eitaa logo
گنبد فیروزه
57 دنبال‌کننده
553 عکس
173 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 بلوغ‌های پنج‌گانه ایرانیان و پیشگیری از بلوغ پنجم آنان با عقیم‌سازی بلوغ چهارم!!! در حافظه‌های رایانه‌ای خود بدنبال مقاله «۵ بلوغ ایرانیان» می‌گشتم که اسکرین‌شات‌های آن‌را در قالب ۷ قطعه پیدا کردم! این مقاله را سال‌ها پیش نوشته و در کانال (که یکی از ۱۲ تا کانال بنده در تلگرام بود) به اشتراک گذاشتم و با فیلتر شدن آن، همه آن صفحات مجازی از بین رفتند! باز هم دنبال متن مقاله خواهم گشت و اگر یافتم به اشتراک خواهم گذاشت ان‌شاءالله ولیکن عجالتاً به اشتراک گذاشتن همین‌ها هم غنیمت است! آن‌چه که اینجا لازمست بیافزایم، اینست که در هر دوره از بلوغ‌های مذکور، عده‌ای هم از خود بازماندند و لذا امروز در ایران با چهار گروه از ایرانی‌های نابالغ مواجهیم و بالتبع، نه تنها اشتراک نظر و گفتمانی با هم نداریم بلکه ای‌بسا در مقابل همدیگر، صف‌آرایی هم داریم. پارسی‌زبان، یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های نابالغ ایرانی است که بنام اما با هم‌آوا و هماهنگ شده‌اند و در صدد براندازی «نهضت+نظام اسلامی» هستند و به علت تهی بودن از اندیشه و خرد و ، ظرفیت ندارند و لذا دور هم که جمع می‌شوند، زامبی‌گونه تبدیل به «کرگدن‌های ویران‌گر و کروکودیل‌های غارت‌گر» شده و خود را به انتهای خود می‌رسانند! نمونه آن‌ها را در جنایتی که علیه و و امثال آن دو مرتکب شدند، دیدیم. ⁉️آیا ایرانیان در بلوغ چهارم خود، سترون خواهند شد؟! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
مشت ملت.pdf
حجم: 225.3K
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ⚠️اختلال در بلوغ چهارم ملت 👈کماکان👉 در جستجوی مقاله «بلوغ‌های پنج‌گانه ایرانیان» بودم که به مقاله «مشت ملت» رسیدم! آن مقاله در این مقاله هم تعبیه شده بود. را در سال ۱۳۹۷ تحریر کردم و در آن اشاره کرده‌ام به اینکه مقاله «بلوغ‌های خمسه ایرانیان» را دو سال قبل از آن (۱۳۹۵) در تلگرام به اشتراک گذاشته بودم. بنابراین می‌شود احتمال داد که تحریر مقاله بلوغ‌ها همزمان با استغراق ایرانیان به مسئله و مذاکرات ۱+۵ بوده است. ⁉️ چه لزومی داشته که بنده همزمان با ، بلوغ‌های خمسه ایران را مطرح نموده و نسبت به تکمیل ، اظهار نگرانی بکنم؟! هر علتی که داشته، دال بر این است که در آن مقطع، احساس خوشایندی از جو حاکم بر کشور (از لحاظ عدم تحقق و تجلی منویات ) نداشته‌ام! زیرا در آستانه نیل به قله‌ای بودیم که مهمترین محور آن؛ و بود که بالاخره در ۱۴۰۰ به (به روش هجومی) رسیدیم. اما در ۱۳۹۷ (سال تحریر مقاله مشت ملت) که در صدد کودتا علیه مستقر (و نیز ) از طریق (و توسعه خیابانی) بود، به چنین قله‌ای نرسیده بودیم (که فرضاً بتوانیم همزمان با شخم زدن ، بتوانیم کلیه پایگاه‌های و اذناب آن‌ها را در سطح جهانی و فضایی، یکجا منهدم سازیم)! 👌 نکته مهم و قابل توجه دیگر این مقاله؛ تشابه وضعیتی است که شش سال پیش هم داشتیم! با این تفاوت که باید می‌ماند و پوزیده باید برود! زیرا ... ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 سفسطه‌ای در امر حجاب حجاب؛ در ساحت شرع همانند نماز یک تکلیف و بالتبع یک عبادت و مستوجب ثواب اخروی است. طفره رفتن از ، مستوجب عذاب اخروی است ولیکن در دنیا نمی‌توان نماز (نماد عبادت الهی) را بر کسی که إکراه دارد، تحمیل کرد. زیرا عدم اقامه آن به کسی در ظاهر زیانی نمی‌رساند. چه تنها و چه در میان باشد، اقامه یا عدم اقامه آن، قاعدتاً نفع و ضرری به حال کسی ندارد. اما ، همانند نماز نیست. زیرا عدم اقامه آن، به ضرر معنویات دیگران است و حرمت دیگران را پایمال می‌کند و عواقب خطرناکی بدنبال دارد فلذا است. حجاب؛ در ساحت عقل رفتاری‌ست مبتنی بر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز که نحوه