#خندوانه(: گروه سرود تیم ملــــی فوتبال تقدیم می‌کند...😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🦋⃟@Gilan_tanhamasir

پدر جهانبخش: بازی علیرضا در تیم‌ملی باعث افتخار ماست/ امیدوارم ملی‌پوشان پرچم کشورمان را به اهتزاز در آورند ➕رحیم جهانبخش، پدر #علیرضاجهانبخش معتقد است هر خانواده ایرانی که فرزندش در تیم_ملی کشورش باشد موجب سربلندی و افتخار است و ما نیز به همین خاطر خدا را از صمیم قلب خدا را شاکریم. ➕وی در خصوص حضور در قطر و تماشای مسابقات می‌گوید: من و مادر علیرضا مثل تمام ایرانیان #فوتبال دوست که به عشق کشورشان دوست دارند برای تماشای #مسابقات_جام_جهانی به قطر بروند، در #قطر حضور خواهیم داشت و جای هموطنان دیگر که امکان حضور و تماشای مسابقات از نزدیک را ندارند خالی می‌کنیم و حامی تیم ملی هستیم. ➕او و همسرش از اینکه فرزندشان در #تیم_ملی است و قرار است بازی تیم ملی را از نزدیک تماشا کنند ابراز خوشحالی می‌کنند؛ پدر علیرضا می‌گویند: هر خانواده ایرانی که فرزندش در تیم ملی کشورش باشد موجب سربلندی و افتخار است و ما نیز به همین خاطر خدا را از صمیم قلب خدا را شاکریم. | فارس گیلان ☔️@Gilan_tanhamasir

سلام و ادب رفقا وقتتون بخیر شما با نظر این بنده خدا چقدر موافقین؟ اصلن میدونین ایشون کی هستن؟ @mohajer145 👈 اینجا بفرمائید @Gilan_tanhamasir

هوووررراااا دو گل زدیم✌️😍 دعای مادر طارمی مستجاب شد!🌹 این دو گل هدیه به شهدای شاهچراغ بود!👌 شاید اگه پیروز می‌شدیم عده‌ای به بهانه‌ی شادی اغتشاش می‌کردن؛ یا اگه هیچ گل نمی‌زدیم به بهانه باخت میریختن تو خیابون و... بازی امیدوار کننده‌ای بود✌️😊

#استادعشق #قسمت_هفدهم #کتاب‌خوانی 💥دوران کودکی 🌷حالا بهتر است، درباره دوران كودكی پدرم برايتان بگويم، و كشف چگونگی داستان كودكی ايشان. شبی بعد از صرف شام، پدر روی صندلی بزرگ خود نشسته بودند. 🌷عينك شان را برداشته بودند و مجله ای را، كه در دست داشتند، تا نزديك چشمان خود جلو آورده بودند، و مقاله ای را كه درباره ی ايران می خواندند. من هم بعد از كمك، برای جمع كردن سفره و بردن بشقاب ها به آشپزخانه، نزد پدر برگشتيم، و روی صندلی، كه كنار‌ صندلی پدر قرار داشت، پشت ميز نشستم، و چراغ مطالعه را، روشن كردم‌. 🌷پدر به محض اين كه نور چراغ را مشاهده كردند، مجله شان را كنار گذاشتند، و عينك شان را، دوباره به چشم زدند. با نكته سنجی و عشقی كه نسبت به ما داشتند، خيلی زود متوجه.. ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir

#استادعشق #قسمت_هجدهم #کتاب‌خوانی 🌷خراشی شدند، كه روی دست من افتاده بود. دست مرا به آرامی گرفتند، و زير نور بردند، تا بهتر ببينند. خراش دستم را به دقت نگاه كردند، و بعد از من پرسيدند : چه شده است؟ 🌷گفتم: هيچی بابا جون داشتيم با بچه های مشهدی اسماعيل، توی حياط بازی می كرديم، كه ناگهان خسرو مرا هل داد، و توی بوته ی بزرگ گل های محمدی، و تيغ های شاخه اش دستم را، خراش داد. حالا هم فكر می كنم، تيغی توی دستم فرو رفته، و دستم می سوزد. 🌷پدر، هيچ چيز را دور نمی ريختند، حتی اگر سنجاق ته گردی پيدا می كردند، برای اين كه زير دست و پا نرود، و گم هم نشود، آن را بر می داشتند، و به پشت يقه كتشان فرو می كردند. اگر تعداد سنجاق ها زياد می شد، آن ها را به جاسنجاقی، كه خودشان درست كرده بودند، و روی ميز تحرير قرار داشت، منتقل می كردند. 🌷در همان حال كه دست مرا گرفته بودند، با دست ديگر سنجاقی از يقه ی كتشان ايجاد كردند، و پوست را كنار زدند، و تيغ را پيدا كردند، و نوك آن را كمی بالا كشيدند. بعد از جيب سمت چپ كتشان، موچين كوچكی بيرون آوردند، و نوك تيغ را با آن گرفتند، و بيرون كشيدند. بعد دو طرف زخم را، فشار دادند. ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir

🔹کارلوس کی‌رش: از ابتدا روی بازی با ولز و آمریکا حساب باز کرده بودیم. این بازی یک شکست نبود، یک جلسه تمرینی خوب بود. باید برای بازی بعدی پیشرفت کنیم و آماده شویم. 🔹ما طرفدارانی نمی‌خواهیم که تنها زمانی حمایت می‌کنند که تیم ببرد. ما طرفدارانی می‌خواهیم که همیشه حامی باشند. اگر آن‌ها می‌خواهند در زمان پیروزی از ما حمایت کنند پس در خانه بمانند و اینجا نیایند. @Gilan_tanhamasir

پاسخ یکی از مخاطبین محترم

سلام وعـــــرض ادب دوستان گرانقدر🌺 دوشنبه پاییزیتون تماااشایے و بدور از ناراحتی و روزتون سراسر بـــــه ؏شق وآرامش💞 بیایید هر روز یه نگاهی به گذشته کنیم و خدا را شکر کنیم ! به آینده بنگریم و به خدا اعتماد کنیم ! باور کنیم او درهایی را می بندد که هیچکس قادر به گشودنش نیست، و درهایی را می گشاید که هیچکس قادر به بستنش نیست...☺️ به خودش توکل کنیم به خدایی که مسبب الأسباب هست، و همه جا نفس به نفس کنارمونه😊 #تنها‌مسیر‌استان‌گیلان💞 🌹 @Gilan_tanhamasir

اینم نظر مخاطب محترم دیگه‌مون