eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
547 عکس
167 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۰): صفوت داودی و برادران یوسف! (۰۳) در پیام قبلی👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/700 سخن از مبارزه و شرایط و انحاء آن شد و اینکه بنده شراکت خود در حل مسائل پلاک ۱۱۸ را بعنوان اولویت دوم تلقی و لذا در حالت تعلیق نگه داشتم و حل مسائل پلاک ۱۱۷ را در اولویت اول خود قرار دادم. زیرا که برایم جنبه حیثیتی و حیثیت اجدادی داشت. چنانکه سرانجام هم نانکلی (رئیس متخلف اوقاف محل) دادخواستی به دادگاه آوج داده بود که مفهوم انتساب حرام‌خوارگی و موقوفه‌خواری به ۱۸ نفر از اجداد مرحوم اهالی را داشت که با همت اشخاص غیور امام‌زاده علاءالدین در هر دو مرحله (شکایت بدوی و شکایت تجدیدنظرخواهی) مفتضحانه شکست خورد. و روسیاهی برای آن‌ها ماند که یا گردن خود را به قلاده نانکلی بسته بودند و یا با این قلاده‌ها همپالگی داشتند و علیه نانکلی و مزدورانش، هیچ اقدامی بعمل نیاوردند! علت اصلی مشارکت بنده در آن قضایا اساساً این نبود که در عرصه شش‌دانگ امامزاده، فرضاً خانه یا زمینی دارم که مورد حمله اوقاف برای تصرف عدوانی قرار گرفته است، بلکه انگیزه اصلی بنده دفاع از حیثیت اجدادی خودم بود و لذا منتی هم بر کسی ندارم ولو اینکه منافع آن به اکثریت اهالی بویژه بازماندگان آن ۱۸ متهم نانکلی رسید. عده‌ای هم بر بنده خرده می‌گرفتند که وقتی ماترک پدر شما در پلاک ۱۱۸ بمراتب گران‌تر از میراث آن مرحوم در پلاک ۱۱۷ است، چرا وقت و انرژی خود را بجای مبارزه با حاج‌صفوت، صرف مبارزه با نانکلی می‌کنی؟! در پیام قبلی توضیح دادم که من دنبال آخور نبودم بلکه دنبال حیثیت بودم و هستم و عقل معاداندیش بنده بر عقل معاش‌اندیش من غلبه دارد. در ملک نقاش بهانه آوردم که من شخصاً زمینی در متصرفات عدوانی صففت نقاشی ندارم ولیکن در ملک امامزاده چرا از همین بهانه استفاده نکردم؟! در امامزاده هم می‌توانستم به بهانه اینکه در عرصه شش‌دانگ امامزاده که هدف تصرفات عدوانی نانکلی (در سودای دست‌یابی به دفینه‌های روستا با کمک گوشواره‌ها و قلاده‌ها و زنگوله‌های خود) قرار گرفته است (و اکثریت اهالی هم کاسه چه‌کنم؟ چه‌کنم؟ بدست گرفته‌اند)، من ملک و املاکی ندارم، دخالت نورزم و خود را کاملاً بیرون بکشم ولیکن مطلب حیثیتی ماجرا اجازه سکوت و غفلت نداد. سکوت و غفلتی که هفتمین سر اژدهائی است که مایه آزمایش الهی اهالی این روستا گشته است تا عیار غیرت و بی‌غیرتی آنها آشکار شود و در پیام ۵۱ پارسال خود محترمانه آنرا «بی‌خیالی اهالی» نامیدم👇 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/181 حال در مبارزه برای حل مسائل پلاک ۱۱۸ هم داشتن سهم آب (در آبی که مورد تصرف عدوانی فئودال نقاش قرار گرفته است زیرا نحوه بهره‌برداری او را در مشاهده اولیه خود از مصادیق ممانعت از حق دیدم) بهانه مناسبی برای ورود بنده به این پرونده است ولو اینکه به اراضی شخصی بنده، هنوز هجومی نیاورده است. ولیکن مهمتر از مسئله «آب» در این پرونده مطلب «حیثیتی» است که به من انگیزه بیشتری برای مشارکت می‌دهد و اگر این پرونده جنبه حیثیتی نداشت، شاید این مشارکت را به تعویق می‌انداختم و امور مهمتری را که در تهران دنبال می‌کنم رها نمی‌کردم. البته جنبه حیثیتی این پرونده چندان ربطی به آب و اراضی ما در ملک نقاش ندارد بلکه «حیثیت کلی اهالی روستای امامزاده علاءالدین» در منطقه آوج است که متاسفانه تا عمق استخوان مرا می‌سوزاند! اینکه در ادارات آوج بر زبان‌ها افتاده است (شاید توسط شیاطین محلی) که اهالی این روستا پیشتاز «تخلفات و اختلافات» هستند، برای بنده بسی دردناک‌تر و رنج‌آورتر از آن است که کل «یک و نیم شعیر» اراضی پدری بنده (به ارزش میلیاردها تومان؟) به یغما رفته باشد. چرا باید رتبه اول برق‌دزدی و آب‌دزدی به امامزاده اختصاص یافته باشد؟! این ننگ را باید به کجا برد؟! حتی وقتی از اخوی پرسیدم؛ شما که بعنوان رئیس هیئت امناء و آنگاه بعنوان دهیار و سپس بعنوان مؤسس و نیز حاکم بر شورای روستا چرا اجازه دادی که چنین ننگی بر پیشانی زادگاه ما بخورد؟! بهانه آورد که یکی از علل دشمنی اهالی با من همین بود که قاطعانه در برابر دزدی‌های آن‌ها ایستادم اما آن‌ها جمع شدند تا مرا و پسرم را به قتل برسانند! و متأسفانه هنوز هم این سرقت‌های برق و آب ادامه دارد! آی لعنت خدا بر هر کسی که موجب بی‌اعتباری این روستا گشته است. در عین‌حال شنیده‌ام که حاج‌صفوت در ادارات آوج بعنوان شخصی شناخته شده که برای امور خیریه، آماده دست و دل‌بازی است. شما خودتان را جای ادارات و نیز دادگاه آوج و قزوین قرار بدهید که در یک کفه ترازو یک «خیّر کارآفرین»! ایستاده و در کفه دوم، یک مشت «اهالی سارق و قاتل»! چه قضاوتی می‌کنید؟! ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۹ مهر ۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
