eitaa logo
قصه های کودکانه
34.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
913 ویدیو
323 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 خرگوش کوچولو و جیرجیرک یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. خورشید خانم یواش یواش پشت کوه ها می رفت. کم کم هوا تاریک می شد و ستاره ها یکی یکی توی آسمان می آمدند. در گوشه ی یک جنگل بزرگ، خرگوش کوچولوی خاکستری رنگی زندگی می کرد که بعد از پشت سرگذاشتن یک روز شاد برای خواب آماده می شد.🌒🐰 اول دندان های قشنگ و سفیدش را مسواک زد و بعد به مامان و باباش شب بخیر گفت و آن ها را بوسید. زیر یک قارچ قرمز بزرگ، با خال خال های سفید دراز کشید. سرش را روی بالشی از علف های خشک شده گذاشت و مثل هر شب سرگرم تماشای ماه و ستاره ها شد. ستاره ها به خرگوش کوچولو چشمک می زدند.🍄✨ پلک هایش آرام آرام سنگین شده بودند که یک دفعه صدایی شنید، جیر جیر جیر!😳 صدا از پشت بوته ی تمشک می آمد. خرگوش کمی ترسید و چشم هایش گرد شد. ناگهان صدای جیر جیر نزدیک تر شد و برگ های پایینی بوته شروع به خش خش کردند. خرگوش خیلی ترسیده بود. با خودش فکر کرد شاید یک حیوان بزرگ می خواهد به او حمله کند. با دست های کوچکش چشم هایش را گرفت. صدای جیرجیر نزدیک و نزدیک تر شد. یک دفعه صدا قطع شد. خرگوش دست ها را از روی چشم هایش برداشت و حشره کوچولویی را دید که به او نگاه می کرد.😴😨 خرگوش پرسید: « تو یک حیوون بزرگ رو این جا ندیدی که جیرجیر بکنه؟ » حشره کوچولو گفت: « جیرجیر! جیرجیر! » خرگوش کوچولو تعجب کرد و خنده اش گرفت. حشره به خرگوش گفت: « من جیرجیرکم، تازه به این جا آمده ام. می خواهم زیر این بوته ی تمشک استراحت کنم. اگر ترسیدی منو ببخش. »😅🌱 بعد ادامه داد: « آخه من شب ها عادت دارم جیرجیر کنم. معنیش اینه که الآن همه جا امنه و این دور و بر خبری نیست و راحت می تونیم استراحت کنیم! »☺️ خرگوش گفت: « چه خوب. حالا من یه دوست جدید پیدا کردم. » جیرجیرک کنار خرگوش نشست و با هم به ستاره ها نگاه کردند. جیرجیرک شروع به زمزمه ی یک آهنگ کرد که خرگوش خیلی از آن آهنگ خوشش آمد. ستاره های زیبا بتابید بتابید✨ به جنگل پر درخت بتابید بتابید🌳🌲🌵🌟 کنار ماه که هستید قشنگید قشنگید⭐️🌚⭐️ دوستی ما دو تا رو ببینید ببینید😊😊 همین طور که جیرجیرک شعر می خواند پلک های خرگوش کوچولو سنگین و سنگین تر شد و خوابش برد🐰😴 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🏐توپ را برگردان⚾️ 🎯هدف : ⚜مهارت ، سرعت ، حس همکاری 🎈لوازم : ⚜یک توپ برای هر گروه 🔖شرح بازی : 💭دانش آموزان در گروه های 10 تا 15 نفره بصورت دایره می نشینند. با فرمان مربی بچه ها با غلتاندن توپ با دست از جلوی خود در جهت عکس عقربه های ساعت آنرا به نفر بعدی می دهد. 💭همزمان با آن یکی از بچه ها به انتخاب مربی در قسمت بیرون دایره شروع به دویدن می کند تا مشخص شود که در زمانی که توپ یکبار دور دایره می چرخد او چند بار می تواند به دور دایره بدود. کسی که بیشترین دور را بزند برنده است. 🖇این بازی مختص پایه های اول تا سوم می باشد. 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
پرنده ی کوچولویی در جنگل_صدای اصلی_228934-mc.mp3
10.35M
🌃 🐦 پرنده کوچولویی در جنگل ❄️زمستان از راه رسیده بود اما پرنده کوچولو که بالش شکسته بود نمی توانست با دوستانش به جنوب برود. جنوب گرم بود اما پرنده نمی توانست برود ،پرنده کوچولو پیش درخت گردو رفت و از او خواست تا روی شاخه هایش زندگی کند اما درخت گردو اصلا قبول نکرد. درخت بید و بلوط هم قبول نکردند ناگهان پرنده کوچولو صدایی شنید... 👆بهتره ادامه قصه را بشنوید. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر ﴿ وَ بالْوالِدَینِ اِحساناََ به والدین 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸توو آیه‌هایِ قرآن 🌱گفته خدایِ رحمان 🌸باید به والدینت 🌱نیکی کنی و احسان 🌸🔸 🌸تو این فرشته‌ها را 🌱بدان عزیزتر از جان 🌸تندی نکن به اونها 🌱حتی‌یه‌لحظه‌ یک آن 🌸🍃 🌸خدایِ‌خوب چهار بار 🌱آورده تویِ قرآن 🌸باید به والدینت 🌱نیکی‌ کنی و احسان 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر :سلمان آتشی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍃نقاشی منظره 🌼آموزش در مطلب بعدی 🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
