eitaa logo
قصه های کودکانه
34.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
:حکیم سند باد زرگر و کنیز :لیلا رونقی 🌼قصه در مطلب بعدی امشب👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
kaniz & zargar.mp3
10.52M
:حکیم سند باد زرگر و کنیز :لیلا رونقی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌹 خداوند رنگین کمان🌹 به نام خداوند رنگین کمان خداوند بخشنده ی مهربان خداوند سنجاقک رنگ رنگ خداوند پروانه های قشنگ خدایی که آب و هوا آفرید درخت و گل و سبزه را آفرید خدایی که از بوی گل، بهتر است صمیمی تر از خنده ی مادر است خدایا، به ما مهربانی بده دلی ساده و آسمانی بده دلی صاف و بی کینه، مانند آب دلی روشن و گرم، چون آفتاب
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد 🌺🌺 بچه های خوب اسم قصه امشبمون : کبوترحرم یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود 😍 یک شهری بود به اسم شهر آزار از اسمش معلوم بود😁😉 همه هم دیگه رو آزار میدادن به خاطر همین همه از اون شهر رفته بودن جز پرسفید 🕊 اون یک پرنده سفید بود 🕊 یک روز رفت آب بخوره ولی دید یک سنگ داره به طرفش پرتاب میشه ☄ فرارکرد و رفت 😔😔 اونم از این شهر رفت، بعد از مدت ها بالاخره یک درخت🌳 پیدا کرد که بالای آن لانه کند. شب شد🌃 رفت دنبال غذا، فقط یکم غذابرای سیر شدن خودش پیدا کرد. خیلی میترسید ولی هر جور بود اون شب رو سپری کرد. صبح شد و دید یک اتوبوس داره رد میشه 🚌 و مسافران شعر میخونن : قربون کبوترای حرمت امام رضا😉 پرسفید گفت تاکنون ندیدم قربون کبوتر ها برن و با اونا مهربون باشن، 😘😘😘👍 پرسفید دید که اونا پرچم های رنگارنگ هم دستشونه 👍 شک کرد که شاید آدمای شهر آزار باشن که اومدن کلک بزن .شک کردکه با اتوبوس بره یانه 🤔🤔🤔🤔🤔🤔 ولی بالاخره گفت من این اتوبوس رو دنبال می کنم هرجا اتوبوس می پیچید اونم همون کار رو انجام میداد اتوبوس را دنبال کرد و بعد از 1 روز کامل به مقصد آن آدم های مهربان رسید ☺️ خوابش هم می آمد . خیلی خسته بود و دنبال غذا بود 😍 ولی وقتی اون صحنه تعجب آور و شگفت انگیز رو دید خستگی و گرسنگی رو فراموش کرد. پرسفید دید همه دستشان بروی سینه است و جمله ای را زمزمه می کنند «اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا » اونجا کلی پرنده داشت 🦅🦆🦇🕊و یک حرم و بارگاه قشنگ 🕌🕌🕌🕌🕌 کبوتر ها هم زمزمه می کردند 😳 پر سفید هم زمزمه کرد ،اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا😭😭😭😭😭😔 همه با چشمان گریان 😭 راز و نیاز میکردند. او رفت و شروع کرد به دانه خوردن 🕊 خیلی خوشحال بود که از شهر آزار خلاص شده و به یک شهری رفته که ازش مهربانی و خوبی می‌باره 👍👍👍👍😉😊☺️ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 قصه ما به سر رسید کرونا به آخرش رسید😘 بچه ها اون شهر : مشهد بود و حرم امام رضا علیه السلام اونجا بود 🕌 امیدوارم خواب های خوب ببینید😍 نوشته : پرهیزکار 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
:حکیم سند باد شاهزاده و دیو :لیلا رونقی 🌼قصه در مطلب بعدی امشب👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
shahzade o div.mp3
6.46M
:حکیم سند باد شاهزاده و دیو :لیلا رونقی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام می کنم به همه شما عزیزان بچه ها اسم قصه امشب😍 راز دعای مادر یک روز بعد از نماز مادر به سجده رفت و با خدا راز و نیاز می کرد. 👍👍👍👍 من میخواستم بدانم مادر با خدا چه می گوید از خدا چه می‌خواهد. میخواستم بپرسم ولی نشد🌼🌼🌼🌼🌼🌼 من به مادر گفتم مامان میشه بگید بعد نماز توی سجده ات ...... 😁 مامان گفت دخترم سارا جان چیزی میخواستی بگویی ؟نشنیدم 💜💜💜💜💚 سارا من من کنان گفت هیچی مامان 😊 فردا باز هم مادر بعد نماز به سجده رفت 👩‍👧 ولی باز نتوانستم بفهمم چه میگوید 😔 فردا تولد مادر سارا بود 🤩🤩 مادر و سارا برای نماز صبح بیدار شدند و رفتند وضو گرفتن که نماز بخوانند🙂 نیت کردند و نماز صبح را با پوشش کامل آغاز کردند.😘😘😘 مادر خیلی خوابش می آمد و پس از جده با سارا رفت تا بخوابد 😉 مادر نمی‌دانست تولدش است فردا ظهر بعد نماز دوباره به سجده رفت این دفعه منم به سجده رفتم تا بفهمم چه میگوید👍 مادر اول برای همه دعا کرد و برای یک بار به حج رفتن دعاکرد❤️❤️ وقتی بابا از سرکار اومد سارا قضیه را بهش گفت ☺️ بابا گفت به جای کادو برای تولدش میرویم به سفر حج : مکه 😘 بعد از شام بابا به مامان گفت 👍 امروز تولدت است 😘 مبارکه ، اما به جای کادو میرویم به سفر : مکه 😉 مامان خیلی خوشحال شد و گفت ممنون این بهترین کادویی بود که تا حالا گرفتم💙 قصه ما به سر رسید ❤️ نوشته پرهیزکار 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
:حکیم سند باد روز هشتم :لیلا رونقی 🌼قصه در مطلب بعدی امشب👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
hekayat rooz 8.mp3
3.87M
:حکیم سند باد روز هشتم :لیلا رونقی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
:حکیم سند باد شیر زخمی🦁 :لیلا رونقی 🌼قصه در مطلب بعدی امشب👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
shir zahralod.mp3
5.02M
:حکیم سند باد هم شیر زخمی :لیلا رونقی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا