با نام خدا کارها رو آغاز کن_صدای اصلی_459723-mc.mp3
4.05M
#یک_آیه_یک_پرسش
🌼با نام خدا کارها را آغاز کن
خانم نشیبای عزیز، همراه دو گل دختر نازنین، «زینب» و «ترنم»، از بین آیات الهی دربارهی عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» به ما
اطلاعات خوبی میدن.
کودکان با شنیدن این برنامه با مفهوم عبارت
«بسم الله الرحمن الرحیم» در قرآن کریم آشنا میشن. اونا یاد میگیرن هر کاری که با نام خدا شروع بشه، به سرانجام خوبی میرسه.
خانم نشیبا در این باره توضیحاتی میدن.
خداوند در قرآن میفرماید:
«بسم الله الرحمن الرحیم »
«به نام خداوند بخشنده ی مهربان.»
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
مورچه و کلوچه_صدای اصلی_495954-mc-mc.mp3
4.51M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🐜 مورچه و کلوچه
🌼یه پسر کوچولو و حرف گوش کن و باهوشی بود به اسم «نادر».
نادر هر چیزی رو که نمیدونست از مامان و باباش میپرسید.
یه روز که نادر گرسنه اش شده بود رفت پیش مامانش . . . .گفت...
🌸 کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که مورچه ها برای
ایجاد ارتباط با همدیگه از شاخکهاشون استفاده میکنن همچنین داستان مورچه و کلوچه کودکان رو با قدرت و دانایی خداوند آشنا میکنه.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر
﴿ پرستار ﴾
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸 وقتی که میشی بیمار
🌱 واسَت میاد پرستار
🌸 همون فرشتهای که
🌱 مهربون است و پرکار
🌸🍃
🌸 میاد کنارِ تختت
🌱 همونکه کم نظیره
🌸 تا که نگیری آرام
🌱 از پیشِ تو نمیره
🌸🍃
🌸 برایِ هر مریضی
🌱 فرشتهی نجاته
🌸 هدیهیِ او به بیمار
🌱 سلامت و نشاطِه
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر: سلمان آتشی
پیشاپیش میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار مبارکباد🌺
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روز_پرستار
#کاربرگ_پرستار
#میلاد_حضرت_زینب_س
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
به نام خدای مهربان
🌼بچه های با غیرت
حسن مشغول دیدن برنامه کودک بود
موش و گربه
یه لحظه بابا کانال رو عوض کرد
حسن تا اومد اعتراض کنه بابا دوباره زد کانال کودک
اما چرا
حسن دیگه حال و حوصله تماشای موشو گربه رو نداشت
پاشد و رفت یه گوشه ی و بغض کرد
بابا که حالشو دید
رفت کنارش و بقلش کرد و گفت ببخشید وسط برنامه ت زدم اخبار، حواسم نبود
حسن زد زیر گریه 😭 و چسبید به بابا
تا چند دقیقه فقط گریه می کرد
تا اینکه یکم آروم شد
و از باباش بپرسید
چرا اون باباهه دخترکوچولوش رو از زیر خاک درآورده بود و داشت گریه می کرد
بابای حسن با صدای غمگین جواب داد
اونجا فلسطین بود
و اسرائیلی ها که چندساله کشورشون رو اشغال کردند
بمب زدند به پناهگاهشون و زن و بچه ها شهید شدند
حسن پرسید
یعنی هیچکی نیست کمکشون کنه
بابا گفت، ما کممشون می کنیم اما خیلی ها تو دنیا براشون مهم نیست
حتی به خاطر همینکه ما کمکشون می کنیم با ماهم بدشدند
حسن پاشد وایساد و باغرور گفت
بابا بیا باهم بریم کمکشون و این اسرائیلی های زورگو رو پرت کنیم بیرون
بابا 😊لبخندی زد و گفت آفرین پسرم
اما الان برای تو زوده
باید بزرگ بشی و دعا کنی امام زمانمون بیاد تا باهم کل زورگوهای دنیا رو ادب کنیم
حسن پرسید مگه امام زمانمون کجاست، چرا نمیاد؟
