man-o-emam(1).pdf
1.44M
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان: امام زمان و من
(امام زمان به شما قول می دهم)
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ساکنان سامرا_صدای اصلی_422487-mc.mp3
11.05M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🍃خورشید پشت ابر
🌼 ساکنان سامرا
#قسمت_دوم
🌸در قسمت دوم نمایش خورشید پشت ابر، دربارهی دوران زندگی امامان آخر میشنویم و اینکه چه شرایطی سبب شد که امام زمان غایب شوند.
ملیکاکوچولوی قصهی ما داره نقاشی میکشه؛ یه نقاشی زیبا که از مامانش میخواد بزنه به یخچال. بعد هم نوبت مسواک زدنه. ملیکا دندونهاش رو خوب مسواک میزنه تا مامان جون بقیهی داستان امام زمان رو براش تعریف کنه... .
🌸🌸🌸🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
هدیه ایی برای مهدی کوچولو_صدای اصلی_61212-mc.mp3
12.44M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌃 قصه شب 🌃
🎁 هدیه ای برای مهدی کوچولو
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸شعر
﴿ صلوات بر پنج تن آل عبا ﴾
اصحابِ کِساء
علیهم السلام
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸اول بخــوان خـــدا را
🌱مــــــقصـــــودِ انـبـیـا را
🌸محبوبِ مصطفی را
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌸🍃
🌸صـــلـوات را خـــدا گفت
🌱جـــبـریـل بــارهـا گــفــــت
🌸در شأنِ مصطفی گفت
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌸🍃
🌸شــاهِ نجـــف عــلــی گــــفـت
🌱آن جان به کف علی گفت
🌸در پیشِ صـــف علی گفـت
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌸🍃
🌸زهـــرا که مـــادرِ ماست
🌱خــــیرُالــنساءِ دنــیـاست
🌸ازشیعیانِ خودخواست
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌸🍃
🌸بعد از علی؛حسن گفت
🌱برجمله مرد و زن گـفت
🌸درجمع و در عَلَن گـفت
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌸🍃
🌸آقــای ما حـسین است
🌱مــولا و نورِ عیـن است
🌸مــظلومِ عـالَــمَین است
صلِّ علیٰ محمد
صلوات برمحمد
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
شاعر و طراح : سلمان آتشی
اللهم صـــل عــلی مــحــــمد
و آل محمد وعجل فرجهم
#صلوات_بر_محمد_وآل_محمد
#اصحاب_کساء_علیهمالسلام
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
39.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام زمانی که دیده نمیشه 🤔
چطوری ما رو راهنمایی میکنه؟ 🤷🏻
پویانمایی حرف راست از بچه بشنو
🌼 این قسمت: نیمه شعبان 🌼
» » از شبکه پویا « «
🎬 تولیدشده در "آفند استودیو"
🌺به مناسبت نیمه شعبان🌺
#نیمه_شعبان #ظهور
#انیمیشن #امام_زمان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
1_1147463476.pdf
933.1K
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان: مروارید سفید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
پنجره ای به آفتاب_پنجره ای به آفتاب_422058-mc-mc.mp3
10.69M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🍃خورشید پشت ابر
🌼 پنجره ای به آفتاب
#قسمت_سوم(آخر)
🌸 در سومین قسمت از نمایش ویژهی نیمهی شعبان، دربارهی عصر غیبت و دلایل غایب بودن امام زمان (عج) صحبت میکنیم تا کودکان مفهوم زنده بودن، اما غیبت امام را متوجه شوند.
ملیکا و مامان جون درحال پختن شیرینی برای جشن نیمهی شعبان هستند. ملیکا میپرسه که چطوری امام زمان حاضرند، ولی ما نمیبینیم؟ دوران غیبت یعنی چی؟
مامان جون براش از ماجرای غیبت امام و یاران خاص امام زمان به نام «نواب اربعه» میگه... .