☫﷽☫ خدمت پیامبر اعظم(ص)؛ برتر از خدمت کل خادمین به بشریت در طول تاریخ، همچون افضل بودن ضربت علیٍّ(ع) در یوم الخندق از عبادة جن و إنس! 👇 در امتداد و عاشورا در امتداد 🔴🚩🔴🚩🔴🚩 ؛ ارزشمند و بی‌بدیل و کم‌نظیر 👇👇👇 🟢🚩🟢🚩🟢🚩 🟢🚩🟢🚩 🟢🚩 👈 (بخش اول) ✅ ارزشمندترین اتفاقی که در زمین قابل وقوع است؛ «خدمت به بشریت» است. 👈 و انسان‌های زیادی در طول تاریخ به جوامع بشری، انواع خدمات را انجام داده‌اند. 👌 ولیکن خدمت حضرت خاتم‌النبیین(ص) در مقایسه با خدمات گوناگون انواع اشخاص حقیقی و حقوقی به بشریت، از همه ارزشمندتر و بی‌بدیل‌تر بوده است. 🔰 برای توضیح و اثبات این ادعا ناچارم در قالب چند مقدمه، از آخرین کلام تحریف‌ناشده خالق سبحان با انسان؛ یعنی از ، کمک بگیرم: ۱) غیب: 👈 قرآن، زمین و زمانی را که ما انسانها در آن متولد شده و زندگی می‌کنیم و در آن می‌میریم، عالم «شهادت» می‌نامد که آنرا در مقابل عالم «غیب» به کار می‌برد. 👌 کلمه «الشهادة» در قرآن، حتی یکبار هم بدون کلمه «الغیب» به کار نرفته است (که در حکم معمای قابل تأملی است!) و حال آنکه کلمه «غیب» مستقلا حدود ۵۰ بار به کار رفته است. ⁉️ مفهوم آن شاید این باشد که عالم شهود بدون غیب، نه تنها هیچگونه وجاهت و اعتبار بلکه هیچگونه وجود مستقلی هم ندارد. ✅ «عالِمُ الغیب و الشهادة» هم یکی از صفات خالق متعال است که آنرا در قرآن با همین ترکیب، ۹ بار به کار برده است. ۳ بار هم «عالم الغیب» و ۱ بار هم «عالم غیب السموات و الارض». 💠 در سرآغاز بزرگترین سوره خود (بقره)، «ایمان به غیب» را مقدم بر «ارکان تقوا» (اقامه نماز، انفاق رزق، ایمان به ما أنزل‌الله و یقین به آخرت)، به کار برده است که بدون آن «هدایت» به صورت نخواهد گرفت و انسان غرق در هرگز به نخواهد رسید. 👈 بنابراین «ایمان به غیب» زیرساخت علمی و عملی خداست. ۲) روح: 👌 نسبت غیب به شهادت، همانند نسبت روح به جسم است. در مشاهده هر انسانی، هر آنچه که به چشم ظاهر می‌آید، جسم اوست و روح او زمانی قابل فهم است که از پیکرش جدا شود که در آن‌صورت سرآغاز بی‌حرکتی (فاقد هرگونه کنش و واکنش) و فروپاشی جسم است. 👈 کسی که بتواند روح را درک بکند و به وجود قطعی و مؤثر آن واقف شود، خواهد توانست «غیب» و ضرورت آن را هم درک نموده و به وجود قطعی، مؤثر و سلطه آن بر عالم شهود پی ببرد. ✅ لذا همانگونه که وجاهت و ارزش به وجود است، اعتبار و ارزش عالم شهادت هم با وجود عالم غیب است. 👈 همچنانکه جسم بدون روح، مرداری در حال اضمحلال و فروپاشی، بیش نیست، عالم شهود هم بدون عالم غیب مضمحل و بی‌معنی و متلاشی است. 👌 همان‌قدر که جسم به روح وابسته و محتاج است، عالم شهادت هم به عالم غیب محتاج و نیازمند است. و اساسا سرنوشت عالم شهود بدست عالم غیب است. ✅ «آفرینش انسان در بهترین ترکیب با قوام» (لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم) به اینست که دارای بهترین ترکیب وجودی (ترکیب جسم و روح و تلفیق غیب و شهادت) است فلذا خالق متعال به خود مبارک‌باد می‌گوید: «فتبارک الله أحسن الخالقین»! 👌 انسان؛ مظهر اعلای همزیستی و هماهنگی «غیب و شهود» است تا زندگانی او در هر دو عالم، گستره داشته باشد. 👈 در انتقال انسان از دنیا به عقبیٰ، جسم او تجدید ساختار می‌یابد ولیکن روح از عالم شهادت، مفارقت یافته و به غیب رجعت می‌کند و آنگاه در قیامت مجددا به پیکر جدید (و البته با همان شکل و هیبت و هیکل دنیوی بازسازی شده) خود حلول می‌کند تا زندگانی در آخرت (بهشت و جهنم و ای‌بسا عالم مافوق آنها) را هم تجربه نماید. بنابراین عالم غیب، ظرفیت آنرا دارد که واسطه و محل انتقال روح از جسم دنیوی به جسم أخروی باشد. ... ادامه دارد👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2932 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) دبیر کل حزب وحدت و عدالت بهار ۱۴۰۰ هجری شمسی 👌 بازنشر بمناسبت گرامیداشت میلاد مبارک پیامبر اعظم (صلوات الله و سلامه علیه و آله و آبائه) ۱۰ مهر ۱۴۰۲ (این مقاله را برای اولین‌بار حدود دو سال قبل در پیام‌رسان واتساپ به اشتراک گذاشته بودم) 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ خدمت پیامبر اعظم(ص)؛ برتر از خدمت کل خادمین به بشریت در طول تاریخ، همچون افضل بودن ضربت علیٍّ(ع) در یوم الخندق از عبادة جن و إنس! 