eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🌸🌼🍃🍂🌸🌼 🌸🌼🍃🍂🌸🌼 آدرس کانال قصه های کودکانه جهت معرفی به دوستان👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐝قصه بسیار زیبای امشب رو حتما گوش بدید🐝 : 💠 جوخه عسل(قسمت اول) : از قصه های مهدوی و تربیتی 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 قصه در مطلب بعدی👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
جوخه عسل قسمت ۱_.mp3
14.52M
#قصه_شب #قصه_صوتی 💠 جوخه عسل (قسمت اول) #توضیحات: از قصه های مهدوی 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃🍂🌼🌸🍃🍂 #فرزندان_ما_شهید_سلیمانی_هستند #در_تربیت_فرزندانی_مهدوی #تلاش_کنیم👇👇 🌼آدرس کانال قصه های کودکانه جهت عضویت و ارسال برای دوستان http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
📸تصاویر سردار «اسماعیل قاآنی»، فرمانده نیروی قدس در دستان شرکت‌کنندگان در مراسم تشییع شهدا با عنوان @Ghesehaye_koodakaneh
عنوان قصه 🐪 توی یک طویله تو روستا شترهای زیادی زندگی میکردند . یکی از شترها با بچه کوچکش تو طویله میماندند و به صحرا برای چرا نمیرفتند . چون بچه ش کوچک بود نمی توانست هم پای گله حرکت کند. شتر کوچولو دوست داشت همراه بقیه شترها بیرون بره و دنیا را ببینه. به مادرش میگفت کی نوبت ما میشه که همراه آنها بیرون برویم و دنیا را ببینیم ؛ من میخوام سریع برم بیرون . مادرش میگفت تو کوچک هستی هر موقع بزرگ شدی میتونی همراهشان بری. بیرون برای تو خطرناک و ممکنه آسیب ببینی. اما شتر کوچلو میگفت من باید بیرون برم و دنیا را ببینیم اگر شما همراهم نیایید تنهایی به صحرا میروم. یک روز که صاحب طویله و شتر مادر حواسش نبود، از در طویله خارج َشد و تنهایی به صحرا رفت. شتر کوچلو هر چی تو صحرا دنبال دوستانش و گله گشت پیدایشان نکرد. خیلی ناراحت و خسته شده بود نمی دانست به کجا برود . چشمش به چند تا درخت افتاد، با خودش فکر کرد همین جا بمانیم و کمی استراحت کنم. غروب شده بود، هوا هم یواش یواش داشت سرد میشد. صاحب شترها آمد دید بچه شتر نیست . به سگش گفت بیا بریم دنبال شتر کوچولو که گم شده. گرگ ها صدای بچه شتر را شنیده بودند و با سرعت می آمدند تا او را بخورند. گرگ ها آمدند تا نزدیک بچه شتر . بچه شتر وقتی آنها را دید خیلی ترسید و با صدای بلند کمک می خواست و فرار میکرد. صاحب مزرعه و سگ مهربان صدایش را شنیدند و به طرف شتر کوچلو دویدند . بچه شتر وقتی آنها را دید خیلی خوشحال شد و به طرفشان حرکت کرد. آنها گرگ ها را زدند و گرگ ها پا به فرار گذاشتن. بچه شتر با چوپان و سگ به سمت طویله حرکت کردند . وقتی مامانش اون رو دید خیلی خوشحال شد . شتر کوچلو رفت پیش مامانش و گفت. ببخشید بدون اجازه رفتم. من قول میدم هیچ گاه بدون اجازه شما جایی نرم. چون من کوچولو هستم همیشه باید همراه مامانم باشم و ممکنه کسی اذیتم کنه . بچه شتر خیلی خسته شده بود و وقتی مامانش رو دید، سریع بغل مامانش خوابش برد . چون میدونست مامانش مواظبش هست و اجازه نمیده کسی اون رو اذیت کنه . بچه های عزیز ما متوجه شدیم که هیچ گاه نباید بدون اجازه پدر و مادرها بیرون بروند چون خطرناک. 🌼🌸🌼🌼🌼🌸🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
#داستان_مرد_شجاع #توضیحات:pdf قصه در مطلب بعدی👇 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🌼🌸🌹🌼🌸 #فرزندان_ما_شهید_سلیمانی_هستند #در_تربیت_فرزندانی_مهدوی #تلاش_کنیم👇👇 🌼آدرس کانال قصه های کودکانه جهت عضویت و ارسال برای دوستان http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