اقامه آن از شرایط محیطی تبعیت می‌کند. و از آن‌جا که عدم اقامه آن، ممکنست موجب إضرار به دیگران باشد، باعث حساسیت می‌گردد. اطفال و افراد کهن‌سالی که در هیچ‌کس رغبتی به (احساس و رابطه شهوانی)، پدید نمی‌آورد، معاف از هستند. ولیکن هر کسی (اعم از مؤنث و مذکر و...) که باعث کمترین در کسی (حتی در محارم به غیر زوجیت) بشود، نه تنها از پوشش لازم (حجاب)، معاف نیست بلکه مستعد مؤاخذه (امر بمعروف و نهی از منکر) است ولو به تحکم و الزام و اجبار. فلذا به شمار می‌رود. و اما حجاب در نظام اسلامی عدم اقامه آن؛ است. زیرا که موجب اختلال در نظم نظام و تهدیدی علیه بنیان‌های مقدس است که (در قالب حکومت یا جمهوریت) مکلف به از آن است. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۳ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
1.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 هدایت به دست کیست؟ پیام این انیمیشن: « قبل از اینکه قربانی بشود، قربانی خود در اثبات واقعیت به شد!» به‌چه قیمتی⁉️ جالبی از نحوه انتقال و تکرار سریالی در قالب اصرار به تفهیم حقیقت و واقعیت به ! ، گاهی هم قربانی می‌شود! یعنی نه تنها مخاطبین، نمی‌شوند بلکه خود به باد فنا می‌رود! زیرا حکایت، حکایت بذر افشانی در شوره‌زار است که هیچ ثمری ندارد. انسان‌ها به ، چنان پیچیده است که حتی (ص) هم حریف آن نیست! فلذا لازمه هدایت دیگران به ، بیش و پیش از ، به درگاه خداست. : «إنک لا تهدی من أحببت ولکن الله یهدی من یشآء و هو أعلم بالمهتدین» (۲۸/۵۵) (ای رسول ما، با آنکه تو هادی خلقی) چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت می‌کند و او به حال آنان که قابل هدایت‌ند آگاه‌تر است. «و إذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم أعمالکم سلام علیکم لا نبتغی الجاهلین» (۲۸/۵۶) و چون سخن لغوی (از دشمنان بشنوند از آن إعراض کنند و گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، بروید سلامت باشید که ما هرگز مردم (هرزه‌گوی) نادان را نمی‌طلبیم. 👌فلذاست که بازخورد اجتماعی عملکرد () در ؛ «لعلهم یحذرون» (۹/۱۲۲) است! امید است...! اما تبیین را جهاد باید تا مؤثر افتد شاید! آری شاید ..‌.!!سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 جهل‌مرکب صبر مؤدب ازدواج با ، فرزندی بجز و بالتبع و ندارد. فلذا گرفتاران و ، قطعاً (دیر یا زود)، به خواهند رسید که مقدمه است ولیکن همه مکلفیم که کنیم؛ زمانی به و و برسند که خیلی دیر نشده باشد و صد البته هدایت، فقط دست خداست و و ما علینا الا البلاغ بشرط البصر و الصبر! بنابراین حماقت، حلقه واسط و میانی این جرثومه است و کسی است که به کاری بپردازد که نه به درد دنیایش بخورد و نه به درد آخرتش! و البته کسی هم که را بر ترجیح دهد، احمق است! ؛ علف هرزی است که درونش نمک‌زار و مناسب است و لذا هرگز نمی‌کند حتی اگر تصادفاً در حاصل‌خیزترین وضعیت، قرار بگیرد! (قد تبیّن الرشد من الغی) او هیچ عقلانیتی برای تشخیص و ندارد و غرق در است و بلکه از شدت ، چنان در ورطه فرو می‌لغزد که تعمداً تسلیم شده و همه‌چیز را و می‌بیند! در عالم آفرینش، هیچ عذابی بدتر از بی‌عقلی نیست! و خدا اگر بخواهد کسی را به بیافکند، خیلی بی‌سروصدا را از او می‌گیرد. زیرا که؛ ، نعمتت افزون کند/ از کفت بیرون کند. هر کسی که (ارزشمندترین ) را معطل بگذارد، خدا هم آن را بدون درد و حتی بدون احساس از او پس می‌گیرد! لذا هیچ‌کسی برای از کف دادن عقل، آخ هم نگوید و ای‌بسا خوشحال‌تر هم باشد! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 مکران؛ بهشت گمشده ایران ؛ منطقه پهناوری در امتداد سواحل تا است که شامل نواحی جنوبی استان‌های سیستان و و شده و از شمال به استان و از شرق به کشور ، وصل است. دریای عمان در شمال اقیانوس هند؛ یکی از پنج حوزه استراتژیک جهان است. فلذا این پهنه را از لحاظ سوق‌الجیشی و ژئوفیزیکی، می‌توان و به تعبیر ؛ ایران نامید. عمران و آبادانی این ، موجب رونق ایران خواهد شد که یک سوم مرزهای دریایی را به خود اختصاص داده است تا آن‌جا که شاید بتواند در آینده، ارزش ژئوپولیتیکی هم پیدا کند. مقام معظم رهبری، از همان ابتدای پیروزی بویژه در مقطع خودشان، توجه خاصی بدان داشته و لذا اصرار به آبادی آن داشته و دارند ولیکن دولت‌های بعدی، اهتمام کافی به آن نورزیدند! در نتیجه، استان‌های مذکور به بیراهه رفت و جنوب‌شرقی کشور آسیب‌پذیر گشت. و اما اینکه؛ آیا این منطقه، قابلیت مرکزیت جغرافیائی (پایتختی) را دارد؟ لایه‌های زیرین پهنه تهران در فوران‌های آتشفشان ، تخلیه شده و خالی‌ست. فلذا این کلان‌شهر، از لحاظ وجودی (و !)، هیچ آینده روشنی ندارد و دیر یا زود نابود و از کاملاً محو خواهد شد و لازم به ترک است. البته انتقال ، تابع متغیرهای مختلفی از قبیل؛ ، ، و امثالهم است. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 اعوجاجات پوزیده! بنده در ۷۵-۱۳۷۲ توفیق داشتم که از طرف جمعیت فعال در (تحت زعامت مرحوم آیةالله غیوری‌ره؛ نماینده ویژه در )، به ارائه شبانه‌روزی خود در زابل بپردازم. از جمله در جایگاه مدرس «دومین حوزه علمیه زابل» و نیز دبیر «دانشسرا و دبیرستان بخش مرکزی زابل» و نیز امام جماعت «سازمان عمران سیستان» و مسجد جامع بنجار و... بد نیست این خاطره را هم بیافزایم که در یکی از روزهای بازگشائی مدارس، استاندار وقت به زابل آمده و قصد افتتاح مدارسی را داشت که در طی آن سال در سیستان، احداث و آماده بهره‌برداری شده بودند و لذا آمده بود که این کار را باتفاق زابل انجام دهد. حاج‌آقا بیانی از بنده هم خواستند که در معیت باشم. از صبح زود راه افتادیم و تا تاریکی غروب روستا به روستا مشغول شرکت در مراسم افتتاحیه مدارس تازه تأسیس بودیم. اولش تعجب می‌کردم که چرا استاندار در هر مراسم چند دقیقه بیشتر حضور پیدا نمی‌کند و سریعاً مراسم را ترک می‌کند! تا اینکه تدریجاً متوجه شدم علتش تعداد بالای مدارسی بود که در نوبت افتتاح بودند و سفری واقعاً خسته کننده بود و من که از همه جوان‌تر بودم، کمردرد گرفتم! با اینکه ماشین استاندار، شاسی بلند و راحت بود. با تاریکی هوا و اصرار راننده، از افتتاح مدارس باقیمانده صرف‌نظر شد و به شهر برگشتیم. در آن‌جا بود که بنده هم متوجه پهناوری منطقه سیستان شدم و هم اینکه در آنجا چقدر کارهای عمرانی فراوانی انجام شده است و مورد غفلت است! اگرچه بعضی‌ها در 👈این‌جا👉و👈این‌جا👉 سعی کردند که پوچ بودن (بدتر شدن اوضاع زابل نسبت به قبل از انقلاب!) را با اشاره به طرح‌های اجرا شده در آن خطه، اثبات نمایند. ولیکن بنظر بنده، زابل به آن پیشرفتی که باید می‌رسید، هنوز نرسیده است و مقصرین مسئله هم افسادطلبان بوده‌اند که دول بعد از انقلاب را در چنگ خود داشتند که اتفاقاً پزشکیان عضو همان قبیله منحوس است! فلذا مدعی، خود عضوی از متهمین این و است. در آن سال‌ها آن خطه در صدد بودند که استان و ، به صفت توصیف نشود و بلکه بعنوان نامیده شود! (حتی کم‌برخوردار نامیدن آن را هم قبول نداشتند!) و سعی می‌کردند به هزار و یک دلیل، اثبات نمایند که و و سایر شهرهای این استان، از خارج شده و مثل ، توسعه‌یافته هستند! فلذا یک‌روز به پسر وقت زابل گفتم که از حاج‌آقای بیانی بخواهد تا او به مسئولین تذکر دهد که ادعای خلاف واقع نکنند. او گفت؛ علت چنین تکاپویی دو علت دارد: ۱) محروم نامیدن این استان، از موانع جذب است. ۲) طبق آمارهایی که خودم [پسر امام جمعه] در مراجعه به انواع دستگاههای دولتی در تهران بدست آوردم، واقعیت این است که این استان در تخصیص تسهیلات و منابع مالی و... بین همه استان‌ها، رتبه اول کشوری را دارد. یعنی هیچ استانی در ایران به اندازه این استان، جذب نداشته است ولیکن به علت با ، قرب باتفاق منابع تخصیص‌یافته، بمحض وصول به استان، از استان خارج شده و در سایر استان‌ها و حتی در سایر کشورها سرمایه‌گذاری شده است. یعنی بیت‌المال به نام اما به کام ، مصرف شده است. لذا در مدارک و مستندات دولتی، بیشترین بودجه استان‌ها به این‌جا تخصیص داده شده اما در عمل کمترین نشست را در این استان داشته است! و اگر شخصی حقیقی یا حقوقی بخواهد مجرمین و متخلفین را شناسایی و مجازات کند، یک لشگر را باید به استنطاق بکشد! جعبه سیاه این تخلفات سنگین هم عمدتاً بعد از انقلاب و هستند! جناب آقای پزشکیان که دم از می‌زنی! اگر ذره‌ای صداقت و شجاعت و درایت در تو باشد، بهتره که دنبال بیت‌المال به یغما رفته در کابین عروس‌های و مرکزی بیافتی و بیت‌المال تخصیص‌یافته به زابل و امثال آن را از حلقوم آن‌ها بیرون بکشی تا زابل و حوالی آن از محرومیت، خارج شوند. کافیست کلیه فرماندارهای استان را تحت تعقیب قرار بدهی! زیرا آن‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که بودجه‌های سنگین این استان از کجاها سر در آورده است! و این را هم بدان که کلیه نهادها و دستگاه‌های (نظارت، ارزیابی و بازرسی)، خود از زمره مظنونین قضایا هستند! و همچنین پرونده برخی از آسمان‌خراش‌های تهران، مشهد و حتی دوبی و نیز برخی شرکت‌های حمل‌ونقل و همچنین کارخانه‌های مواد غذایی و نوشیدنی‌های ایرانی و عربی و شهرک‌های ویلایی شمال وو.. را بیرون بکش و آنگاه بیا به رسانه‌ها آمار بده که اوضاع زابل، چرا مطلوبیت ندارد و به تعبیر خودت بدتر هم شده است! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 «مُنتظِر» یا «مُنتظَر»؟ کدام‌یک صحیح است؟! وقتی وارد حوزه علمیه شرق تهران شدم (۱۳۶۲)، حسینی‌های دیگری هم به جمع طلاب آن اضافه شدند. حجره‌های ما طبقه چهارم احمدیه بود و حاجب از طبقه همکف فریاد می‌زد؛ حسینی .. تلفن! ... حسینی ... ملاقاتی! (صدایش بعد عبور از راه‌پله به ماها می‌رسید!) برای تلفن معمولاً ناچار بودیم هر چند نفرمان باهم برویم دفتر همکف و برای ملاقاتی حداقل یک‌نفرمان می‌رفت تا بپرسد کیست؟ و قصد ملاقات با کدام حسینی را دارد؟ تا اینکه بنده همه حسینی‌ها را جمع کردم و گفتم؛ چاره‌ای جز این نداریم که هر کدام‌مان اسم مستعاری برای خودمان انتخاب کنیم! وگرنه ممکنه گاهی سوءتفاهم هم رخ بدهد. همگی استقبال کردند و فی‌المجلس پسوند شهرستانی خود را انتخاب کردند ولیکن بنده نتوانستم به «حسینی تهرانی» قانع بشوم و لذا اجازه خواستم که انتخاب خودم را چند ساعت بعد اعلام بکنم! وقتی عمیق فکر کردم به این نتیجه رسیدم؛ اسم مستعاری را باید برگزینم که: ۱) هیچگاه از انتخاب آن، نادم نشوم. ۲) در هر جمعی، ارزشمند و فاخر تلقی شود. ۳) خود کلمه، تذکر رسالت اصلی‌ بنده باشد. ۴) خود کلمه، برای شنونده هم سازنده باشد. ۵) مرا به فرهنگ و مذهب متعلقه‌ام پیوند بزند. ۶) با جوهره آباء و اجدادی بنده، هم‌خوان باشد. ۷) از لحاظ هنری و زیبائی‌شناسی، مشوش نباشد. و از اینگونه ضوابطی که در ذهنم بود نهایتاً به عبارت «منتظر المهدی» رسیدم اما از همان اول، همگی به عنوان «حسینی منتظِر» اکتفاء کردند! و تنها مشکلی که پیش آمد لهجه مدیر داخلی حوزه (اهل آذربایجان) بود و مرا حسینی منتظَر صدا می‌زد! هرچه برایش توضیح می‌دادم که معنا و مفهوم اسم فاعل و اسم مفعول، متفاوت از همدیگر هستند، بی‌فایده بود و از لحاظ علمی و منطقی، قبول می‌کرد اما هنگام تلفظ، لهجه او غالب‌تر بود! تا اینکه یواش یواش به مرحله‌ای رسید که اول طبق عادتش صدا می‌زد حسینی منتظَر و بلافاصله اصلاح کرده و تکرار می‌کرد حسینی منتظِر! (حرف ظ را اول مفتوح و آنگاه مکسور) و همین چالش باعث شد که بنده به این نکته هم بیاندیشم که نکند حکمتی دارد!؟ آری! دیدم قلب حقیقت اینست که منتظِر (اسم فاعل) واقعی و اصلی، خود امام زمان(عج) است و این ماها هستیم که اگر لایق و قابل باشیم، می‌توانیم منتظَر به شمار برویم! زیرا آن‌حضرت (سلام‌الله علیه)، «قائم» و ایستاده است و انتظار یاران خود را می‌کشد. او قرن‌هاست که برخاسته و این مائیم که نشستگانیم و‌ باید به مسئله انتظار، پایان بدهیم. او صدها سال است که ایستاده و منتظر است و ما هستیم که خود را به او نرسانده‌ایم. (منظور از ما ۳۱۳ نفری هستند که باید خود را به امام علیه‌السلام برسانند) آری! اشتباه از ماست که گمان می‌کنیم، ما منتظر او هستیم که باید از پرده غیب به در آمده و ظهور نماید. گویا که ما در صحنه «مبارزه جهانی حق و عدالت با ظلم و باطل»، حاضریم و اوست که غایب است و حاضر نیست! آیا واقعا ما هستیم و او نیست؟! حاشا و کلا!! تصور ما (غایب بودن و حاضر نبودن او و حاضر بودن و غایب نبودن ما!) تهمت و بهتان و افتراء به ساحت مقدس حضرت ایستاده نیست؟ حضرت ایستاده، قرن‌هاست که قائم است و این مائیم که از قاعدین هستیم و نتوانسته‌ایم خود را به او برسانیم و «فَضّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیما» خدای متعال، در پاداش بزرگ خود، برتری داده است جهادگران را بر نشستگان وقتی که او سالهای سال و قرن‌های قرن است که «چشم براه» ماست، چگونه می‌توانیم ادعا کنیم که ما چشم براه او بوده و هستیم؟! او از سال ۲۶۰ قمری لغایت ۳۲۹ ق. منتظر یاران خود بود که اجابت نشد مگر همان چهار نفری که مستقیماً با آن‌حضرت ارتباط داشتند و از آن سال تاکنون ۱۰۷۳ سال است که منتظر و ایستاده است. او فرزند زمان است و امام همه این‌همه زمان! او ولی عصر همه این‌همه عصرها! خلاصه اینکه بنده تصمیم گرفتم به جای‌گاه واقعی خود عدول کنم و خود را در نقش اصلی منتظَر ارزیابی نمایم. به آن مدیر حوزه (که بعد از سال‌ها تمرین، بالاخره موفق شده بود حقیر را منتظِر صدا کند!) گفتم که حق با تو بود و من در اشتباه بودم! و همان بهتر که بعد از این هم همچنان مرا منتظَر صدا کنید تا شاید اندکی به خود آیم! منتظِر بودن غفلت‌آور است! زیرا که مفهومی از آمادگی موهوم ما دارد و فقط کافیست که او بیاید و البته هم خواهد آمد و چه بهتر که زودتر بیاید تا ما هم جمال جمیل او را زیارت بکنیم! ولیکن منتظَر بودن، غفلت‌زدایی‌کننده است و نهیبی که به چه مشغولی؟! چرا خود را نمی‌رسانی به امامی که منتظر رسیدن توست؟! آری! این مأمون است که باید خود را به امام برساند نه اینکه امام باید خود را به مأموم برساند. 👌 مسجد؛ پایگاه متمرکزی است برای رسیدن مأمومین متفرق به امام قائم. والسلام ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظَر) نیمه شعبان ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 قابل پیش‌بینی بودن پزشکیان! 👈بخش قبلی👉 بنده در همان «ساعت اولِ شنیدن اسامی نامزدهای انتخاباتی» (در دقایق پایانی اخبار ۱۴ شبکه اول )، کلیپ مرتبطی را پیدا کردم و در ذیل آن نوشتم: «پیام صریح و شفاف مموتی به مدعیان اصولگرایی (اعم از چنار و پاچنار!) که گمان می‌کنند برنده انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ خواهند شد! توضیحات بیشتر 👈 @SMHM212👉 ۵+۱ 😭» ⁉️ چرا از همان ساعت نخست و در اولین پیام خود، پزشکیان را از بین شش نامزد مورد ، (با #) ترند کردم؟! و چرا شکلک گریه زیاد و شدید😭را ضمیمه آن نمودم؟! و چرا نامزدهای انتخاباتی را در قالب ۵+۱ دیدم؟! 