👇 در امتداد و عاشورا در امتداد 🔴🚩🔴🚩🔴🚩 ؛ ارزشمند و بی‌بدیل و کم‌نظیر 👇👇👇 🟢🚩🟢🚩🟢🚩 🟢🚩🟢🚩 🟢🚩 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2931 بخش اول ☝️ 👈 (بخش دوم)👇 ۳) : انسان بلحاظ حضورش در عالم شهود تا حدودی بر ابعاد و اعماق آن واقف است که ایضا بدون استمداد از عالم غیب امکانپذیر نیست. لذا «علم» از جنس است که نصیب راسخین حاضر در شهود است. آیا با کالبدشکافی مغز دانشمندان می‌توان به علوم نهفته آن‌ها دسترسی پیدا کرد؟! اگر انسان (از طریق روح خود) با غیب مرتبط نبود، هیچ علمی هم برای خود تحصیل و ذخیره نمی‌کرد. 👌 ؛ نوری است که خالق متعال در هر کسی که بخواهد می‌تاباند چنانکه خاتم‌النبیین فرمودند: «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشآء» لذا فرودگاه علم، قلب انسان است (نه مغز که مرکز اوست!) 🌹 مهیاترین قسمت از اجزاء انسان برای ارتباط با غیب، قلب اوست و لذا قلب را باید خیلی گرامی داشت و گرامیداشت آن به «مراقبت از نفوذ وساوس» شیطانی و توجهات نفسانی در آنست. این مقدمات☝️ برای نیل به اصل مطلب، مورد اشاره قرار گرفت و اما اصل مطلب؛👇 👈 انسان‌ها برای پیشبرد و موفقیت در زندگی دنیوی و أخروی و زندگانی مادی و معنوی خود، نیازمند «دانش+تجربه+خلاقیت» هستند ولیکن تحصیل این سه مطلب بنیادی؛ محتاج صرف بسی و است. ⁉️ آیا راه میانبری وجود دارد که انسان بتواند با «صرف کمترین زمان و هزینه» و بلکه «بدون صرف هزینه و زمان» به میزان مطلوبی از دانش، تجربه و خلاقیت نائل گردد؟! آن میزان از «علم، تجربه و خلاقیت‌»ی که او را از «فرش عالم شهود» به «عرش عالم غیب»، سوق دهد. 🌀 آری! کافیست که بتواند با عالم غیب، پیدا کند تا بتواند حوائج سه‌گانه ، و را در قالب «بسته‌های معرفتی» دریافت نموده و به گونه‌ای به دنیا منتقل نماید که در اینجا کاربردی هم باشد. اما چگونه؟! ✌️ اگر کسی یا کسانی بتوانند از طریق «ارتباط مستقیم با غیب»، برای و مهمتر از آن برای را فراهم سازند، قاعدتا آنان توانسته‌اند بزرگترین و ارزشمندترین و گرانبهاترین «خدمت به بشریت» را به جای آورند. 💠 آری! از چنین منظری؛ پیامبر اعظم(ص) توانستند صیاد اعظمی باشند که را از غیب دریافت نموده و بصورت کاربردی به اهداء نمایند آنهم بدون درخواست هیچگونه «أجر»ی که اساساً قابل محاسبه و پرداخت نیست! از بس که سنگین است ولو اینکه تمام و و بلکه عالم برای این امر سترگ، بسیج شوند. هرگز نخواهند توانست ذره‌ای از آنرا جبران نمایند ولیکن برای آنکه ادای دِیْنی کرده باشند، می‌توانند به علیهم‌السلام بورزند. 😡 مظهر «خیانت عظمای بشریت» به خدمت عظمای رسول‌الله(ص) است و حال در آخرین بازمانده اهل‌البیت هستیم. و اینکه به چه چیزی می‌اندیشیم؛ «محبت» مطلوب یا «خیانت» مجدد؟!! (تحریر مختصری از معارف اسلام ناب محمدی بمناسبت گرامیداشت ایام فرخنده؛ بعثت محمد مصطفی، میلاد سیدالشهدآء و نیمه شعبان المعظم) 🚩🟢 🚩🟢🚩🟢 🚩🟢🚩🟢🚩🟢 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) دبیر کل حزب وحدت و عدالت بهار ۱۴۰۰ هجری شمسی 👌 بازنشر بمناسبت گرامیداشت میلاد مبارک پیامبر اعظم (صلوات الله و سلامه علیه و آله و آبائه) ۱۰ مهر ۱۴۰۲ (این مقاله را برای اولین‌بار حدود دو سال قبل در پیام‌رسان واتساپ به اشتراک گذاشته بودم)🙏🌹 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️از پیام‌های دریافتی☝️ (بخش اول) مدیرکل اوقاف قزوین کسالت دارند! دو تن از مدیران اداره کل اوقاف قزوین در مصاحبه با رادیو قزوین همراه پیرامون ادعای موقوفه بودن یکی از روستاهای قزوین با مغلطه و سفسطه‌های متعدد! بازنشر بعلت مشابهت قضیه با مسائلی که در روستای امزاده علاءالدین دنبال کردند! 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