New Document.pdf
2.33M
:pdf و تصویری 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🌼🌸🌹🌼🌸 👇👇 🌼آدرس کانال قصه های کودکانه جهت عضویت و ارسال برای دوستان 👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
12.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چطور با کودکان در مورد حاج قاسم صحبت کنیم؟ کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
🐝قصه بسیار زیبای امشب رو حتما گوش بدید🐝 : 💠 جوخه عسل(قسمت دوم) : از قصه های مهدوی و تربیتی 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 قصه در مطلب بعدی👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
جوخه عسل قسمت دوم_.mp3
11.37M
💠 جوخه عسل (قسمت دوم) : از قصه های مهدوی 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃🍂🌼🌸🍃🍂 👇👇 👇 🌼آدرس کانال قصه های کودکانه جهت عضویت و ارسال برای دوستان http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
تو یک جنگل زیبا ، یک خرس خیلی باهوش زندگی می کرد . آقا خرسه هر روز یک کار جدید برای حیوانات انجام می داد تا سرگرم شوند . خرسه برای حیوانات تاب درست کرده بود . سرسره درست کرده بود و هر کدوم از حیوانات به نوبت می اومدن و سوار می شدن . یک روز آقا خرسه به حیوانات گفت من میخوام پرواز کنم . و به شما هم پرواز کردن یاد بدم ، حیوانات خندیدن و گفتن مگه امکان داره ، ما پرنده نیستیم که پرواز کنیم ، پر نداریم. خرسه گفت ؛ آها پس باید بریم پر جمع کنیم تا بتونیم پرواز کنیم، به کلاغه گفت تو باید کمی از پرهات رو به من بدی و به بقیه پرنده ها هم گفت هر کدوم کمی از پرهاتون رو در بیارین و به من بدین تا بال درست کنم و پرواز کنم. از همه پرنده ها تو جنگل پر جمع کرد تا خیلی پر جمع شد و همه پرها رو با چوب کنار هم بست ؛ تا دو بال بزرگ درست شد. کلاغه اومد پیش آقا خرسه و گفت این کار خطرناکه و شما نمی تونی پرواز کنی ، وزن شما زیاده و می افتی و ممکنه تو آسمون پرها پاره بشن و دست و پاهات بشکنه. اما خرسه گوش نکرد و همه حیوانات رو جمع کرد و گفت من میخوام نفر اول پرواز کنم و شما نگاه کنید بعد از من نوبت شماست . همه حیوانات جنگل جمع شدن و برای خرسه هورا می کشیدند و سوت میزدن . خرسه رفت بالای کوه بلند و پرید و پرواز کرد ، همین طوری اومد پایین ، وقتی پرید خیلی ترسید و داشت فریاد میزد وای وای وای اینجا خیلی ترسناکه و حیوانات از پایین نمی دونستن خرسه چی میگه و داد میزدن آفرین خرس پرنده، تو خرس پرنده هستی تو تونستی پرواز کنی . آروم آروم که می رفت پرها در می اومدن و تو آسمون تلو تلو میخورد، تا یکدفعه بال هاش پاره شدن و افتاد پایین تو آب های رودخونه . خرسه تو آب ها کاملا خیس شده بود و پاهایش هم خونی شده بود . کلاغه اومد پیش آقا خرسه و گفت خوبی من گفتم نباید بپری خطرناکه خرسه گفت تو درست گفتی من اشتباه کردم ، من دیگه هیچ وقت پرواز نمیکنم ، خدا به هر کس یک توانایی داده ، به من هیکل بزرگ داده به پرنده هیکل کوچک ولی بال داده که بتونه پرواز کنه . توانایی هر کس با بقیه فرق داره و نباید خودت رو شبیه دیگران کنی چون خدا به اون یک توانایی داده و به ما هم توانایی دیگر و هر کس از توانایی و استعداد خودش باید استفاده کنه . 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🌼آدرس کانال قصه های کودکانه جهت عضویت و ارسال برای دوستان http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4