👌مطمئناً نه داشتم و نه با نظام، ارتباطی (و بالتبع اطلاعی) داشتم، ولیکن بر مدار تحلیل‌های واقع‌بینانه می‌چرخیدم و می‌دیدم که پزشکیان می‌آید و اشک😭ملت را با انواع ناترازی‌ها در می‌آورد! و بر بدبختی‌های تحمیلی وی در دوره ریاست جمهوری او بر ملت و نظام و نهضت و کشور و امت اسلام و اسلام گریست! (چگونه می‌توان باور کرد که حم، این مسائل را از همان لحظه نخست، دید و نوشت اما شورای نگهبان و نظام ندیدند؟! آیا حکمتی در میان بوده است؟! چه سیاستی در این میان، میدان‌داری کرد؟!) در یادداشت مورخه ۱۴۰۳/۴/۱ نیز (از باب سوق دادن مخاطبین خود به ) نوشتم: «🕶 مثلاً خوب است که منتخب ما، 👓 باشد تا (که انتظار داریم ما را بعنوان و خود در و بپذیرند) بفهمند که ، اهل مطالعه و و بالتبع نکته‌سنج هستند! و خوشبختانه ۵ نفر از ۶ نفر عینکی هستند! فلذا اگر را برگزینیم، دنیا خواهد فهمید که ایرانیان، متأسفانه اهل و و اهل دقت و مطالعه نیستند!» (پزشکیان، شاید جراح متخصصی باشد ولیکن با و ، بیگانگی عجیب مطالعاتی و شنیداری دارد!) ⁉️ آیا کسی که؛ «دادْسِتان و دادْسِتانی» را «دادِسْتان و دادِسْتانی» 👈این‌جا👉، «مُتَرَصِّد» را «مِتْرْصَد» 👈این‌جا👉، «شِقشِقَة» را «شَقشَقیّه» 👈این‌جا👉، «امام خمینی؛ رحمة الله علیه» را «امام خمینی ره» 👈این‌جا👉 و «...» را «...»! تلفظ می‌کند، حکایت از این ندارد که او «اهل و و اهل دقت و مطالعه [نبوده و] نیست»؟ و مایه سرافکندگی ملی ملتی است که بجز فرهنگهنر و اخیراً پهباد و موشک!)، حرفی برای گفتن در دنیا ندارد! 👌شَقشَقیّه! به گمانم یکی از دستاوردهای دوره چهاردهم ریاست جمهوری؛ ابداع کلمات جدیدی‌ست که فرهنگستان زبان و ادب فارسی (یکی از چهار فرهنگستان ایران)، هنوز در هنگ به سر می‌برد و نتوانسته (نخواسته!) موضعی در قبال آن‌ها بگیرد! می‌توان اسمش را فرضاً گذاشت «فرهنگ پوزیده» یا «فرهنگ پشمکیان» و یا «فرهنگ مصعودیه/مسعودیه» (زیرا تعداد واژه‌سازی‌های مسعودخان دائماً در حال صعود و افزایش است با سرعتی فراتر از حرکت لاک‌پشتی فرهنگستان‌های رسمی)! (البته این‌ها پلیدی نیست ولیکن پلشتی که هست و بنده علاوه بر پلیدی‌ها با پلشتی‌های بویژه در آن، مشکل دارم و نمی‌توانم دم بر نیاورم!) 👌اگرچه حرف‌های سخیفی مبنی بر اینکه؛ «شیطان بزرگ ما را آدم حساب کند»! و حرف‌های دون شأن ایران از قبیل اینکه؛ «ما با شیطان بزرگ برادریم»! و امثالهم، فراتر از پلشتی است و بلکه مفهومی بجز پلیدی ندارد. و در پایان همان یادداشت ۱۴۰۳/۴/۱ (در موضوع حذف اجتناب‌ناپذیر ۵ کاندیدا با تعبیر پر پر کردن دسته‌گل‌های شورای نگهبان و نهایتاً ترجیح یکی از آن‌ها برای ریاست جمهوری) نوشتم: «۴) اولین دسته‌گلی که باید پر پر کنیم، جناب آقای مسعود پزشکیان است. زیرا؛ ۴/۱- هفتاد سالگی، سن مناسبی برای حمل بارهای فوق‌العاده سنگین نهضت+نظام اسلامی نیست وقتی که جوان‌ترها در میدان هستند. ۴/۲- کسانی که ایشان را احاطه کرده‌اند مصداق هستند و باید از آن‌ها بگریزد نه اینکه به هر قیمتی به آن‌ها بیآویزد! «... وَ مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا» .. و من گمراه‌کنندگان را دستيار خود نمى‌گيرم. (سوره ۱۸/آیه ۵۱)» ⁉️ آیا آویختن پوزیده به و امثال وی (به قیمت لگدمال کردن و بی‌اعتنایی به منویات و نادیده گرفتن مطالبه ایران و پشت پا زدن به تقاضای نمایندگان )، مصداق بارز «به هر قیمتی» نیست که بنده پیش‌بینی کرده بودم؟! ⁉️ هشت ماه و اندی پیش، بنده از کجا می‌دانستم که پوزیده به هر قیمتی به ظریف، خواهد آویخت؟! 👌البته اعتراف می‌کنم که فکرش را هم نمی‌کردم و هم به او خواهند آویخت تا از طریق وی برای خود در مقابل حضرت () بتراشند! ✍حسینی(منتظر) | حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۳/۱۲/۲ 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 استیضاحِ حلقه‌ای از زنجیره افتضاح! ⁉️اقتصاد خود را به چه شخصی بسپاریم؟ : «وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَ...» (۴/۵) [اقتصاد] و اموالتان را که خدا مایه قوام و برپایی [کار و زندگی] شما گردانیده به نسپارید و... طبق این نگاه قرآنی؛ مایملک و هر جامعه‌ای، مایه بوده و به هر شخص (حقیقی یا حقوقی) که بسپارید، باید مراقب باشید که هرگز نباید در اختیار «سفیهان تهی‌مغز» قرار بگیرد. زیرا آن‌ها شیرازه جامعه را از هم می‌گسلند و کمر قوم را می‌شکنند و لذا قیام و ایستادگی و پایداری از بین می‌رود و بالتبع در آن طمع می‌ورزند و هیچ‌گونه و حیثیتی برای آن باقی نمی‌گذارند. سپردن امور اقتصادی به ، از بزرگترین خیانت‌هایی است که هر شخص (حقیقی یا حقوقی) می‌تواند علیه خود مرتکب شود و خود نشانه سفاهت واگذارنده است. 