14.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️از پیام‌های دریافتی☝️ (بخش دوم) مدیرکل اوقاف قزوین کسالت دارند! دو تن از مدیران اداره کل اوقاف قزوین در مصاحبه با رادیو قزوین همراه پیرامون ادعای موقوفه بودن یکی از روستاهای قزوین با مغلطه و سفسطه‌های متعدد! بازنشر بعلت مشابهت قضیه با مسائلی که در روستای امزاده علاءالدین دنبال کردند! 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️چرانبایدزودقضاوت کنیم ؟! تغییر زاویه دید ممکن است نظرشما را تغییر دهد و ماجرا در واقع و حقیقت چیز دیگری باشد .👌 ‌‌🌸🍃 ‌‌@kashkoolvar ☝️از پیام‌های دریافتی☝️ 🎲لطفاً این پیام را هم ببینید 👇 🎲 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1758 و نیز پیام‌های تکمیلی آنرا🎲 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محبوب‌ترین نام پسر در انگلیس کدام است؟؟ ♨️ پیش‌بینی مهم؛ ⁉️ کدام ، دین غالب دنیا خواهد شد؟؟ ________________________________ به مناسبت ایام ولادت باسعادت پیامبر اکرم(ص) 💠 به کانال روشنگری با کلیپهای مستند و معتبر با ارسالات محدود بپیوندید👇 @Roshangaree1 ☝️از پیام‌های دریافتی☝️ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ 💎 مثلث طلائی رهبری یک واقعی برای با و ، نیازمند سه سلاح «راه‌بردی/کاربردی» است که عبارتند از: ۱) شرح صدر؛ هیچ رهبری بدون این ، قادر به و کسب نیست. لذا (ع) وقتی مأمور به مواجهه با شد (یا موسی اذهب الی فرعون إنه طغی) اولین تقاضای آنحضرت دریافت «شرح صدر» بود (رب اشرح لی صدری)! گاهی معادل دیده می‌شود و حتی بعضی از بزرگان هم مرتکب این خبط و خطای عجیب می‌شوند! و حال آنکه، «سعه صدر» از جنس است (که از اصلی‌ترین یک رهبر الهی‌ست) ولی «شرح صدر» از جنس است که از و ایمانی به شمار می‌رود. (ص) هم دریافت‌کننده این عنایت و بود (أ لم نشرح لک صدرک؟). «عهد الهی» هرگز به و نمی‌رسد ولو اینکه از (ع) باشد (لا ینال عهدی الظالمین) رهبری که متکی به «شرح صدر» باشد، هرگز در دام‌های فریب و نیرنگ دشمنان و اذناب آنها نمی‌افتد. او با قادر به نظارت (نه رؤیت) بر همه پشت‌پرده‌های دشمنان است. کسی که دارای «شرح صدر» باشد، هیچوقت کانالیزه نمی‌شود و عمدتا متکی به الهامات و اخبار غیبی است. که هرگز فریب هیچ دشمن و منافق منحرفی را نخورد از چنین عنایتی برخوردار بود. امام خامنه‌ای هم تاکنون در مواجهه با دشمنان نشان داده‌اند که از این عنایت الهی بی‌نصیب نیستند. ۲) آسانی امر؛ هیچ رهبری بدون این عنایت و عهد الهی به نمی‌رسد و قاعدتاً بدون ، پیشبرد کارها با سختی و صعوبت غیرقابل تحمل همراه خواهد بود. لذا حضرت موسی(ع) بعد از «شرح صدر» تقاضای «یُسر فی الامر» کردند (... و یسّر لی امری) و البته اصل و اساس همانا و است که سخت‌ترین امور جهان است. اگر پروردگار متعال را آسان‌سازی ننماید، هیچ رهبری (ولو متکی به شرح صدر!) به نتیجه مطلوب واصل نخواهد گشت! بنظر می‌رسد که برای این عنایت هم تا حدودی مهیاء گشته است و علیرغم سختی‌ها و صعوبت‌های فراوان و گسترده و متنوع، آسان‌سازی‌هائی هم از ناحیه خدای تبارک و تعالی جاری بوده است و خواهد بود ان‌شآءالله (إن مع العسر یسرا، ثم إن مع العسر یسرا)! ۳) خوش‌بیانی؛ مراد از ، سخنانی است که عالمانه، متواضعانه و نافذانه باشد. هیچ رهبری بدون خوش‌بیانی قادر به با طاغوت نیست. لذا حضرت موسی(ع) دریافت چنین عنایتی را در رتبه سوم استدعای خود قرار داد (و أحلل عقدة من لسانی) این عنایت الهی موجب می‌گردد که بدون هیچگونه ضعف و فساد بیانی و تبیینی و گره در گفتار اقدام به روشنگری دوست و دشمن نماید. این عنایت هم تاکنون شامل حال رهبری ایران بوده است، آنهم بنحو أکمل. بنابراین «عنایات لازمه الهی» (مثلث طلائی رهبری) از سوی قادر متعال بسوی و تاکنون جاری و ساری بوده است و لذا طاغوت عصر ما ( ) هم همچون فرعون عصر موسی(ع) «غرق خواهد شد»! ان‌شآءالله «إنّ ربی معی»! فتأمل. ✍ سیدمحمدحسینی (منتظر) تیر ۱۳۹۹ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۱): صفوت داودی و برادران یوسف! (۰۴) در پیام قبلی👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/702 سخن از توازن اعتباری شد که به سود حاج‌صفوت و به زیان اهالی امامزاده در جریان است و لازمست چنین اشکال زیرساختی هرچه زودتر ترمیم گردد. کسانی که از قدرتی (اقتصادی، اجتماعی و...) برخوردار هستند معمولاً واقفند که در اتاق شیشه‌ای به سر می‌برند و لذا معمولاً محتاط می‌شوند و براحتی خود را در معرض حمله قرار نمی‌دهند. البته بعید نیست که مرتکب اشتباه محاسباتی هم بشوند. سرمایه‌داری مثل صفت داودی (ولو با وامی که به چنگ آورده) قاعدتاً نباید جرأت کند که به اراضی یک جمعیت، تجاوز نماید ولیکن وقتی که رخ داده است باید گویای آن باشد که قبل از تجاوز، جای پای خود را محکم کرده است! اجازه بدهید مستقیماً بروم سراغ اصل مطلب! در مقطعی، دهیار بومی روستا (حاج‌میرشجاع) در تکاپوی آن بوده که با حفر چاه در رودخانه نقاش، آب مورد نیاز اهالی را تأمین نماید. او قاعدتاً دوندگی‌های