراحت یا عصبانی بودم، ولی حالا زود بیا. 🐭 🦔🐭 🐭🦔🐭 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💚🌸شعر ﴿با دوستِ خود بسازیم﴾ 🌸هرکسی بود خودپسند 🌱اسمشه شخصِ مغرور 🌸یواش یواش دوستاشم 🌱همه میشن‌ازش‌دور 🌸چقد خوبه همیشه 🌱با دوستِ خود بسازی 🌸دستِ همو بگیرین 🌱با هم برین به بازی 🌸ما بچه‌هایِ دانا 🌱به لطفِ پروردگار 🌸وقتی که با هم هستیم 🌱دوس هستیم و سازگار 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐞🌿کفشدوزک کوچولو🌿🐞 کفشدوزک کوچولو حسابی غصه داره چون که برای دوختن دیگه کفشی نداره سوزنشو گذاشته کنار گل تو باغچه کاشکی براش بیارن یه لنگه کفش کهنه نخهاشو قیچی کرده تا که باشه آماده وقتی کفشی نداره نخها چه سودی داره از اون دورا میادش انگار صدای خش خش داره میاد هزارپا با یه بخچه رو دوشش تو بخچه اش گذاشته هزار تا کفش پاره حالا دیگه کفشدوزک هیچ غصه ای نداره 🐞 🌿🐞 🐞🌿🐞 🌿🐞🌿🐞 🐞🌿🐞🌿🐞 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🎨بازی دکمه ها و رنگ‌ها🔮 👦🏻رده سنی : دو سال به بالا 💈وسایل مورد نیاز: 💎تعداد دکمه سایز بزرگ با رنگ های مختلف ( ترجیحا سبز ، زرد ، قرمز، آبی) 💎ظرف درب دار رنگی( از ظرف شفاف استفاده کنید که قابل رویت باشد) 💎میتوانید درب ها را خودتان رنگ کنید و به وسیله کاتر شکاف ایجادکنید به اندازه دکمه ها بازی کاملا مشخص است، به کودکانتان آموزش بدهید که هر دکمه را در ظرف مخصوص خودش بیندازد . 👌حتما برای انجام این بازی کنار کودکتان حضور داشته باشید که دکمه ها را در دهان نکند و تمرکزش روی رنگ ها باشد. 🔵🔴🌕⚫️⚪️🎾 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
درخت گیلاس 🍒 کندال و آیسان از درخت گیلاس بالا رفتند و شروع به خوردن تمام گیلاس‌های رسیده کردند. کندال متوجه شد که گیلاس‌های متصل به نوک شاخه رسیده تر به نظر می‌رسند. آیسان به کندال به منظور منصرف کردن او از رفتن به طرف شاخه‌های نازک گفت: "آن شاخه‌ها نازک به نظر می‌رسند و وزن تو را تحمل نمی کنند. این گیلاس‌ها هم به اندازه‌ی آن گیلاس‌ها خوب هستند. " اما کندال گوش نکرد. او نمی توانست به چیزی جز آن گیلاس‌ها فکر کند. او به طرف شاخه‌های بیرونی نازک درخت خیزید. خیلی زود او خود را روی زمین همراه با یک شاخه‌ی شکسته یافت. او نه تنها یک شاخه‌ی بزرگ از درخت را شکانده بود بلکه پای خودش نیز شکسته بود. او مجبور شد که هفته‌های بسیاری در خانه بماند. او فقط می‌توانست به بچه‌ها بنگرد که از درخت بالا می‌رفتند و تمام گیلاس‌ها را می‌چیدند. رفتار کندال خیلی حریصانه بود، مگه نه؟ یک حدیث تامل برانگیز از امیر المومنین علیه السلام می‌گوید: قُرِنَ الطَّمَعُ بِالذُّلِّ .  طمع با خوارى قرين شده است . 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4