دلنوشته✍
ما تو را به حاجی میشناختیم تو برای ما آن
چهره ناشناس آن صدای گرم بودی که در #مستند_۷۲_ساعت، از آخرین پرواز حاجی میگفت از آخرین ساعات مردی که داغش در فرودگاه بغداد تا ابد روی پیشانی دل ما مهر شد.
ما حتی چهره ات را درست و حسابی ندیده بودیم.
ما از تو فقط یک اسم بلد بودیم #سیدرضی راستش ما آدم معمولیها حتی این را هم نمیدانستیم که این سیدرضی نام توست یا نام خانوادگی ات؟
تو برای ما همرزم او بودی؛ تو میخندیدی و میگفتی حاجی اومد گفت: "سید تو هم دیگه پیر شدی دیگه به درد نمیخوری باید شهید شی!" و میگفتی خدا از دهنت بشنود؛ میگفتی کاش بشود.
و شد، بالاخره دیروز در هشتادمین روز از نسل کشی غزه، در هشتادمین روز از سیاه ترین روزگار معاصر ما، خدا حاجت تو را داد. و ما بالاخره اسم و فامیلت را درست فهمیدیم
#سید_رضی_موسوی. فقط وقتی فهمیدیم که یک «شهید» هم قبل اسمت نشسته.
سیدجان حالا که سرت خلوت شده حالا که از دنیا و مافيها خلاص شده ای خوب گوش کن بگذار پیش تو سفره دل وا کنیم. بگذار بگوییم هشتاد روز است عزادار سرزمین زیتونیم و هشتاد روز است داریم زخم زبان به گُرده میکشیم که «جنگ بین دو تا کشور دیگه ست به ما چه؟» هشتاد روز است داریم تاول طعنه بر دل میترکانیم که کار به کار اسقاطیل نداشته باشین بذارین اسقاطیل و خودشون با هم کنار بیان!» و اینک خبر شهادتت پتک حقیقت است که بر سر جهل خراب میشود.
اسقاطیل یک فرمانده ارشد نظامی ایران را در خانه خودش در سوریه مستقیم ترور کرد.
این حیوان وحشی افسار پاره کرده که خون بیست هزار فلسطینی را مکیده حالا چنان هار شده که در دی_ تلخ ترین ماه سال_ سنگینترین داغمان را با داغی دگر تازه کرد آه از این درد که جز به پاسخی هزار برابر کوبنده تر، اندکی التیام نخواهد یافت.
کاش خون پاک تو چشم این جماعت همواره خفته را بیدار کند. کاش بفهمند امروز اگر با مشت گره کرده «مرگ بر اسقاطیل نگوییم خیال خام غاصبان این است که فردا در ایران حجله پشت حجله روشن کنیم.
کاش بفهمند همه چیز این دنیا به هم مربوط
است؛ به خصوص وقتی پای نبرد حق و باطل در میان است.
راستی سیدجان سلام ما را به حاجی برسان بگو جای خالی اش خیلی درد میکند خیلی خیلی خیلی.....🖤🥀
@Glorious_poem