#استادعشق
#قسمت_صدوهفتاد_ویکم
#کتابخوانی
🔸«گفتم: تا بيش از اين دير نشده، بايد اجازه بدهيد جايی درست كنيم، تا خودمان دكتر و مهندس و متخصص، تربيت كنيم. تا نيازمند خارجی ها نباشيم، و بيش از اين از اروپاييان، عقب نيفتيم.
🔹«حكمت كه به نظر می رسيد، از پيشنهاد من خوشش آمده است، گفت: برويد و پيشنهاد خود را، روی كاغذ بياوريد، و برای من بفرستيد
«من كه از مدت ها قبل در اين فكر بودم، و در طی آن چند سال، قوانين دانشگاه های فرانسه و بلژيك را، جمع آوری كرده بودم، خيلی ذوق كردم، و سه ماه به طور شبانه روزی كار كردم، تا با استفاده از آن قوانين، طرحی برای تاسيس دانشكده تهران بنويسم، و طرح را برای حكمت بردم
🔸«حكمت در حضور من، مقدمه ی طرح را مطالعه كرد، و به عنوان مثال با كمال سليقه، واژه دانشگاه را برای اونيورسيته 7 و واژه دانشكده را، برای فاكولته 8 که من انتخاب كرده بودم، پذيرفت
🔹«خلاصه اسم طرح شد: پيشنهاد تاسيس دانشگاه تهران «بعد حكمت، طرح را برای بررسی و تصويب برای صديق اعلم، رئيس تعليمات عاليه، فرستاد. دو يا سه ماه، هر روز برای پاسخ، و در نهايت شروع كار، مراجعه می كردم، ولی هيچ جوابی، از طرف صديق اعلم داده نشد تصميم گرفتم به ديدن او بروم.
✨پاورقی
7:Universite
8:Faculte
ادامه دارد...