فراوانی را انجام می‌دهد تا ادارات ذی‌ربط آوج و قزوین را بخط کند تا به هدف مذکور نائل گردد. ولیکن همزمان، فردی مثل حاج‌صففت هم در صدد خنثی‌سازی فعالیت‌های حاج‌میرشجاع بر می‌آید اما در این نبرد، صففت پیروز می‌شود و میرشجاع، شکست می‌خورد! در آسیب‌شناسی قضیه، معلوم می‌شود که برخی از اهالی روستای امامزاده (از شدت حسادت و حماقت و...!) به همپالگی صفوت و... درآمده و مرتکب غلط‌های اضافی می‌شوند. این خائنین، در عین‌حال مظهر بارز عشّک هم هستند. زیرا فریب وعده واهی حاج‌صفت را می‌خورند! آقای داودی به اینها وعده می‌دهد که بزودی اقدام به احداث سدی در انتهای جنوبی جنگلهای نقاش خواهند کرد که انشعابی (لوله ۴یا۵) هم به امامزاده خواهند داد و این‌ها می‌توانند آن را به نام خود ثبت نموده و برای اهالی پُز بدهند و مِنّت بفروشند! بشرطی که با پروژه چاه میرشجاع، مخالفت کنند. و این الاغ‌های ابله، باور کرده و در واقع خریّت و حماقت خود را به دشمن ثابت می‌کنند و لذا در دام فریبکار افتاده و با آنها هماهنگ می‌شوند و در ادارات ذی‌ربط محلی فضولانه خود را قیّم اهالی جا زده و با حفر چاه و انتقال آب آن به امامزاده مخالفت می‌ورزند! متجاوزین، قبل از «تحمیق دخوهای امامزاده»، سعی می‌کنند آ.میرشجاع را بفریبند (با همان وعده انشعاب لوله ۵ از سدی موهوم در کاروان‌گاه نقاش) ولیکن اخوی، اعتنایی نکرده و پروژه چاه خود را دنبال می‌کند. قاعدتاً چنین اراذلی که بسادگی گول می‌خورند (و شاید هم رشوه می‌گیرند) اساساً حق ندارند در صف مبارزه با متجاوز، حتی یک کلمه حرف بزنند تا چه رسد به اینکه بخواهند پرچمداری نمایند! و از کجا معلوم که برای به شکست کشانیدن مبارزه احتمالی اهالی امامزاده، باز هم با متجاوز، هماهنگ نباشند؟! اهالی روستا چرا باید به چنین افرادی، اعتماد کنند؟! وقتی که بنده از اخوی پرسیدم؛ تجاوز صفت به زمین‌های ما از چه زمانی شروع شد؟! برایم نوشت: «... متاسفانه با اتمام مسئولیت من [دهیاری روستا] که به دلایلی، تمایلی به دخالت در کار مسئول بعدی را نداشتم. نتیجتا صفت، سیف‌الا، طیب احمدی و دیگر نقاشیها به سازمان [آب] فشار آوردند و برنامه نیمه‌کاره‌ای که حداقل ۴۰ درصدش انجام گرفته و آب فراوانی بصورت یک برکه در آورده بودند را تعطیل کرده و رفتند»! از اخوی، وقتی جزئیات بیشتری از ماجرای چاه عمیق را جویا شدم، نوشت: «در مورد دستور اکید استاندار قزوین، عوامل سازمان آب برای اجرای دستور حفر چاه در رودخانه نقاش برای ده ما، آمدند در داخل رودخانه نقاش دو تا دره بزرگ حفر کردند. ولی این دو نفر( البته بنا به سابقه حماقت‌هایشان حدس میزنم) رفته و گفته بودند: ما از این آب نمیخواهیم! (قبلا این صفّت بی‌صفت و یحتمل برادرش مرحوم سیف‌اله این دونفر را فریب داده و گفته بودند: شما از حفر چاه در اینجا انصراف بدهید، عوضش ما از سدی که داریم میزنیم یک لوله ۵ آب به شما میدهیم، دائمی!) و این دونفر همان را انجام داده و من هم که مسئولیتم به اتمام رسیده بود و دیگر رسماً حق و میل مداخله نداشتم. بهر حال سازمان آب هم بنا به عدم خواست اینها، آب چاه نقاش برای ما را با همه هزینه‌ای که کرده بودند، نصفه‌کاره رها کردند و رفتند! و وقتی این دو برادر و دیگر نقاشی‌ها خیالشان راحت شد، نه سدی زدند (که از بیخ دروغ و فریب بود) و نه اجازه دادند برای ما چاهی حفر شود. و تلاش دو ساله من تنها که موفق به اخذ مجوز حفر چاه شده بودم، از بین رفت.» منظور آ.میرشجاع از عبارت «من تنها» اینست که «برنامه اخذ مجوز حفر چاه از استانداری قزوین» را کاملاً محرمانه (بدون اطلاع شورای روستا و...!) دنبال می‌کرده است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۲مهر۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۲): سد دلیک‌لی‌قیه (بروایت آ.میرشجاع) (بخش ۱): در پیام ۱۱۳ 👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/452 مباحث ما به ابهامی در خصوص استاندارد بودن یا نبودن سد دلیک‌لی‌قیه رسید و جوابی که مبتکر و مسئول آن باید ارائه دهد. آ.