بابا دستی به سر حسن کشید و جواب داد
امام زمانمون
توی همین دنیاست داره زندگی می کنه و هزار ساله منتظره تا ما آماده بشیم
و بیاد و باهم دنیا رو قشنگ کنیم
حسن با هیجان پرسید
پس چرا نمیاد
بابا دوباره لبخندی زد و گفت، چون هنوز وقتش نرسیده
و اگر بیاد تنها می مونه و مثل امام حسین علیه السلام که قبلا برات قصه ش رو گفتم
شهیدش می کنند
حسن گفت پس ما که هستیم و تنهاش نمی گذاریم
تازه به همه ی دوستام هم می گم تا بیان
بابا گفت آفرین
اما همه باید بخوان، چون وقتی آمد باید کلی کار کنیم تا دنیا عالی بشه
تو الان باید خوب درس بخونی و نمازهات رو سعی کنی بخونی
و کارهای خوب انجام بدی
تا وقتی امام زمان آمد بهت آفرین بگه
و الانم فرشته ها بهش میگن که چه قدر تو پسر گلی هستی
حالا پاشو تا باهم بریم مسجد
که امام زمان خوشحال بشه و دعا کنیم ظهورش زودتر برسه
و برای همه ی مسلمان ها هم دعا کنیم
و برای سربازهای گمنام امام زمان که الان دارند به ظالمین و اسرائیلی ها می جنگند
#قصه_ی_بچه_ی_باغیرت
🌼نویسنده:حسین مجاهد
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
علی کوچولو و بلبل_صدای اصلی_495950-mc.mp3
4.82M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🦜علی کوچولو و بلبل
🌼یه شب علی کوچولو قبل از اینکه بخوابه، یه کم نقاشی کشید و بعد خوابید اون یه خواب قشنگ و عجیب دید.
علی خواب دید که داره نقاشی میکشه که یه دفعه یه صدای خیلی قشنگ
شنید...
🌼کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که خداوند در بین پرندهها به بلبل صدای بسیار زیبایی داده که روی شاخه ی درختان بنشینه و آواز بخونه تا همه از شنیدن صدای اون لذت ببرن و از قدرت و توانایی پروردگارشون آگاه بشن.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر
﴿ حضرتِ زینب ﴾
سلام الله علیها
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸 پنجِ جمادی اول
🌱 شاده همه دلامون
🌸 روزِ تولدِ کیست؟
🌱 حضرتِ زینب خاتون
🌸 آن خواهری که بوده
🌱 بس با وفا مهربون
🌸 ذکرِ لبش همیشه:
🌱 فداتبشمحسینجون
🌸 هروقتحسین رو میدید
🌱 میشدخوشحالو خندون
🌸 بود عشقِشون توو دنیا
🌱 نماز و دین و ایمون
🌸 امام حسین میگفتن
🌱 ای خواهرِ مهربون
🌸 تویِ نمازِ شبهات
🌱 یادم بکن خواهرجون
🌸🌼🍃🌼🌸
🍃شاعر :سلمان آتشی
#پنجم_جمادیالاول_میلاد____حضرت_زینب_س
#روز_پرستار
#میلاد_حضرت_زینب_س
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼داستان فقط یک تکه کوچک
گُرگوش یک تکه گوشت پیدا کرد. آن را به دندان گرفت و بالای تپه، کنار درخت پیر برد. دور و برش را نگاه کرد و مشغول خوردن شد.
گربه ی جنگلی روی شاخه ها جا به جا شد. از همان بالای درخت گفت: می شود یک تکه گوشت هم من بدهی؟
گُرگوش اخم کرد.
گربه چند شاخه پایین آمد و آهسته گفت: فقط یک تکه کوچک.
گُرگوش گفت: نمی توانم از غذایم به تو بدهم چون مزه اش کم می شود.
شغال از رودخانه پایین تپه رد شد و خودش را به درخت رساند. او با خنده گفت: به به عجب بوی غذایی می آید.
گُرگوش دست هایش را دور غذا گذاشت.
شغال کنار او نشست و گفت: من خیلی مزاحم نمی شوم. فقط چند لقمه.
گُرگوش دندان هایش را نشان داد. شغال ترسید و عقب رفت. گُرگوش گفت: اگر مزه اش تمام شد، چه؟ من می خواهم همه مزه غذا برای خودم باشد.
شغال آب دهانش را قورت داد و به گوشت بزرگ نگاه کرد.