28.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃ویدیو آموزش نقاشی بالا 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍞 نان یک روز سرد زمستانی بود. حسن داشت با نانی که از نانوایی خرید بود به خانه بازمی گشت. ناگهان او متوجه سگ ضعیف،گرسنه و بدبختی شد که آنقدر لاغر بود که استخوان هایش بیرون زده بود. سگ داشت به نان درون زنبیل حسن نگاه می‌کرد و ناله می‌کرد. حسن با دیدن صحنه‌ی این سگ رقت انگیز کاملا تحت تاثیر قرار گرفت. به خودش گفت: "اگر من نان خودم را به این سگ بدبخت بدهم مادرم گرسنه خواهد ماند". سپس تصمیم گرفت که برای رضای خدا و رفع گرسنگی سگ کاری کند. زنبیل را پایین آورد و شروع به خرد کردن نان برای سگ کرد. مردی که داشت از نانوایی باز می‌گشت آنچه حسن گفته بود را شنید. او به حسن نزدیک شد و یک قرص از نان هایش را درون زنبیل حسن قرار داد و از حرکت زیبای حسن تشکر کرد. 🔹البته حسن اگر حدیث پیامبر را شنیده بود می‌توانست برای این حادثه توجیهی پیدا کند: 🌼"صدقه باعث نقصان مال نمی شود. " ما نقصت صدقه من مال 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کتابخانه‌ ی فامیلی_صدای اصلی_446192-mc.mp3
9.45M
🌼عنوان قصه: کتابخانه ی فامیلی 🌸«هدی» و «عزیزجون» مشغول صحبت کردن باهم‌دیگه‌ هستن. اونا درباره‌ی اینکه نباید زباله‌ها رو توی خیابون بریزن باهم حرف می‌زنن. عزیزجون می‌گن برای اینکه کاری فرهنگ‌سازی بشه، باید اول از خودمون شروع کنیم... 🌸این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد می‌ده که خداوند در قرآن کریم به ما سفارش کرده‌اند برای تاثیرگذاری درست هر کار صحیحی اول از خود، خانواده و اقواممون شروع کنیم. 🍃 در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه‌ی ۲۱۴ سوره‌ی مبارکه‌ی «الشعراء» اشاره می کنن. 🌼خداوند در این آیه‌ می‌فرماید: «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ.» ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺖ ﻋﻠﻨﻲ‌ﺍﺕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﻦ 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دست به دامن خدا که می‌شوم … چیزی آهسته درونم به صدا می‌آید که: نترس!از باختن تا ساختن دوباره فاصله‌ای نیست... Take refuge in God, and a voice will resonate in your heart "Don't be afraid!There is no long distance between loss and success." 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💈🔮 حساب و نقاشی 🔮💈 یک هشت و یک هفت یک هفت و یک هشت شد رشته‌ی کوه پایین آن، دشت یک صفر گنده بالای آنهاست خورشید زردی است پرنور و زیباست گل ، پنج تا پنج خانه ، دو با یک شکل درخت است پنج و دو تا یک پایین آنها رودی پر آب است نقاشی من درس حساب است ! 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼حضرت ایوب حضرت ایوب پیامبر بود و به همه کمک می‌کرد.او مرد ثروتمندی بود و گوسفندهای زیادی داشت و دانه‌های گندم زیادی در انبار خود داشت. مزرعه‌ها و باغ‌هایش پر از میوه و سبزی بود. حضرت ایوب با این که همه چیز داشت و پولدار بود اما بسیار مهربان بود و به فقیرها کمک می‌کرد و یتیم‌ها را خیلی دوست داشت. یک روز وقتی حضرت ایوب داشت خدا را عبادت می‌کرد،شیطان که اصلا حضرت ایوب را دوست نداشت آمد و گفت: -ای ایوب از این که این قدر خدا را عبادت کردی خسته نشدی؟ حضرت ایوب خندید و گفت: -تو جواب سوالت را می‌دونی پس چرا می‌پرسی! اما باز هم برات می‌گم، ای شیطان اگه سال‌های سال باشه من هنوز هم خدای بزرگ رو می‌پرستم و خدا را دوست دارم. شیطان خندید و گفت: -ایوب خودت خوب می‌دونی که چرا خدا را عبادت می‌کنی و این قدر دوستش داری، می‌خوایی بهت بگم چرا؟ حضرت ایوب گفت: -من خوشم نمی یاد با تو حرف بزنم و ازت بدم می‌یاد. شیطان گفت: -تو سال‌های سال خدا را عبادت کردی.اما همه ی این عبادت‌ها دروغه،من می‌دونم که اگه پول و این قدر نعمت نداشتی هیچ وقت خدا را عبادت نمی کردی. حضرت ایوب که واقعا خیلی خدا را دوست داشت.ناراحت و عصبانی شد و گفت: -اصلا این طور نیست.من ایوب پیامبر خدا هستم و هیچ وقت در هیچ شرایطی خدا را ترک نمی کنم. شیطان خندید و رفت. صبح توی بازار،مردی داشت با دوستش حرف می‌زد خنده ای بلند کرد و گفت: -عبادت‌های ایوب همه الکی و از روی دروغه. ... 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر ﴿ مُزدِ راستگویی‌ ﴾ 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 وقتی که‌ راستگو باشی 🌱 دوسِت دارن همیشه 🌸 درِ بهشتِ زیبا 🌱 به رویِ تو وا میشه 🌸🍃 🌸 توو سختیِ قیامت 🌱 خدا خودش قاضیه 🌸 راستگویِ شاد و خندان 🌱 خدا ازش راضیه 🌸🔸 🌸 راستگو با حرفِ راستش 🌱 بهشتو آفریده 🌸 با دستِ خود توو دنیا 🌱 گُلِ بهشتو چیده 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر : سلمان آتشی 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4