میرشجاع لطف کرد و توضیحات مبسوطی را فرستاد که حجم آن معادل سه پیام ۳۰۰۰ حرفی معمول پیامهای بنده بود و لذا مصمم شدم که آنرا در اندازه حتی‌الامکان یک پیام ۸۰۰ کلمه‌ای خلاصه کنم که موفق نشدم و جوابیه مفصل اخوی را در خلاصه‌نویسی خود توانستم به دو سوم آن کاهش بدهم. در عین‌حال سؤالات دیگری هم پیش آمد که منتظر دریافت جواب آن‌ها بودم (و هستم) ولیکن همزمان، ماجرای موناگیت (رسوائی عروس رئیس سازمان اوقاف) پیش آمد که پیگیری و انعکاس رسانه‌ای آن مرا به مسیر دیگری کشانید و نیز پیگیری امور دیگری که باید در تهران دنبال می‌کردم، مانع بازگشت من به امور امامزاده گردید. و اما جوابیه اخوی: «سلام ... ‌و اما سد خاکی دلیکلی قیه! ... در زمانیکه اهالی در مضیقه شدید بی‌آبی (چه شرب و چه کشاورزی) بودند و آب موجود جوابگوی نیاز اهالی نبود، در جلسات ماهانه، راه‌هایی برای تامین آب در ذهن اهالی بود، منجمله پائین ده (آششاغو یونجالیق) که بیشتر افراد مسن جلسه، تاکید داشتند چاهی زده شود و آب اکتشافی با پمپ به روستا منتقل شود. یا... و یا ... بهرحال من هم پیشنهاد دلیک‌لی‌قیه را مطرح کردم که پذیرفته شد. در آن زمان من کمی نسبت به دیگران پیشنهاداتم قابل قبول‌تر بود. دلیلش؟ اکثریت امور روستا با پیشنهاد من اجرایی می‌شد. شاید کسانی هم باشند که «کارهای انجام گرفته» را به خودشان ارتباط بدهند! تنها کسی که در اقدامات عمرانی روستا معمولاً باهم به ادارات رفت و آمد میکردیم، حمداله داودی بود. بهرحال در جلسه های بعدی پس از پیشنهاد احداث بند خاکی، تصمیم گرفته شد بودجه لازمه را هرکسی در حد توانش پرداخت بکند. البته آن زمان، اهالی (نسبت به بعد از فرهنگی که زلزله با خودش آورد!!) مخلص‌تر بودند. و واقعا در حد توانشان یاری می‌کردند. با عرضه توان مالی تک تک مردم در کاغذ مبلغ قابل قبولی اظهار شد. آقای محمدتقی داودی که پولدار اهالی بود، وجه اولیه را پرداخت کرد تا الباقی آن از مردم وصول شود. مسئولیت مذاکره با بولدزرچی بر عهده من و حمداله و یداله و... گذاشته شد. ما هم با مراجعه به علی مصطفا کریمی مالک بولدزر غول‌پیکر در آوج به خانه‌شان رفتیم و در تعیین قیمت و شروع کار و... توافق کردیم و راننده‌اش شروع به کار کرد. کنترل ساعت کاری و کمیت و همچنین بخصوص کیفیت کار راننده به آ.محمدجعفر سپرده شد و بالاخره بند خاکی آماده بهره‌برداری گردید. و اما نکته مهم لازم به یادآوری: پیشنهاد اولیه من در احداث این بند خاکی چنین بود: با بولدزر دوطرف این سنگها را کنده و به سنگ ریشه رسانیده بشود و در حد توان مالی که جمع‌آوری شده، پایه‌گذاری با بتون آرمه شروع بشود و به مرور با اخذ وام از دولت و همت مردم (و شاید بشود از خیرین)، سالانه این دیوار بتون آرمه‌ای بالاتر رود و در ته این دیوار بتونی لوله‌ای به قطر حداقل بیست سانتیمتر تعبیه گردد که در زمان غیرنیاز به آب اینجا ته‌نشین رسوب شده از طریق این لوله تخلیه گردد. اما برادران داوودی متاسفانه به نظریه فنی من، اعتنائی نکردند و با کندن ته دره و انباشت آن، بند خاکی‌ای بوجود آوردند که مدنظر من نبود. و بخاطر در اقلیت بودنم و عدم توان مالی لازمه، پیشنهاد اولیه خود را نتوانستم اعمال کنم فلذا به «سد عموجعفر» مشهور شد! سال بعد با مذاکراتی که با بانک کشاورزی، (حاج محمود افتخاری، معاونت بانک) که به سادات احترام خاصی قائل بود، توانستم برای تحکیم و افزایش حجمی این بند خاکی، موافقت دریافت وامی را بگیرم. در جلسه هیئت که در منزل فعلی ما در تهران، تشکیل گردید، برای اهالی حاضر در جلسه که تقریبا پذیرایی و حال پر شده بود، موضوع دریافت وام را مطرح کردم و گفتم: افرادی را مامور این کار کنند و حتی حقوق و هزینه‌اش را برای ایاب و ذهابش تعیین کنند. در اینجا مجموعه حاضرین با اکثریت قریب به اتفاق اعلام کردند که: خودت مسئولیت اخذ وام و انجام امور لازمه را بعهده بگیر. ولی من زیر بار نمیرفتم و... (ولیکن پس از حاشیه‌هائی و نقش‌آفرینی ملاء جلسه، امثال) خدابیامرز سیداسماعیل بی.بی اوغلو و سیدعابدین و امثال محمدجعفر و... نهایتاً مأموریت اخذ وام را بر عهده خود من گذاشتند. ☝️پیام دریافتی☝️ ... ادامه دارد👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/722 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۲ مهر ۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۳): سد دلیک‌لی‌قیه (بروایت آ.