روباه بدو بدو به سمت گُرگوش دوید و هن هن کنان گفت: ببین چقدر لاغر و ضعیف شده ام. یک تکه گوشت می تواند من را نجات دهد.
گُرگوش از جایش بلند شد. به دور تا دورش نگاه کرد و بلند گفت: من همه این غذا را تنهایی می خورم چون نمی خواهم مزه اش خراب شود. فهمیدید؟
گربه از بالای درخت داد زد: شیر. شیر دارد به این طرف می آید.
گُرگوش چند تکه بزرگ گوشت پشت سر هم خورد. با خودش گفت: چرا همه لقمه ها یک مزه می دهد؟
گربه گفت: شیر دارد نزدیک می شود.
شغال گفت: نزدیک تر.
روباه گفت: خیلی نزدیک
گُرگوش گوشت را برداشت و به سمت رودخانه فرار کرد. چند قدم که رفت، پشت سرش را نگاه کرد. پایش به سنگی گیر کرد. گوشت از دهانش افتاد. قل خورد و قل خورد. آن قدر چرخید تا افتاد داخل رودخانه.
🌼نویسنده: حسین مجاهد
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#داستانی کوتاه از زندگی حضرت زینب(س)
فاطمه(س) بعد از پدر گرامی اش چند ماهی بیشتر در این دنیا نماند بنابراین زینب از محبتهای مادری هم زیاد بهره ای نبرد.بعد از مادر،پدرش علی(ع) و برادرانش حسن(ع) و حسین(ع) تربیت او را به عهده گرفتند.
زینب(س) به برادرانش علاقه زیادی داشت و موقعی که می خواست ازدواج کند،با خواستگارش، عبدالله بن جعفر شرط کرد که او را از برادرش،امام حسین جدا نکند. بانوی بزرگ اسلام زینب كبری(س)حدود سی و پنج سال داشت كه پدرش علی(ع) به شهادت رسید. شهادت امیرالمؤمنین و جدایی زینب از پدر بسیار سخت بود.
او بعد از وفات پدر بزرگش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود.پس از آن،در سال های بعد،شهادت مظلومانه برادران عزیزش را به چشم خود دید و اشك غم از دیدگانش جاری شد و روحش آزرده شد اما این مصیبتها،دردها،رنجها و غمهای عظیم اراده او را ضعیف نکرد.او با صبرش،موجب افتخار و سرافرازی خاندان نبوت و ولایت شد.در روز عاشورا به خاطر فداكاریها و پرستاری های زیبایش از امام سجاد(ع) که در آن زمان بیمار بودند،و مجروحین دشت کربلا،نامش در تاریخ جاودان گشت و روز ولادت او را به نام روز پرستار نامگذاری کردند.
#میلاد_حضرت_زینب_مبارک_باد
🌸🍃🍂🌼🌸🍃🍂🌼
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🍃آدرس کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
پرستار مهربان_صدای اصلی_105787-mc.mp3
4.18M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼پرستار مهربان
🌸مادر مینا کوچولو مریض شده بود.
مینا کوچولو خیلی مریض می شد و همیشه مادرش از او مراقبت و پرستاری میکرد تا اینکه مادر و پدرش سرما خوردند.
🍃 این برنامه در روز پرستار و میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها تهیه شده است.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر
« احترامبهمامانوبابا »
بالوالدَینِ اِحسانا
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸گفته خدای خوبم
🌱از رویِ مهربانی
🌸که احترام بذاریم
🌱به بابا و مامانی
🌸🍃
🌸خدا میگه که باشیم
🌱با اونها با محبت
🌸همیشه گوش بدیم ما
🌱به حرفاشون به دقت
🌼🍃
🌸مامان باباها هستن
🌱بالاترینِ نعمت
🌸خدا میخواد که باشیم
🌱عاشقشون به شدت
🌸🌱
🌸همیشه خیلی آروم
🌱حرف بزنیم باهاشون
🌸دستاشونو ببوسیم
🌱بوسه زنیم به پاشون
🌼🍃
🌸بابا مامانِ ماها
🌱که چلچراغِ خونهان
🌸نشونههای لطفِ
🌱خدایِ مهربونن
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر:سلمان آتشی
#ترجمه_آیات_قرآنی_به_شعر
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4