😭متأسفانه در طول (حتی بعد از !)، هیچ برهه‌ای نبوده است که امور مالی و اقتصادی در اختیار نبوده باشد! یعنی که ایرانی‌ها (در عین‌حالی که شعار سر داده‌اند!) کمترین توجهی به فرمان صریح قرآنی مذکور نداشته‌اند! 👌اینک نیز صرف‌نظر از اینکه سپردن و قوای سه‌گانه مملکت به افرادی از قبیل؛ ، و و در رأس آن‌ها ، نوعی سفاهت است (و بلکه یک کامل!)، سپردن «وزارت اقتصاد و دارایی » به فردی مثل ، از جنس است. (و این ماجرا فردی مثل است که در پیشگیری از او فتوا به و و...! داد!!) 👌البته این‌ها نیستند! زیرا «احمق کسی‌ست که کارهای او نه به درد دنیایش بخورد و نه به درد آخرتش»! و حال آنکه این جماعت سفیه، کارهایشان (خیانت‌های زنجیره‌ای‌شان به ملت و امت و مملکت و بشریت)، اگرچه وبال آخرتشان خواهد بود ولیکن به درد دنیایشان که احتمالاً خواهد خورد! (البته اگر جناب مهلت بدهد) آیا اینطور نیست؟! حال نوبت رسیده است به که میزان یا خود را به نمایش جهانیان بگذارد. 👌مجلسی را که به چنین اراذلی، مجدداً بدهد، هرچه زودتر باید به توپ بست! زیرا که آن بمراتب بیشتر از آن خواهد بود. 🤔 شاید تصور شود که مگر جابجایی مهره‌ها تأثیری در بهبود فرآیندها و ساختارها و خروجی‌های این دستگاهها خواهد داشت؟! برای دریافت بهترین پاسخ به این سؤال، لطفاً و حتماً 👈این‌جا👉 را ببینید🙏 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۲/۱۱ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 عادی سازی گناهان توسط یاران شیطان دشمنان برای نابودی ملت ایران: 🔲قیچی تحریم✂️تهدید ✅مثلث فسق=خوف=تسلیم 🔲هر۲ 🔲هیچکدام برای تبدیل ملت به ملتی که آمریکا و سایر اوباش جهانی بشود، یک راه مجرب بیشتر وجود ندارد که همانا ترسیدن از آن‌هاست. اما در چه صورت، ملتی از قلدرهای دنیا حساب می‌برد؟! : «فاستخف قومه فأطاعوه إنهم کانوا قوما فاسقین» (۴۳/۵۴) رابطه مستقیمی وجود دارد بین فسق و استخفاف ترس ملت هم پیشینه دارد و هم پسینه پیشینه ترس ملت، گرفتاری آن‌ها به است. اگر آلوده به گناهان نباشند، به دامن ، سقوط نمی‌کنند. و اما پسینه ترس، اطاعت از طواغیت است. اگر ترسو نباشند، از شیاطین طغیان‌گر اطاعت نمی‌کنند. طبق بیان ؛ تنها راه ممکن اینست که گرفتار گناهان بگردند. ملتی که غرق فسق و فجور بشود، بدون تردید، ترس و هراس از دشمنان تمام وجود آن‌ها را فرا خواهد گرفت. مهندسی معکوس مطلب کدامست؟ راه نجات و رهایی ملت مطیع طواغیت و شیاطین، اینست که از وحشت و ترس گریخته و بسوی گام بردارند ولیکن قوه روانی شجاعت، هرگز ایجاد و پایداری نخواهد داشت اگر خودشان را از گرداب گناهان بیرون نکشند. حال سؤال اینجاست که حکومت و دولت پوسیده وی و حامیان و طرفداران آن (در حوزه و و ) موجب تخفیف گرایشات ملت ایران بسوی گناهان است یا باعث تشدید سقوط آن‌ها بسوی فسق و فجور؟ مقاله 👈فتنه تنزیع/تعویض لباس👉 بنده بعلت تقارن نشر آن در آخرین ساعات پارسال (و اشتغال مردم به شب عید)، چندان دیده نشد! ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۲/۳۱
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ترکیه؛ فرصت یا تهدید؟ عطف به 👈تحلیل آقای میلاد رضایی در موضوع تجزیه ترکیه👉 و راهکارهای سه‌گانه مد نظر ایشان برای نجات ترکیه، می‌توان گفت: 👌راهکار چهارمی هم است بشرط عنایت به راهکار پنجم! هیچ بعید نیست که سگ‌های هار ( ) در ، برای بازیافت همینه برباد رفته خود در (: «أ لم یجعل کیدهم فی تَضْلِيلٍ» (۱۰۵/۲) آیا نیرنگشان را در تباهی قرار نداد و نقشه آنان را نقش بر آب نساخت؟!) علیه ، پاچه یکی دیگر از کشورهای منطقه لولای سه قاره را بگیرند که مناسب‌ترین گزینه، خواهد بود. و ای‌بسا 👈بمباران دیروز شهر ادلب👉، سرآغاز این فتنه جدید اوباش جهانی باشد. فلذا 👈تحلیل مک‌گرگور (مبنی بر اشغال صحرای سینا و کانال سوئز)👉 و نیز 👈اظهارات برخی از کارشناسان و تحلیلگران رژیم صهیونیستی👉 را می‌توان نوعی برای ترکیه تلقی کرد. همچنانکه، ، برای تحمیق (غفلت از تحمیل جنگ‌واره/کودتاواره علیه) بود. در این‌صورت، راهکار پیشنهادی بنده (برای و وحشی‌های )، اینست که ترکیه پیش‌دستانه، اجازت و حتی مساعدت بدهد تا از طریق مرزهای زمینی، دریایی و هوایی ترکیه، به و سپس اسراعیل، لشگرکشی نماید تا از شر ، خلاص شده و و ، آزادسازی گردد. ان‌شاءالله. و چنانچه ترکیه به فروپاشی برسد، قطعاً زیان آن برای ایران، قابل محاسبه نخواهد بود و لذا ایران باید در این امر، مداخله مؤثری بعمل آورد ولیکن بشرطها و شروطها! یعنی اقتضای اجرای این (بلندپروازانه اما امکان‌پذیر)، مراعات و ملاحظات مهم و غیرقابل اغماضی است: ۱) ترکیه رسماً تقاضا کند که ایران، کلیه پایگاه‌های نظامی غربی‌ها در ترکیه بویژه را با خاک یکسان کند. زیرا که قادر به اخراج آن‌ها از ترکیه نیست! و همچنین ترکیه باید به ایران بدهد تا در هنگام عبور از خاک ترکیه و نیز بعد از ورود به سوریه، به پیمان همکاری، خیانت نکرده و از پشت، نیروهای ایرانی را قیچی نکند. (بدیهی‌ست که اگر ترکیه با دو شرط سنگین مذکور، موافقت نکند، نباید از ایران، توقع پشتیبانی داشته باشد) ۲) بمحض آغاز پیشروی زمینی ایران در سوریه و درهم کوبیدن نیروهای ، اسراعیل بیشترین قوای باقیمانده خود در فلسطین اشغالی را به مرزهای شمالی خود اعزام خواهد کرد و در نتیجه مجالی برای رژیم ، فراهم خواهد شد که از جنوب وارد اسراعیل شده و قبل از رسیدن ایران به آستان ، سراسر اسراعیل به اشغال مصریان در آید. در اینصورت، اگرچه رژیمی بنام صهاینه دیگر وجود خارجی نخواهد داشت اما ممکنست ایران به آرزوی سپردن سرنوشت فلسطین به ، نائل نگردد. و حتی ممکنست مصریان بعد از فتح اسراعیل و وارد عراق گردد تا بتواند ایران را تهدید نماید. در واقع همان اتفاقی رخ دهد که در پیشگویی‌های آخرالزمانی اشاره شده! اگرچه در این‌صورت، مصریان، قبل از اینکه به مرزهای ایران برسند، مورد شبیخون‌های سایر اعراب قرار گرفته و طرفین، مضمحل خواهند شد! و اما اگر در فضایی متفاوت از آخرالزمان باشیم، باز هم ایجاب می‌کند که مصریان را نادیده نگیریم و یمانیان را چنان تقویت کنیم که بتوانند مصریان را مهار سازند و خود جبهه‌های جنوبی اسراعیل را تحت کنترل خود در آورند. تمام این رویدادها می‌تواند در سال ۱۴۰۴ شروع و نهایتاً در سال ۱۴۰۵ در ظرف یک‌سال خاتمه پذیرد ان‌شاءالله و اما راهکار پنجم! 👈گردهمایی ماسون‌های جهان در باکو،👉 مسئله‌ای نیست که بسادگی بشود از آن گذشت. باید دید در فکر چه فتنه‌ای است؟! قاعدتاً گشودن جبهه‌ای از جنوب‌غربی علیه بمنظور تقویت ، قوی‌ترین گزینه محتمل است. 👈وظیفه ما👉 ولیکن می‌تواند معطوف به ایران هم باشد. در اینصورت تمام افسانه‌سرایی‌های معطوف به ترکیه، مصر و روسیه، پروژه فریب دیگری برای تحمیل غفلتی دیگر بر ایران است. البته هدف لشگرکشی اسراعیل بسوی مصر، اگر صرفاً تبلیغاتی و تلقیناتی نباشد، می‌تواند اشغال باشد. ولیکن ممکنست برنامه‌ای برای اشغال مناطق و ایران باشد که قبلاً هم در این‌خصوص، اشارات مختلفی داشته‌ایم. یعنی 👈جابجایی نیروهای آمریکایی از سوریه به پادگان عین الاسد عراق👉، برای نزدیکتر شدن به مرزهای ایران جهت فرماندهی اشغال و تجزیه استان‌های شمال‌غرب ایران است. ولیکن نیروهای اشغال‌گر عبارت خواهند بود از؛ ارتش باکو، ارتش ترکیه، شبه‌نظامیان کردهای سوریه، ترکیه و عراق و در ورای آن‌ها نیروهای پشتیبانی اسراعیل، آمریکا و اروپا. 🔥فلذا سرحدات شمال‌غرب ایران، سریعاً باید تقویت شوند. ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۴/۱۲