میرشجاع) https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/721 (بخش ۱)☝️ (بخش ۲)👇 اولین نفراتیکه اعلام همراهی کردند؛ محمود و حمداله بودند و بعدها افراد دیگری را نیز با خودم می‌بردم؛ امثال یداله و سیداکبر و سیدضیاء و.. و معمولاً با مرحوم حاج‌یوسف‌آقا، حمداله، یداله و... در راه تهران، آوج، روستا در تردد بودیم و حتی یکبار در روز ۲۸ اسفند، یعنی شب عید آخرین روز کاری بانکها (که معمولا کارمندان بانکها برای پرداخت وجوه درخواستی مشتری و بستن حسابها، از داخل بانک قدم به بیرون نمیگذارند) برای ارزیابی جهت پرداخت وام به دلیکلی‌قیه بردیم که واقعا معجزه امامزاده واجب‌التعظیم ما بود که اتفاق افتاد! و اونجا بود که یداله گفت: حاج میرشجاع در کاسبی انگشت کوچیکه من نمیشه ولی در اداره‌جات من شاگرد اینم نیستم 😂 و بالاخره وام برای افزایش حجمی و استحکام بند خاکی دریافت شد. با دریافت وام، صاحب‌نظرهای گوناگونی به منصه ظهور رسیدند و تصمیم گرفتند که با این وام مجددا بولدزر علی مصطفا کریمی را آورده و ضمن افزایش حجم بند خاکی، سر ریز آنرا که پائین بود با کندن سنگهای صخره‌ای بالاتر برده و آب بیشتری را برای مصرف تابستان افزایش دهند. منتهی در این مقطع دیگه کسی به نظر و دیدگاه من اهمیتی نداد و انگار که وجود خارجی ندارم! نظر من این بود که ضمن افزایش حجم بند که با کمپرسی بر روی آن ریخته میشد، توسط غلطک سنگینی کوبیده شده و مستحکم گردیده و همینطور بالاتر برود. ولی اساتید تازه وارد اعلام کردند که وزن این بولدزر بقدر کافی سنگین هست که در هر رفت و برگشت، خاک ریخته شده را به اندازه کافی بکوبد! لذا در جمع افراد پر مدعا که خود را از همه داناتر می‌دیدند به اقلیت حاضر اعتنایی نکردند. حتی فردی که بجای کمک مادی حاضر شده بود در کنترل ساعت کاری بولدزرچی نظارت مستمر داشته باشد و محاسبه ساعت کاری را یادداشت کند، بعدها معلوم شد که حتی چای و سیگارش را نیز از رانندگان بولدزر دریافت و ضمن تمرین رانندگی با بولدزر، با اونها عشق و حال نیز میکرده است! تا اینکه در سال ۱۳۸۱ زلزله آمد و بند کوبیده نشده، به عرضش نصف شده و به داخل ریخته شد و مابقی خاک بصورت باریکی که یک نفر بتواند از روی آن بگذرد در آمد. و اما از اینکه گفته شده: این بند خاکی مورد تایید مسئولین اداره‌جات آب نیست! باید بگم: در زمان شروع کار این بند خاکی خود من بارها به اداره آب آوج مراجعه و طلب یاری کرده بودم و احدی جوابگو نبود. حتی کارشناس رسمی اداره آب آوج آقای مهندس آخوندی (که اکنون بازنشسته شده)، با دعوت من برای بررسی از نزدیک به بند خاکی آمده و اعلام کرد که؛ در فلان روستا ما با بودجه دولت، بند خاکی مشابهی احداث کردیم ولی با تمام شدن بهار، آب سد هم تمام میشود. ولی وقتی با بررسی حضوری و آزمایش خاک این بند خاکی متوجه شد که این خاک آب را نگهمیدارد و مشکلی بنام هدر رفت آب نباید داشته باشیم. و حتی یکبار نیز از طرف سازمان آب قزوین آمده و بررسی نمودند. و اعلام اینکه در حدود ۱۰۰ متر پائین‌تر بند خاکی اصولی برای شما احداث خواهیم کرد. و طی نامه‌‌ای دستور تخریبش را صادر کرده بودند! که با واکنش بسیار تند من که؛ اگر راست میگید، اول شروع به کار کنید و بما ثابت کنید که بفکر بی‌آبی ما هستید، عقب‌نشینی کردند. آنوقتی که دام‌های ما تشنه بودند و یا با عدم تامین آب کشاورزی ما درختان ما خشکیدند و مهمتر از همه، اهالی برای آب شرب خود در تنگنا هستند، این جناب مهندس که در استخر خانه‌اش شنا میکند، چه میفهمد که بی‌آبی یعنی چه؟! حتی نوشته بودم این مهندسی که دستور تخریب این بند خاکی را داده است، اول شروع ساخت سدی بر اساس اصول علمی را در اینجا بنا کند، سپس دستور تخریبش را صادر فرماید. و الا غلط میکند که برای تخریب این سد دستور صادر میکند. ووو... در تمام این سالها که از سال ۱۳۷۸ تابحال آب مورد نیاز اهالی روستا را تامین کرده است. اینهایی که مدعی غیر اصولی بودن این بند خاکی هستند (ولو اینکه آنرا واقعاً باید «سد عموجعفر» نامید و من صرفاً پیشنهاد دهنده و وام‌گیرنده و تدارکاتچی آن بودم و نظرات فنی من اعمال نشد! با این‌حال) اگر عرضه دارند، اول بودجه احداث سدی را تامین نموده و سپس اظهار فضل و فضولات صادر نمایند. که الا و بلّا نخواهند کرد. و این منبع تامین آب را هم از ما خواهند گرفت. همانطوریکه جوجوق‌های تازه سر از تخم درآورده، فقط بلدند نق بزنند. و ما که از این نق‌زن‌ها هنری بجز نوکری برای دیگران ندیده‌ایم به اظهار نظرات پوچشان هم کوچکترین ارزشی قائل نیستیم.» ☝️پیام دریافتی☝️ 🎲 چنانچه کسی روایت کامل‌تری دارد، لطفاً ارائه دهد جهت درج در تاریخ روستا 🎲 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) مهر۱۴۰۲ 💠 اطلاع‌رسانی 🆔@SayyedAlaaddin 💠 🆔@GonbadeFirozeh 💠
