فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند میرزاییم
امی عشقه ولایت
هشتم دی؛سالروز بصیرت و قیام مردم گیلان
بر علیه فتنه ۸۸
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠#قسمت_هفتاد_و_نه #فصل_پانزدهم می دانستم این بار خودش هم خیلی خوشحال نیست. اما می گف
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠#قسمت_هشتاد
#فصل_پانزدهم
خوشحال شدم. این طوری کسی از همسایه ها هم مرا با آن وضعیت نمی دید.
پارو کردن برف به آن سنگینی برایم سخت بود. کمی که گذشت، دیدم کار سنگینی است، اما هر طور بود باید برف را پارو می کردم. پارو را از این سر پشت بام هل می دادم تا می رسیدم به لبه بام، از آنجا برف ها را می ریختم توی کوچه.
کمی که گذشت، شکمم درد گرفت. با خودم گفتم نیمی از بام را پارو کرده ام، باید تمامش کنم. برف اگر روی بام می ماند، سقف چکّه می کرد و عذابش برای خودم بود. هر بار پارو را به جلو هل می دادم، قسمتی از بام تمیز می شد. گاهی می ایستادم، دست هایم را که یخ کرده بود، جلوی دهانم می گرفتم تا گرم شود. بخار دهانم لوله لوله بالا می رفت. هر چند تنم گرم و داغ شده بود، اما صورت و نوک دماغم از سرما گزگز می کرد.
دیگر داشت پشت بام تمیز می شد که یک دفعه کمرم تیر کشید، داغ شد و احساس کردم چیزی مثل بند، توی دلم پاره شد. دیگر نفهمیدم چطور پارو را روی برف ها انداختم و از نردبان پایین آمدم. خیلی ترسیده بودم. حس می کردم بند ناف بچه پاره شده و الان است که اتفاقی برایم بیفتد.
بچه ها هنوز خواب بودند. کمرم به شدت درد می کرد. زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس! خودت کمک کن.» رفتم توی رختخواب و با همان لباس ها خوابیدم و لحاف را تا زیر گلویم بالا کشیدم.
در آن لحظات نمی دانستم چه کار کنم. بلند شوم و بروم بیمارستان یا بروم سراغ همسایه ها. صبح به آن زودی زنگ کدام خانه را می زدم. درد کمر بیشتر شد و تمام شکمم را گرفت. ای کاش خدیجه ام بزرگ بود. ای کاش معصومه می توانست کمکم کند. بی حسی از پاهایم شروع شد؛ انگشت های شست، ساق پا، پاها، دست ها و تمام. دیگر چیزی نفهمیدم. لحظه آخر زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس...» و یادم نیست که توانستم جمله ام را تمام کنم، یا نه.
صمد ایستاده بود روبه رویم، با سر و روی خاکی و موهای ژولیده. سلام داد. نتوانستم جوابش را بدهم. نه اینکه نخواهم، نایِ حرف زدن نداشتم.
گفت: «بچه به دنیا آمده؟!»
باز هم هر کاری کردم، نتوانستم جواب بدهم.
نشست کنارم و گفت: «باز دیر رسیدم؟! چیزی شده؟! چرا جواب نمی دهی؟! مریضی، حالت خوش نیست؟!»
می دیدمش؛ اما نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم. زل زد توی صورتم و چند بار آرام به صورتم زد. بعد فریاد زد: «یا حضرت زهرا! قدم، قدم! منم صمد!»
یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی؟!»
ادامه دارد...🖋
📚 #رمان_خوب
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی 💖 « #قسمت_هفتم» 🌴💫🌴💫🌴 🌷❤️شهد
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖 « #قسمت_هشتم »
🌴💫🌴💫🌴
✍خطاب به مردم عزیز کرمان...
📌 نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند.
⭕️من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛
🔆فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و… روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ←«ثارالله»→، بنیانگذاری کردند.
💟🔰💠
این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب مِلَتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود💖
➖عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام... من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من
اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
💔😭🌹
🔹دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند..!!
این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم✅
💠 میدانید در زندگی به «انسانیت و عاطفهها و فطرتها» بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم
خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.❗️
🗒وصیت میکنم "اسلام" را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید.
🌸دفاع از اسلام نیازمند ←هوشمندی و توجه خاص→ است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید
💯♻️💠
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
✅ جلسه ۱۱ حال خوب رو تقدیم حضورتون میکنیم ان شالله استفاده بفرمایید
3767368355.mp3
6.83M
💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب #حال_خوب 11
جلسه یازدهم: اوج امنیت و احساس عمیق حال خوب 💞
🌹 استاد پناهیان
🌷 @IslamLifestyles
استاد پناهیان:
✅ اوج تربیت دین....
🔷 اینکه خانمها #سیاسی بشوند یک ارزش فوقالعاده است.
سیاسیون اگر ببینند خانمها هوشیاری سیاسی دارند واقعاً دیگر اشتباهشان یا احیاناً حتی خیانتشان نعوذبالله بسیار کاسته خواهد شد و از بین خواهد رفت.
☢ اگر یک جامعهای از نظر سیاسی عقب باشد یعنی خانمهایش عقب هستند، چون خانمها میتوانند به سهولت مردها را هشیار بکنند در عرصۀ سیاسی. و خانمها یک آزادمنشی و آزادگیِ روحی خدا بهشان داده در عرصۀ سیاست، تشخیص درست بدهند میتوانند فریاد بزنند!
✅ شما میدانید دو خانم برجسته در دین ما هستند حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س)، تحلیلهای سیاسیای که این دو بانوی بزرگوار میدهند بینظیر است. این دو خانم مگر الگوی حجاب هستند؟!
💢 حجاب را شما از کنیز حضرت زهرا هم میتوانی یاد بگیری، از خیلی از خانمهای مسلمان دیگر میتوانی یاد بگیری. مردها باید بیایند تحلیل سیاسی را از حضرت زهرا(س) یاد بگیرند.
✅ یکی از پیشنهادهای من به طور مشخص این است، میخواهی مهدوی بشوید؟ کلاس تحلیل سیاسی بگذارید. در مورد قدرتهای جهان صحبت بکنید. الآن وضع منطقه به چه سمتی دارد میرود؟
❇️ زن باید تحلیلگر باشد از نظر سیاسی، و این یعنی منتظر امام زمان بودن.
اگر سیاسی نباشید امام زمان (عج) نمیآید! مردم کوفه سیاسی نبودند که امیرالمؤمنین غریب شد! مردم کوفه سیاسی نبودند که اباعبدالله الحسین سر بریده شد!
🔷 اگر خانمها وارد تحلیل سیاسی بشوند و خودشان را تقویت بکنند در تحلیل مسائل سیاسی، از آقایان بهتر می توانند عمل کنند.
👈 چون اکثر شما که نمیخواهید بروید پُست بگیرید یا پست بهتان بدهند یا پست ازتان بگیرند، می توانید آزاد نقد کنید....
🌸🍃🌸🍃🌸
اوج #تربیت دین این است که زن را سیاسی بار بیاورد و الّا زن بسیاری از فضائل اخلاقی را داشته باشد، طبیعی است.
✅@IslamlifeStyles