🌸🌸🌼🌸🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌤✨🌺✨🌼✨🌤✨🌺
🔸شعر
﴿ نیمه شعبان ﴾
🌸🌼🍃🌼🌸
✨آهای آهای بچه ها
🍃آی نوگلا غنچه ها
✨دوباره شد جشن و عید
🍃زمـــــانِ شـــــــادی رســـیــد
✨نیمهیِ شعبان شده
🍃شادی فـــراوان شده
✨نیمـهی مـاهِ شــعبان
🍃آمده صاحبْ زمان
✨تـــولــدِت تــو آقــا
🍃دنیا را کرده زیبا
✨پر شده جشن و سرور
🍃نـشاط و شـادی و شــور
✨دعا کنید بچه ها
🍃وقــتِ نـمـاز و دعــا
✨زود بشه وقتِ ظهور
🍃دنــیـا بشـه غــرقِ نـور
✨حضرتِ حُجّت بـیاد
🍃مهـر و مـحـبت بـیـاد
✨دعـــا کـــنیـد بـــچـه ها
🍃به لطف و فضلِ خدا
✨بـارونِ رحـمت بـیـاد
🍃عـدل و عـدالت بیـاد
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر : سلمان آتشی
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
#امام_مهدی_عج
#شعر
#نیمه_شعبان
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
#قصه_کودکانه
🌼تابلو کهنه
یکی بود یکی نبود...
روزی روزگاری خانه ای بود بسیار بزرگ با خدمه و پرستار و آشپز و...
پایین خانه رو به رودخانه ای که به دریاچه ای متصل می شده وسواحل آن پر از نیزار های زیبا و مکان زندگی پرندگان رنگارنگ با آواز های صبحگاهی بسیار دل انگیز بود زیبایی منظریه ای که از پنجره این خانه هنگام طلوع خورشید دیده می شد قابل وصف نبود و زیبایی آن را دو چندان می کرد،صاحب این خانه شخصی بسیار مشهور بود.
روزی همه افراد خانه مشغول انجام وظیفه بودند که یکی از کارکنان متوجه می شود که چهار نفر در ملک شخصی ارباب وارد شده اند،آنها مسافرانی بودند که راه خودشان را گم کرده بودند..
کارکنان این خانه همگی به طرف این مسافران رفتند و تذکر دادند که این یک ملک شخصی است و باید آنجا را ترک کنند..
مسافران گفتند: ما همگی بسیار تشنه و گرسنه هستیم و خیلی هم خسته اگر ممکن است به ما کمک کنید.
ارباب به دلیل در حال ورشکستگی بودن بسیار آشفته بود و مدام به دنبال رفع این مشکل به این طرف و آن طرف می رفت و هنوز نتیجه ای نگرفته بود.
یکی از کارکنان گفت: ما در وضعیتی نیستیم که به شما کمک کنیم لطفا اینجا را ترک کنید،در این حال ارباب خودش از راه رسید و پرسید چه شده است و اینها چه کسانی هستند..
وقتی فهمید آنها به کمک نیاز دارند دستور داد که آنها را به حمام راهنمایی کنند و به آنها غذای خوب و کافی بدهند و جایی را تدارک ببینندتا آنها کمی بخوابند وبعد خانه را ترک کنند، همه آنها به حمام رفتند با صابونهای خوشبو که تابحال ندیده بودند خودشان را شستندسپس به اتاق غذاخوری راهنمایی شدند و مانند مهمانان بسیار عزیز پذیرایی شدند و غذاهای لذیذی را میل کردند، اتاقی در اختیارشان قرار داده شد تا استراحت کنند...
#ادامه_دارد...
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
#قصه_کودکانه
🌼تابلو کهنه
#ادامه_قصه
پس از ساعاتی که مسافران تجدید قوا کردند تصمیم گرفتند آنجا را ترک کنند، اما قبل از اینکه آنجا را ترک کنند به همدیگر گفتند: بهتر است چیزی بعنوان یادبود به ارباب این خانه بدهیم و بعد خداحافظی کنیم..