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۴): حفر چاه نقاش (بروایت آ.میرشجاع) (بخش ۱): پیرو جوابیه اخوی به سؤالات و ابهاماتی پیرامون سد دلیک‌لی‌قیه و استاندارد آن، سؤالات دیگری از اخوی پرسیدم که ایضاً محبت کرده و جوابیه مفصلی نوشتند که باز هم ناچار شدم آنرا جسارتاً به دو سوم حجم خود خلاصه کنم: حم: مبلغ وام سد چقدر بود؟ به حساب چه کسی/کسانی واریز شد؟ گزارشی از هزینه‌کرد آن دارید؟ اخوی: و اما وام بانک کشاورزی برای سد؛ مبلغ تقاضای ما ۴ م تومن بود. سود این وام دقیقا یادم نیست. در پرونده بانک هست. منتهی فکر میکنم یک مبلغ دیگری هم توسط بانک اختصاص پیدا کرد که جمعا باز پرداختش با سود وام، مبلغ ۸ م شده بود و بازپرداخت وام بین ۱۰۰ نفر تقسیم شد و طی قسط‌بندی، دریافت و به بانک پرداخت شد. میشود با اختصاص یکساعت وقت دقیقا کل دریافتی و سود و احیانا مسائل جانبی را از روی پرونده در بانک یادداشت کرد. مبلغ دریافتی بحساب شخص خاصی واریز نمیشد. بر اساس هزینه‌کرد (که بیشتر بابت بولدزر و لودری که به کمپرسی‌ها خاک میریخت و کمپرسی‌هایی که خاک را بر روی سد حمل میکردند) توسط فاکتورهایی که صادر می‌شد طی چک بانک کشاورزی یا به شماره‌حساب ذینفع پرداخت میشد. و احدی دخالت در جابجایی وجوه اختصاص‌یافته نداشت. در مورد هزینه‌کرد آن اکنون پس از ۲۴ سال چگونه میتوانم صورتحساب آنرا برای شما بنویسم؟! مگر اینکه به بانک مربوطه مراجعه و با گشودن پرونده موردنظر، بشود حتی ریال آخر دریافتی را مشخص کرد. حم: لطفاً توضیحات مختصری پیرامون؛ علت و نحوه رفتن به سراغ حفر چاه در رودخانه نقاش بنویسید و اینکه به پیشنهاد چه کسی بود؟ در چه سالی؟ و چه ضرورتی داشت؟ و علت اصلی مخالفت اهالی نقاش با آن، چه بود؟ و چرا اهالی امامزاده در این امر از شما حمایت نکردند؟! خلاصه‌ای از جوابیه آ.سیدمیرشجاع: اخوی: ... پس از زلزله، تعداد ۳۰ خانواده روستا به بیش از ۱۰۰ خانواده افزایش پیدا کرد! و طبیعی بود که آب موجود جوابگوی این‌همه خانواده نبود. لذا با شروع مجدد هیئت سیار اهالی در تهران، من پیشنهادی مبنی بر احداث بند خاکی مابین سنگهای دلکلی‌قیه و صخره‌های مقابلش را مطرح کردم که مورد استقبال اهالی قرار گرفت. برای تامین وجوه لازمه، حاج‌ممدتقی، هزینه‌کرد آن را بشرط کمک اهالی تقبل کرد و کار اجرائی آن شروع و با ماجراهایی ... به هر حال آب به منبع دولتی (احداثی بعد از زلزله)، سرازیر شد ولی بازهم کمبود آب مشهود بود و پیشنهادهایی داده میشد. از میان انواع پیشنهادات، سد مذکور تصویب شد و من به اتفاق حمداله به اداره آب و فاضلآب روستائی بويین‌زهرا مراجعه کردیم که اعلام کردند: اگر شما آب مورد نیازتان را تامین کنید، لوله‌گذاری به تک تک منازل را ما انجام خواهیم داد و... در جلسه اهالی این موضوع را مطرح کردیم که به اتفاق مورد قبول اهالی قرار گرفت و از این به بعد، اقدامات تنهایی من شروع شد. آوردن مسئول و معاونین ذی‌ربط از جمله رئیس سازمان آب از قزوین در زیر برف و باران و نیز در تابستان برای رؤیت وجود آب ووو... و مشاهده جاهای مختلفی در سطح منطقه و... پس مشاهده چشمه‌های روستا، اعلام کرد که قبل از (گل) حوضی ساخته و روزهای شنبه تا چهارشنبه برای کشاورزی در اختیار مالکین قرار گیرد و پنجشنبه و جمعه را بدلیل ورود تهرانیها و نیاز بیشتر به آب با پمپ به منبع آب شرب منتقل گردد. در جمع روستا، خواستار امضاء اهالی شدم که غیر از مستاجرین امامزاده، همه امضاء نمودند. بدیهی بود با وجود مخالف، این عمل تعطیل گردد. مجددا باز هم مراجعه به قزوین و مهندس علیزاده (رئیس سازمان) و... به پیشنهاد ایشان اکیپ فنی برای یافتن سفره آب زیرزمینی (در نقاطی از رودخانه نقاش که حدس زده شده بود)، گسیل نمود. این اکیپ پس از بررسی (با دستگاههای مخصوص کشف آب) در رودخانه آششاقو یونجالوق که اعلام کردند بعلت ناودیس بودن سنگهای این مکان، قطره‌ای آب در آنجا موجود نیست، ولی در رودخانه نقاش، بدلیل تاقدیس بودن آن، اگر حدود بیست متر حفر گردد، به سه روستا آب مکفی خواهد داد. این عمل، نیاز به دریافت مجوز از مدیریت آب استان داشت که باز هم اقدام‌کننده‌ای بغیر از من کسی نبود و لذا شروع به طی مراحل اخذ جواز حفر چاه نمودم و پس از تلاش‌های فراوان، موفق به اخذ آن شدم. ولی بمحض باخبر شدن سیف‌اله و صفت و طیب احمدی و دیگر نقاشی‌ها، پیشنهاد اجرای احداث سدی در کاروانگاه را دادند و وعده تخصیص لوله ۵ آب به امامزاده به شرطی که از ادامه حفر چاه در اینجا انصراف بدهید! من که میدانستم اجازه احداث سدی را به احدی نخواهند داد، اعتنائی به ‌پیشنهاد اینها نکرده و لذا اقدامات مخفیانه خود را محرمانه ادامه دادم. ☝️پیام دریافتی☝️ ...ادامه دارد👇 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۳ مهر ۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