یکی از آنها ساعتی قدیمی به ارباب داد دیگری سکه ای قدیمی به ارباب هدیه کرد، سومی جعبه ای نسبتا گران قیمت به او هدیه کرد و چهارمی که چیزی نداشت مجبور شد تابلوای فرسوده که بین بساط خود یافت به او هدیه دهد.
مسافران خانه را ترک کردند و ارباب دستور داد که آنها را تا ایستگاه قطار بدرقه کنند..
.ارباب که برای حل مشکل خود راهی را پیدا نکرده بود برای سرگرمی خود و برای اینکه خود را برای مدتی از مشکلات دور سازد به فکر این افتاد که هدیه هایی که شاید آخرین هدیه هایی بودند که قبل از ورشکستگی می گیرد را در جایی بهتر قرار دهد.
همه آنها را جابجا کرد وفقط تابلو مانده بود که آنرا هم به دیواری که روبروی پنجره اصلی خانه بود آویزان کرد.
در حالی که روی مبلی نشسته بود خوابش برد و در عالم خواب انگار صدایی را شنید که می گفت: وقتی از خانه خارج می شوی روی تابلو را خوب نگاه کن و هر جمله ای که روی آن نوشته شده را عمل بکن.
بعد از ساعتی باسر و صدای ورود افرادی که از بدرقه مسافران بازمی گشتند از خواب بیدار شد و سراسیمه به سراغ تابلو رفت.
روی آن تابلو نوشته بود: هرگز امروز پا به خیابان نگذار.
چند ساعت خودش را در خانه مشغول کرد، مدتی بعد یکی از افراد خانه که برای انجام کاری بیرون از خانه بود سراسیمه خود را به خانه رساند و گفت: ارباب گرفتنش، گرفتنش....
ارباب گفت : چه کسی راگرفتند؟؟!!.
خدمتکار گفت: کسی را که دیوانه بود و چاقویی را در دست داشت و داد می زد تو را (ارباب) می کشم.
ارباب به فکر فرو رفت و با خود گفت عجب تابلوای گیرم افتاده شاید این تابلو مرا از ورشکستگی نجات دهد.
روز بعد که می خواست از خانه خارج شود به تابلو نگاه کرد و دید نوشته شده به سومین نفری که ملاقات می کنی پیشنهاد معامله بده موفق می شوی.
از خانه خارج شد و در طول انجام کارهای خود به سومین نفری که سراغش آمد سلام کرد و بدون مقدمه گفت: شما اهل معامله هستید و من دوست دارم با شما معامله کنم.
او را برای صرف چایی دعوت کرد و در مورد معامله صحبت های کاری خودشان را شروع کردند و اتفاقا معامله خوبی را هم انجام دادند،.ارباب هر روز که می خواست از خانه خارج شود به تابلو نگاه می کرد و به هر آنچه در تابلو نوشته می شد عمل می کرد و هر روز تابلو ارباب را در کارهایش راهنمایی می کرد، ارباب دیگر بفکر حل مشکل ورشکستگی نبود بلکه به فکر ثروت بیشتر و بیشتر بود.
ارباب دقیقا متوجه شده بود که کمک به آن مسافران سبب این موفقیت شده است٬پس از آن ماجرا ارباب از ثروتی که بدست می آورد قسمتی از آن را به در راه ماندگان و آوارگان و مسافران خرج می کرد و روزگار خوشی داشت.
#پایان
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
آی آی آی یا!_صدای اصلی_78966-mc.mp3
11.75M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌃 قصه شب 🌃
🌸آی آی آی یا
🍃یک وروجک کوچک توی کیف پویا کوچولو زندگی می کرد به نام آی آی آی یا!
آی آی آی یا همیشه سعی میکرد به پوریا کمک کنه اما بیشتر مواقع خرابکاری میکرد. پوریا یکبار خواب مانده بود و تند و تند مشغول حاضر شدن بود که آی آی آی یا برای کمک کردن به اون
رفت.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4